معرفی کتاب صداهایی از چرنوبیل اثر سوتلانا آلکسیویچ مترجم احمد عزتی پرور

صداهایی از چرنوبیل

صداهایی از چرنوبیل

4.0
103 نفر |
42 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

12

خوانده‌ام

199

خواهم خواند

113

شابک
9786009397976
تعداد صفحات
296
تاریخ انتشار
1394/12/24

توضیحات

        «صداهایی از چرنوبیل» نوشته سوتلانا الکسویچ برنده نوبل ۲۰۱۵ است که روایتی متفاوت از فاجعه اتمی چرنوبیل را ۲۹ سال پس از حادثه روایت می کند. حادثه اتمی چرنوبیل حادثه هسته ای فاجعه باری بود که در روز 6 اردیبهشت 1365 (26 آوریل 1986) در نیروگاه چرنوبیل در اوکراین رخ داد. انفجار و آتش سوزی در در رآکتور شماره 4 نیروگاه چرنوبیل باعث پخش مواد رادیواکتیو در بخش بزرگی از غرب شوروی و اروپا شد. در این کتاب، گزارش های دسته اولی از آنچه بر مردم بلاروس گذشت و همچنین وحشت، خشونت و نومیدی که این مردم با آن زندگی کرده اند، ارائه شده است.
      

پست‌های مرتبط به صداهایی از چرنوبیل

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

3

          کتاب حاضر از سوتلانا آلکسیویچ یکی از تاثیرگذارترین کتابهایی است که خوانده‌ام. سرگذشت انسان‌هایی واقعی که زاییده ی ذهن نویسنده نیست و به یکی از فجایع تاریخ بشر یعنی انفجار نیروگاه هسته ای چرنوبیل پرداخته. کتاب بیشتر به جای اینکه به خود حادثه یا دلایلش بپردازد به دیدگاه مردم عادی و همه افرادی که به نوعی تحت تاثیر این رویداد قرار گرفته اند پرداخته. به زبان دیگر نویسنده  به شرح واقعه و پیامدهای بعد از آن و تاثیراتی که بر زندگی افراد مختلف جامعه پیش آمده از کودکان و زنان باردار تا روسا و فرمانده هان پرداخته است. بخشی از کتاب که برای من بسیار دردناک است زندگی مردم عادی است که مجبور بودند برای امرار معاش سبک زندگی خود را عوض کنند و حتی انگ چرنوبیلی هم بگیرند و از جامعه طرد شوند و دولت مردان نیز با عادی جلوه دادن شرایط و نگهداشتن مردم در بی اطلاعی از وضع موجود به عمق فاجعه افزودند. اگر علاقه مند به داستانهای تاریخ و جنگی هستید این کتاب جزو بهترین هاست.


        

0

سودآد

سودآد

1403/8/27

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

•این بیش ا
          •این بیش از هر چیز یک تاریخ است؛ تاریخ یک جنایت•*

کتاب روایتی است از آنهایی که از نزدیک یا دور،طوری با فاجعه چرنوبیل دخیلند.در روایت ها،رد پایی از قلعه ی حیوانات جورج اورول به چشم می‌خورد.همان روحیه انقلابی، همان پشت میز نشستن ها و فرستادن بره های بی گناه به دل فاجعه.سوتلانا، آنقدر خوب روایت میکند که بیشتر شبیه دیدن مستند است تا خواندن روایت.همه دردها را حس  میکنی،آن روحیه ی انقلابی کاذبی که به خورد چرنوبیلی ها میدهند قابل لمس است.شاید اگر ما هم بودیم،میرفتیم بالای سقف راکتور، بدون توجه به صدای آلارم دوزیمتر ها.تا مردم زنده بمانند. تا وطن بماند؛ وطنی که حاکمانش، پشت میز مینشینند.ید ها را از جایی که انبار میکنند گیر می آورند و میخورند بخاطر همین وقتی دوزیمتر را روی تیروییدشان میگیری. دوز  یا صفر است یا کم. میدانی چرا؟!
 چون این یک قانون است؛
قانون هفتم مزرعه:
|.همه ی حیوانات،با هم برابرند.فقط برخی،برابر ترند|

واسیلی نسترنکو*
:پ ن
اگر سعادت خواندن همه ی کتاب را ندارید.حداقل روایت واسیلی نسترنکو را بخوانید
تنهایی علم و دانشمند، در زمانی که جامعه نمیفهمد یا طبق صلاحدید حکومت، نباید بفهمد. به طرز غریبی، مضحک وغمگین است. یک کمدی سیاه، شبیه تنهایی دی کاپریو وجنیفر لارنس در don't look up 

        

5

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          دومین جلسه گعده مطالعه و #کتابخوانی|مان را گذاشتیم برای بررسی #صداهایی_از_چرنوبیل نوشته #سوتلانا_الکسیویچ. خواهر سوتلانا در سال دوهزاروپانزده به سبب فعالیت‌های ادبی و مستندنگاری‌اش برنده #جایزه_نوبل #ادبیات شده. #روزنامه_نگار است و اهل #بلاروس. انصافا برای این #کتاب هم زحمت زیادی کشیده. مصاحبه‌های متعدد با آدم‌های مختلف حاضر در اصل فاجعه همت بالایی می‌طلبد. با همه این احوالات اما به نظرم، #کتاب بیش و پیش از آنکه #تاریخ_شفاهی فاجعه اتمی #چرنوبیل باشد، نقد ایدئولوژیکِ بلوک شرق است. آنقدر ایدئولوژیک که آخر کتاب دم خروس بغض خانم نویسنده علیه نظام حاکم بر #شوروی بدجوری بیرون می‌زند. تفصیلش را در همان جلسه مزبور با دوستان حاضر در جلسه در میان گذاشتیم و بحث کردیم و شکافتیم. عصاره کتاب را شاید بتوان این عبارت دانست که در متن کتاب هم آمده: «فرو ریختن چرنوبیل صرفا فروریختن یک #نیروگاه_اتمی نبود! فرو ریختن نظامی از ارزش‌ها و هنجارها بود!» این کتاب ظاهرا منبع اصلی ساخت #مینی_سریال #چرنوبیل هم بوده که همین چند ماه قبل منتشر شد و کلی هم سر و صدا به پا کرد؛ روایتی امریکایی از چرنوبیل که آمپر روس‌ها را حسابی چسباند. #سوتلانا_آلکسیویچ اثر دیگری هم دارد به نام #جنگ_چهره_زنانه_ندارد که به نظر این حقیر نه به اندازه صداهایی از چرنوبیل جذاب است و نه قوی. مقدمه خوب و آموزنده‌ای اما دارد. فی الحال دو سوم آن را هم خوانده‌ام. از شما چه پنهان رد پای بغض خانم نویسنده، آنجا هم توی چشم است.
پ.ن۱: صداهایی از چرنوبیل توسط ناشران مختلفی در ایران ترجمه شده. با دوستان #کتابفروش مشورت کردم. ظاهرا ترجمه‌ای که #نیستان منتشر کرده بالاتر از سایرین است.
پ.ن۲: این قلم اما ترجمه‌ای را خوانده که #انتشارات_کوله_پشتی منتشرانیده با ترجمه #حدیث_حسینی. خوب بود و روان؛ راضی بودم.
پ.ن۳: توی #گودریدز چهار ستاره دادم از پنج
        

1

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

مدیریت ترا
          مدیریت تراز نوین

در حکومت‌های توتالیتر، هر بحران شروع یک دردسر است و فاجعه‌ی چرنوبیل دردسری بود که ضربه‌ی نهایی را به پیکر شوروی وارد کرد. در ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ رآکتور هسته‌ای شماره ۴ نیروگاه چرنوبیل در نزدیکی شهر پریپیات در شمال اوکراین منفجر شد و آلاینده‌های رادیواکتیو در سرتاسر اوکراین، بلاروس، روسیه و حتی فنلاند و برخی کشورهای دیگر پخش شد. در پی این حادثه حکومت شوروی یک راه عجیب و خلاقانه برای مدیریت ماجرا برگزید: کوچک و بی‌اهمیت جلوه دادن فاجعه! (آشناست، نه؟). هر کس تلاش می‌کرد اهمیت فاجعه را گوشزد کند، عامل دشمن خوانده می‌شد. دولت با فرستادن نیروهای غیرمتخصص به عمق فاجعه و اقدامات سطحی و دادن اطلاعات نادرست به مردم تلاش داشت از هراس عمومی که نتیجه‌ی ناکارآمدی خودش بود جلوگیری کند. تلاشی نه برای نجات جان انسانها بلکه برای نجات خود یعنی جلوگیری از نشر اخبار به جهان و رسوایی. هزاران و شاید میلیون‌ها نفر تاوان این شیوه‌ی مدیریت را پرداختند.
«نیایش چرنوبیل» صدای رنج و محنت مردمی است که درحالیکه هنوز آثار جنگ را بر تن دارند، با ترس، عصبانیت و بلاتکلیفی دست و پنجه نرم می‌کنند. نویسنده پس از پنج ارجاع تاریخی برای آشناکردن خواننده با حال و هوا، با تعداد زیادی از حاضران و شاهدانی که به نحوی با حادثه مرتبط بوده‌اند مصاحبه می‌کند. مصاحبه‌هایی که به شکل تک‌گویی نوشته شده‌اند. کتاب از سه بخش تشکیل شده است: بخش اول تک‌گویی کسانی که افکار و احساسات خود را پس از مرگ عزیزانشان بیان می‌کنند. بخش دوم کسانی که با عوارض حادثه، از نقص‌های مادرزادی و ناباروری گرفته تا بحران‌های خاص روحی و روانی دست و پنجه نرم می‌کنند و به آنها برچسب «چرنوبیلی» زده شده است و بخش سوم شامل ۱۸ فصل کوتاه از بازتاب‌های حادثه و میراث آن است. نویسنده بیش از آنکه به دنبال علت فاجعه باشد، به تأثیر آن بر زندگی و روان مردم و نوع مواجهه‌ی آنها با موضوع می‌پردازد.
کار الکسیویچ بازتاب صداهایی است که همواره از تاریخ رسمی بیرون گذاشته شده‌اند. صداهایی که چه در زمان فاجعه و چه پس از آن شنیده نشدند. مردمی که برای حکومتشان اعدادی بیش نبودند و هیچ‌کجا نامی از آنها برده نشد.
شاید امروز هم حوادثی مانند چرنوبیل در جهان رخ می‌دهند و کسانی سعی می‌کنند این حوادث را مانند فاجعه‌ی چرنوبیل مدیریت کنند یعنی با آمار غلط، اطلاعات نادرست، تلاش برای خودکفایی و ترس از رسوایی. اگر چنین وضعیتی برایتان آشناست پس حتماً باید این کتاب را بخوانید.
        

0