یادداشت‌های ابراهیم خالیدی (38)

            من واقعا درک نکردم. این چیزی که تو کتاب خوندم همش یا فیزیولوژی هست یا آناتومی و زیست‌شناسی حالا چه ربطی به روانشناسی داره من نمیدونم. درسته که آناتومی و فیزیولوژی و فرگشت رو باید بشناسیم تا درک روان انسان برامون آسونتر بشه اما چرا باید اسم کتاب این باشه. آدم میخواد روانشناسی بخونه اما یه چیز دیگه گیرش میاد. اینا رو گفتم اما فقط در باب اسم کتاب بود. البته کتاب در نوع خودش خیلی خوبه. محتوای خوبی داره، خواب و بیداری، هیجانات، کارکرد های انواع حافظه، اختلالات مغزی مربوط به اونا و خیلی چیزهای دیگه. یه جنبه دیگر کتاب اینه که داخل متن و در پایان هر فصل با  کلی سوال پاسخ مواجه میشی که در به یاد سپاری مطالب کمک کننده است. خب این یه کتاب دانشگاهی هست و من که رشته ام روانشناسی از هیچ نوعش نیست و دنبال روانشناسی ام به دردم نخورد و مطالب آن برای من  به صورت به روز تر و به یه شکل دیگه بازبینی شد همین. ولی این رو هم اعتراف کنم که روانشناسان باید این طور کتابها رو بخونن نه؟ خود فروید هم عصب‌شناس و پزشک بود. 
          
            آزادی یه مقوله است که میشه تو علوم مختلف بهش پرداخته بشه؛تو علوم اعصاب، فلسفه، روانشناسی، رفتارشناسی، روانکاوی و... هر کدوم هم یه برداشتی ازش دارن. این کتاب به آزادی و ارتباط آن با روانکاوی می‌پردازه. از اول کتاب میاد دیدگاه‌های مختلف نسبت به آزادی رو بررسی میکنه و میگه هر کدوم از اونها چقدر به آزادی معتقدند و یا تا چه حد متمایل به جبراند. یه سری جاها مسئله خطرناک میشه و اون جاییه که جبرگراها معتقدند انسان هیچ مسئولیتی در قبال کارهایی که انجام میدن نداره. توضیح میده که هر کدوم از این گروه‌ها تا چه حد آدم رو مسول اعمال خویش میدونه. که خیلی جالبه و بعضی جاها واقعا خطرناک. بعد میاد و اون رو به روانکاوی ربط میده. فروید، راجرز و اسکینر و نظراتشان خیلی برجسته تر از بقیه هست و بیشتر بهشون پرداخته شده. کتاب خوبیه ولی مثل بقیه کتابها در این باب آدم رو با سوالات زیادی در این باب ول میکنه و میره پی کارش که از دشوار بودن پاسخ به مسائل آزادی و اسارت یا جبر و اختیاره. 
          
                در مورد این کتاب میتونم بگم که بدک نیست و برای سرگرمی خوبه. من چیز زیادی ازش دستگیرم نشد که ذوق کنم باهاش. شاید برای اندیشیدن به نحوه سبک زندگی افراد خوب باشه. فردی که نمیخواد عادت‌های قدیمی ش رو کنار بذاره و تجدد بپذیره... شاید کل داستان این نیست اما شخصیت اینطور توصیف شده و حال اتفاقاتی رو در نظر بگیرید که برای چنین فردی پیش میان و او باید با آنها رو به رو بشه و  بهشون واکنش نشون بده. یه جاهایی من چیزهایی درش میدیدم که قابل تامل بودن. از لحاظ ادبی داستان خوبی در سبک رئالیستی هست و خیلی خوب  حق رو به عنوان یک داستان خوب که کم و کسرس توش به چشم نمیاد ادا کرده. 
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

            من این کتاب رو برای سومین بار خوندم. درک کتاب برای من در هر بار متفاوت بود. بار اول با فلسفه سارتر اصلا آشنایی نداشتم و این باعث میشد آنچه یادمه فقط دنبال چیزهایی بودم که دوست داشتم توش پیدا کنم، بار دوم هم همینطور. این دفعه متفاوت بود، آشنایی کمی با فلسفه سارتر کمکم کرد با تعمق بیشتری بخونمش و توش مسائلی چون آزادی، اختیار، مسوولیت و اومانیسم رو توش ببینم اما به آخر کتاب که رسیدم باز هم آنچنان که گویی به درکش واقف نشدم. اهداف، دیالوگها، تصمیمات و کنشهای شخصیتها بسیار جالب در خدمت نمایان شدن شخصیت ها دراومدن. دودلی در انتخاب، به عواقب تصمیم اندیشیدن، یه جوری تقصیر کاری که انجام میده گردن کس دیگه انداختن و... خیلی خوب به نمایش گذاشته میشه. با اینکه همیشه خواننده میخواد در ذهنش شخصیت مثبت و منفی از نظر اخلاقی رو تجسم کنه اما برای من اینها در شیطان و خدا زیاد قابل تفکیک نبودن، به غیر استثنا کمی. در کل من این کتاب رو جزو آثاری میدونم که حتما باید خونده بشه اما با توجه به تجربه خودم توصیه م اینه که قبل اون  اگه با اگزیستانسیالیسم سارتری آشنا باشین خیلی براتون لذت بخش تر میشه. 
          
            کتابی درباره ناشناخته ترین مقوله بشری یعنی ذهن. رویکردها و رشته‌های مختلفی که در شناخت ذهن تلاش میکنند در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته اند و همچنین بررسی نحوه و شیوه ای که هر کدام از رشته‌ها در شناخت ذهن به کار می‌گیرند. من جلد یک را خواندم و از آن بیش از لذت بردن به من حس شگفتی می‌داد. با این که من علوم تجربی خوانده ام و با اعصاب و قسمتهای مختلف مغز را کم و بیش آشنایی دارم، اما هیچ گاه چنین شگفتی اور با آن مواجه نشده بودم.
کتاب برای من کمی خسته کننده میشد اما چون بین آن کتابهای لذت بخش را هم می‌خواندم، شوق برای بیشتر دانستنم درباره ذهن بر خستگی ناشی از خواندن کتاب می‌چربید. کتاب به صورت مقاله‌وار نوشته شده و در جای جای آن به منابع، دانشمندان پژوهشگران و اندیشمندان مختلف و کارهایشان برای شناخت ذهن و علم شناخت میپردازد که ممکن است خسته کننده باشد اما با وجود اینها به خواندنش می‌ارزد. این کتاب گرچه تخصصی به نظر می‌رسد امه عموم هم میتوانند راحت از آن بهره‌مند شوند.