بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

تهران در بعدازظهر

تهران در بعدازظهر

تهران در بعدازظهر

3.3
51 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

117

خواهم خواند

12

من هیچ توضیحی نمی خوام. آره من دارم اشتباه می کنم. حق با توئه. من احمق ده ساله که دارم اشتباه می کنم. اگه یه حرف راست تو زندگی ت زده باشی همینه که الان گفتی. اشتباه اول من این بود که به تو اعتماد کردم. اشتباه دوم من این بود که عاشقت شدم. اشتباه سوم من این بود که فکر می کردم با تو خوشبخت می شم. اشتباه بعدی من این بود که تو رو صدبار بخشیدم. اشتباه هزارم من این بود که هیچ وقت خودم رو از پنجره پرت نکردم پایین. هنوز هم دارم اشتباه می کنم که با تو حرف می زنم...من نمی گم هر غلطی خواستی نکن، من می گم دست از سر من بردار و برو یه احمق دیگه پیدا کن. توی زن ها تا دلت بخواد احمق هست. از اون هایی که تا یه مرد به شون گفت دوستت دارم باورشون می شه و عاشقش می شن. ازاون هایی که تا شوهرشون غلطی کرد می زنند زیر گریه. خوب من نیستم. یعنی دیگه نمی خوام باشم. چرا گورت رو گم نمی کنی؟ بخشی از داستان کوتاه تهران در بعدازظهر

لیست‌های مرتبط به تهران در بعدازظهر

یادداشت‌های مرتبط به تهران در بعدازظهر

            مستور نویسنده ای خاص است و مخاطبانی خاص دارد. گروه اول تنها با خواندن یک خط، او را دیوانه می پندارند. برای گروه دوم، فقط یک گزینه ی روی طاقچه است، و اگر هیچ چیز برای مطالعه نبود سراغش می روند. گروه سوم کسانی هستند که مستورخوانی را اتلاف وقت می دانند. گروه چهارم افرادی اند که جمله به جمله ی کتاب هایش را می بلعند.(حتی اگر بسیار خراشاننده تر! از هر آنچه باشند که بشود بلعید). گروه پنجم بدون هیچ دلیل و حس خاصی مستور می خوانند که خوانده باشند. و گروه آخر او را به تکرار متهم می کنند و باور دارند که فرق چندانی بین داستان هایش نیست.

زمانی که اولین کتاب مستور را خواندم جزو گروه دوم بودم و در حال حاضر عضوی متعصب! از گروه چهارمم. وقتی که تجربیات مستورخوانی ام را کنار هم می گذارم تا به یک دید کلی از آنچه که مستور می آفریند برسم، احساس می کنم که متهم کردن او به تکرار کاری بس اشتباه است. به نظرم مستور در دل کتاب هایش یک جامعه می آفریند. یک جامعه با مردمانی معمولی و احساسات و عقاید و علایقی معمولی تر و ملموس تر. در مرحله بعد چندین شخصیت این جامعه را به مرور به خواننده می شناساند و داستان ها و انتقال مفاهیم را توسط حضور دائمی آن ها و آشنایی بلندمدتشان با مخاطب پیش می برد. و در این راه آن قدر موفق است که به راحتی حس می کنی عضوی از این جامعه هستی، شخصیت ها را می شناسی و گه گاه چه عملکرد مشابهی داری.

شخصیت های کم و بیش قدیمی در تهران در بعدازظهر هم حضور دارند و در داستان هایی با عناوینی چشم آشنا نقش خود را ایفا می کنند. کتاب شامل شِش داستان کوتاه با نام های "هیاهو در شیب بعدازظهر" ، "چند روایت معتبر درباره ی بهشت"، " تهران در بعدازظهر" ، "چند روایت معتبر درباره ی دوزخ"، "چند روایت معتبر درباره ی برزخ" و "چند مسأله ساده" است که نوع داستان ها به گونه ای ست که بدون خستگی هرکدام را می شود چندبار خواند.


          
            تهران در بعد از ظهر٬ نام یک مجموعه‌‌ی داستانِ کوتاه است به قلمِ «مصطفی مستور» که شامل داستان‌های: ۱-هیاهو در شیبِ بعد از ظهر ۲-چند روایتِ معتبر درباره‌ی بهشت ۳-تهران در بعد از ظهر ۴-چند روایتِ معتبر درباره‌ی دوزخ ۵-چند روایتِ معتبر درباره‌ی برزخ ۶-چند مسئله‌ی ساده می‌باشد.

این اولین و قطعا آخرین باری بود که داستانی از مصطفی مستور خوانده‌ام. 

همانند روالِ گذشته در موردِ مجموعه‌ی داستان‌های کوتاه٬ به هر داستان یک امتیاز می‌دهم و میانگین امتیاز را برای کل کتاب منظور می‌کنم. به همین جهت:
هیاهو در شیبِ بعد از ظهر ۱ستاره٬ چند روایتِ معتبر درباره‌ی بهشت ۱ستاره٬ تهران در بعد از ظهر ۱ستاره٬ چند روایتِ معتبر درباره‌ی دوزخ ۲ستاره٬ چند روایتِ معتبر درباره‌ی برزخ ۲ستاره٬ چند مسئله‌ی ساده ۲ستاره٬ مجموع ۹ستاره برای ۶داستان که برابر است با ۱.۵ستاره برای کل کتاب اما به دلیل اینکه امکان ثبت چنین امتیازی وجود ندارد با ارفاقِ ناحق ۲ستاره برایش منظور کردم.