یادداشت‌های T.omidvar (28)

          نوع داستان، سبک فضا سازی داستان خوب بود. فقط پایان و درک نکردم.
        

          زیبا، دلنشین، آموزنده‌ی عشق.
        

          برایم‌ جالب بود، طوری که دوست نداشتم خواندنش را متوقف کنم.
        

          علی رغم کتاب‌های دیگر آقای دولت‌آبادی، با این کتاب ارتباط برقرار نکردم.
        

          شروعش را دوست داشتم، تصویرسازی و حس‌آمیزی کتاب را دوست داشتم، فقط کاش پایان جور دیگری رقم‌می‌خورد.
        

          اگر به خواندن نامه علاقه دارید، از این کتاب هم خوشتان می‌آید.
        

          عالی، عالی، عالی.
        

          نهج‌البلاغه را همه باید بخوانند. یکی از بهترین کتاب‌هایی که خواندم.
        

          چه شروع دل‌انگیزی و چه پایان شورانگیز و غم‌انگیزی؛ این کتاب فوق‌العاده قشنگ است. یک دوره از خواندنش دست کشیدم نه اینکه دوست نداشتم ادامه بدهم، نه! بلکه دلم نمیخواستم تمام شود. 
اما حالا که تمام شده، به این می‌اندیشم بعدها شاید دوباره خواندمش...
        

          هیچ‌کس فکر نمی‌کند که یک وکیل، قاضی، حقوق‌دان چنین روحیه لطیفی داشته باشد که به طنز بپرداز. گرچه ما خودمان خبر داریم که پشت تمام این چهره‌های عبوس‌مان قلبی ملیح داریم. 
این کتاب طنز یک قاضی است که وقایع هرچند خشن(به نوبه خود در جو دادگاه و دادسرا) را به خنده بیان می‌کند. برایم جالب بود. مشتاق شدم جلد دو را هم بخوانم.
        

          فوق‌العاده عالی بود.
        

          انتظار داشتم به اندازه‌ی گوری جذاب باشد، ولی نبود.
        

          اگر تجربه‌ی زیسته در روستا را داشته باشی، بیشتر کتاب‌های محمود دولت‌آبادی را درک خواهی کرد. این کتاب هم از همان کتاب‌هاست. من دوستش داشتم هم سبک نوشتاری ایشان عالی است هم تصویرسازی از فضا.
        

          سری کتاب‌های آب‌نبات از آن کتاب‌های طنز حال خوب‌کن است کیف می‌دهد در یک روز گرم تابستانی بخوانی.
        

          کتاب کهکشان نیستی؛
 با نظر یکی از دوستانم موافقم و از همان ابتدا از این کتاب عرفان سرازیر می‌شد. 
البته نه تنها این کتاب آموزه‌های عرفانی داشت بلکه گاهی از بین داستان‌هایش درس زندگی آموختم مثلا همانجا که ملا حسینقلی همدانی در قهوه‌خانه گروهی را امر به معروف کردند؛ گاهی اوقات برای اثرگذاری در مخاطب باید از شیوه‌های خودش هم کمک گرفت.
یا در جاهای مختلف که آقای سید علی قاضی طباطبایی در برخورد با مردم مخصوصا آقای زغال فروش داشت که تعجب همگان را بر‌می‌انگیخت.
یاد حکمت ۷۹ نهج‌البلاغه می‌افتم که حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «حکمت را هرکجا که باشد، فراگیر، گاهی حکمت در سینه‌ی منافق است و بی‌تابی کند تا بیرون آمده و با همدمانش در سینه‌ی مومن آرام گیرد.» ایشان–مرد زغال فروش– که دیگر جزء مردمان عادی نجف بود.
نامه‌های این کتاب که به نظر جایگاه ویژه‌تری دارند و باید هر از چند گاهی دوباره بهشان سر زد.
و درس‌های بسیار زیادی که به جویندگان یادگیری پیشنهاد می‌کنم.
        

          یکی از جذاب‌ترین و تاثیرگذار ترین کتاب‌هایی که خوندم این کتابه بیان اتفاقات و رویدادهایی که برای زنان در جنگ اتفاق افتاده تاثیر اونو بیشتر کرده.
        

          کتاب خوبی بود و اتفاق غیر منتظره‌ای داشت که یکی از نکات مثبتش به حساب میاد.
        

          کتاب ساده، روان و زیبا از رهبر عزیزمون. 

        

          یکی از کتاب‌های بسیار قشنگ، که ژوزه ساراماگو اون رو به نگارش در آورده. اگه قوه‌تخیل بالایی هم داشته باشید، این کتاب براتون جذاب تر هم میشه چرا که این کتاب تصویرسازی فوق‌العاده‌ای داره و پیشنهاد میکنم حتما مطالعه کنید.
        

          کتاب مردی در تبعید ابدی، آمیخته با فلسفه است که اگر از خوندن فلسفه لذت می‌برید از این کتاب هم به مراتب بیشتر لذت خواهید برد.