Hanie

@qdjqt

4 دنبال شده

12 دنبال کننده

                      کتابها زمان دارن، تا زمانش نرسه اجازه نداری بخونیشون!
                    

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

Hanie پسندید.
            اوردوز عباس‌آقای معروفی با بوف کور صادق‌خان هدایت.

اگر نگاهی به ریویوی سایر دوستان بیندازید، به تعداد موهای سرتان می‌خوانید که این کتاب، ابراز دین عباس‌آقا به صادق‌خان هدایت بوده، اول بوف کور را بخوانید و ... پس من دیگر با این حرف‌ها سرتان را درد نمی‌آوردم.
اگر سمفونی مردگان را در رده‌ی اول، تماما مخصوص و سال بلوا را در رده‌ی دوم، فریدون سه پسر داشت را در رده‌ی سوم قرار دهم، پیکر فرهاد را یک رده بالاتر از ذوب‌شده در رده‌ی چهارم کتاب‌هایی که از عباس‌آقا خوانده‌ام می‌دانم.

قلم همان قلم بود: ساده، روان و بی‌آلایش با طنازی‌های لطیف و دوست‌داشتنی در قالب همان سبک همیشگیِ سیال ذهن، اما عباس‌آقا زده بود به سیم آخر و بوسه‌اش گرمی نداشت! 
آمده بود با المان‌های بوف کور، داستانی خلق کند اما فکر کنم خودش هم فکر نمی‌کرد که داستانش تا این اندازه به درازا انجامد.  اینجا دیگر بحث سلیقه نیست، داستان کشش رمان‌های خوب او را نداشت. برای من که بر کسی پوشیده نیست چقدر به او تعلق خاطر دارم، دو بار پیش آمد که به فکر کنار گذاشتن کتاب افتادم چون ادامه‌اش را کاملا بی‌معنی می‌دیدم. 

عباس‌آقا کاش بودی، باز هم برایمان می‌نوشتی و ما دورت می‌گشتیم...  خیلی زود رفتی! چهره‌ات، صدایت، قلمت و یادت همیشه در قلب ما زنده خواهد ماند.

دهم بهمن‌ماه یک‌هزار و چهارصد و یک
          
Hanie پسندید.
                اول در مورد ترجمه بگم که فکر می‌کنم ترجمه آقای بازیاری(نسخه هرمس) از ترجمه آقای کامشاد بهتره.

اما در مورد محتوا:
داستان بر اساس یک ایده فلسفی بنا شده و در عین حال بستریه برای بیان تاریخ فلسفه.

اما ایده فلسفی داستان بر اساس تفکیک بین سطح  واقعیتی که نویسنده در اون به سر میبره و واقعیت داستان و شخصیت های اون بنا شده، شخصیت ها با توجه به نشانه های عجیبی که میبینند از این دوگانه  مطلع می شوند و تلاش می کنند از درون واقعیت داستان فرار کنند و به سطح واقعیت نویسنده برسند که دست آخر به شکلی ناگهانی و نه چندان قابل قبول این اتفاق می افته.(یه چیزی شبیه به فیلم ماتریکس، البته فقط در این دوگانه مذکور)

مخاطب بعد از خوندن کتاب به طور طبیعی به این فکر خواهد کرد که: نکنه ما هم تو داستان یکی دیگه باشیم؟
در فلسفی بودن این سوال شکی نیست(در فلسفه با عنوان شک دکارتی و معمای مغز در خم شناخته میشه، البته دکارت سعی داشت راه حل برون رفت از این شکاکیت رو پیدا کنه و به شک میکنم پس هستم رسید) و شکی نیست که نویسنده می تونه با داستانش ذهن مخاطب رو با یک پرسش مهم فلسفی درگیر کنه. بنابراین به نظرم به عنوان یک رمان فلسفی کارش رو انجام میده.
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

Hanie پسندید.
Hanie پسندید.
Hanie پسندید.
Hanie پسندید.