نگار

نگار

@ngarmghzi

7 دنبال شده

6 دنبال کننده

پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

نگار پسندید.
شما عظیم تر از آنی هستید که می اندیشید (1)

8

نگار پسندید.
اولین تماس تلفنی از بهشت

3

نگار پسندید.
آدم خواران
          اولین مواجهه‌ی من با کتاب آدمخواران در پی علاقه برای خواندن کتاب لاشه‌ی لطیف آمد که دوست خوبی از این چنل پیشنهاد داد که اگر به دنبال ورژن طولانی‌تر و ناراحت کننده‌تری از آدمخواران هستی میتوانی آن کتاب را هم بخوانی. من هم که یک نیروی محرک درونی، همیشه سوقم میدهد به هرکتابی که در دلش رنج و غم و خشم زیادی نهفته است. ژان تولی از معدود نویسندگانیست که کتاب‌هایش را بدون هیچ زحمتی می‌خوانم و همیشه از ایده‌هایی که در ذهن این نویسنده جرقه میزند و دست به قلم میشود، لذت میبرم. من احساس میکنم ژان تولی به خوبی قسمت ناراحت‌کننده و تلخ این جهان را میبیند و بازگو میکند و مانعی نمیبیند که اوقات مخاطبش را تلخ کند، چون به هرحال زندگی همین است! داستان آدمخواران یا Eat him if you like  داستان واقعی سرگذشت آلن دومونی، جوان متعلق به قرن نوزدهم فرانسه است که در روستایی در جنوب غربی فرانسه زیست میکرد و از خرده‌مالکان آنجا بود. طبق روایت‌ها مردی بوده که به همه کمک می‌کرده و با وجود ثروتمند بودن تصمیم میگیره قرعه‌ی خوب یک انسان فقیر رو نخره و با قرعه‌ای که به نام خودش افتاده به جنگ در مقابل پروسی‌ها برود. گاهی اوقات فکر میکنم اگر آلن پایش به جنگ می‌رسید و در آنجا میمرد چقدر خوشحال‌تر بود! حالا شاید از خودتان بپرسید پس اگر در جنگ نکرد و داستان، داستان جنگ نیست پس چگونه مرده؟ که بدین صورت من شمارا به خواندن این کتاب در یک نشست دعوت میکنم. فقط هشدار میدهم که خواندن این کتاب چیزی را در درون آدم به حرکت وامیدارد و بسیار می‌رنجاند. شاید در بین پاراگراف‌ها نیاز به تنفس داشته باشید تا بروید آبی بخورید یا هوایی استشمام کنید و بعد دوباره ادامه دهید.
        

42

نگار پسندید.
سه نفر در برف
          کتاب گرم و نرم تو چیه؟ ‌
توی آلوده‌‌ترین روزهای تهران با یه نیمچه سرماخوردگی و یکم منقبض (!؟) بودن از کتاب قبلی، فهمیدم نیاز به یه کتاب گرم و نرم دارم! یه کتاب مثل فیلم‌های کریسمسی؛ «تنها در خانه». دلم می‌خواست تو طول مدت خوندن کتاب هیچ استرسی نداشته باشم، مطمئن باشم قراره همه زنده بمونن، همه به هم برسن و آخرش با یه جشن داستان تموم بشه. تجربه نوشیدن یه هات چاکلت گرم و غلیظ از تو یه ماگ قرمز و گنده. 
یکم پیدا کردن کتابی که هم تمام ویژگی‌هایی که گفتم رو داشته باشه و‌ هم کتاب «خوبی» باشه سخته. اما خوشبختانه یکم لابه‌لای کتاب‌هام رو گشتم و اسمش چشمم رو گرفت؛ #سه_نفر_در_برف و اینجوری شد که من گرم و نرم‌‌ترین کتابِ کتابخونه‌ام رو تو اولین روز برفی تهران شروع کردم.
حالا از کتاب بگم، داستان خیلی بامزه بود، توصیفات انقدر دقیق بودن که تمام کتاب مثل یک فیلم روایت می‌شد. داستان در مورد کارخونه‌دار ثروتمندیه که تصمیم می‌گیره یه مسابقه برگزار کنه و برنده قراره یه سفر تفریحی بره! اما کارخونه‌دار عجیب‌ ما اخلاق‌های جالبی هم داره. مثلا ممکنه یهو هوس کنه خودش توی مسابقه خودش شرکت کنه و…
کتاب رو پیشنهاد می‌کنم؟ معلومه! اگه بی‌حوصله هستید، تحمل جدایی و مرگ و خون رو ندارید و دلتون یه مرخصی دویست صفحه‌ای از زندگی می‌خواد، برید سراغش.
        

45

نگار پسندید.
شما که غریبه نیستید
        برای من گوش دادن به نسخه ی صوتی این کتاب یکی از تسکین دهنده ترین اتفاقات این روزهامه. نمیتونم بگم چقدر دوستش دارم در این حد که رفته جزو لیست موردعلاقه ترین هام. دلم نمیاد تمومش کنم. احساس میکنم وقتی نویسنده ای اتفاقات بسیار ساده رو میتونه جوری توصیف و تشریح کنه که مستقیم بخوره به قلب مخاطب، یعنی واقعا کارش رو خوب انجام داده.
صحنه ای که آق بابا و ننه بابا فوت می‌کنند. از جمله سخت ترین لحظه های این کتاب بوده برای من. واقعا اندازه یه اتفاق واقعی توی زندگیم روم تاثیر داشت.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

7

نگار پسندید.
بر باد رفته (جلد ۲)

10