anita :)anita :)دنبال کردن@anita.8 دنبال شده6 دنبال کنندهکتابدوست(18 کتاب)9امتیازدنبال کردن 13یادداشت14امتیاز0لیستکتابخانهنمایش کتابخانهخواندهام18 کتابدر حال خواندن3 کتابخواهم خواند18 کتابیادداشتهاanita :)ما دروغگو بودیمامیلی لاک هارت3.546 اصلا دلم نمیاد چیزی راجبش توضیح بدم انقد که خوب بود..بخونیدش:)) 02anita :)پسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298 فکر میکنم تعداد زیادی بریده ی کتاب ازش گذاشتم و تازه خیلی تعداد کمی بود و سعی کردم یکم گلچینشون کنم. اول کتاب نویسنده میگه که این کتاب برای همه هستش از هشت ساله ها و حتی تا هشتاد ساله ها و بنظرم واقعا تعریف درستیه چون توی هر سنی نیاز به خوندنش هست و چیز هایی میگه که خوبه بهمون یادآوری شه تا زندگی رو آسون تر بگیریم. برای من قشنگ بود و کاری کرد بیشتر به زندگیم فکر کنم:) 00anita :)عاشقانه های یونس در شکم ماهیجمشید خانیان3.927 یکم روند کتاب جوری بود که گیجت میکنه و باعث میشه دوباره بیای فصل اول کتابو بخوانی که بفهمی چی به چیه ،کلا فصل اول انگار یک جورهایی پایان کتابه و بعدش نویسنده میاد گذشته رو توضیح میده که چجوری به فصل اول رسیدن. دلیل یک ستاره کم دادنم اینه که بنظرم نکته خاصی نداشت ولی خب سرگرم کننده می تونه باشه! 00anita :)فروپاشیبی.ای. پاریس4.54 بدون وقفه از صبح شروع به خوندنش کردم و بالاخره تمومش کردم! اصلا نفهمیدم زمان چجوری گذشت انقدر که غرق کتاب شده بودم و روند داستان طوریه که قشنگ نه تنها با خود شخصیت اصلی داستان بازی میشه که با مغز خواننده هم انگار یه بازی ای میشه و باعث میشه کاملا پایانش رو نتونید حدس بزنید و در حین داستان خسته نمیشید وبدون مکث می خونینش از کنجکاوی زیاد! از خوندنش پشیمون نمیشید! 00anita :)سی شعر (مولانا)حمیدرضا توکلی5.01 کتاب خوبی برای شناخت اولیه از مولانا بود. یسری شعر هم که آخر کتاب بود باعث می شد یکم بفهمی سبک مولانا چجوری بود. ولی اون بخش از کتاب که داشت زندگی مولانا در زمانی که شمس اومد رو میگفت یه چیز دیگه ای بود.. با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.00anita :)لانه ی کاغذیکنت اوپل3.66 جزو کتاب هایی بود که خوانده ام اما اسمشان یادم نیست. کتاب باحالی بود انقد که تا چند روز بعد از تموم کردنش هنوز توی داستان بودم و از اسم زنبور میترسیدم😅 در کل به عنوان یه رمان نوجوان باحال بود. 00anita :)من و عجیب و غریبفروزنده خداجو4.15 این کتاب رو فکر کنم دوبار خوندم و دوباره قصد خوندنش رو دارم . کتابی بود که با تموم وجودم غرقش شدم و حس کردم توی دنیای داستان زندگی می کنم و دنیای داستان یکم با دید دیگه ای اگر ببینیم متوجه میشیم که چقد شبیه دنیای خودمونه و اینکه از یه زاویه دید دیگه زندگی خودتو ببینی برام جذاب بود و سعی کردم به کسایی که میشناسمشون این کتابو هدیه بدم :) 00anita :)کتاب پسرآندری نیکولایدیس4.52 کتابی بود که خیلی زیادی منطقی با دنیا برخورد می کرد و یه جاهاییش قلبم رو به درد می آورد از بی احساسی نویسنده و آخر کتاب که اصن با اوج تحولات نویسنده روبرو شدم یکم آروم شدم 😅 پر از حرف های منطقی بود که شاید همین ها باعث شد یکم توی خوندنش صبر کنم تا هضمش کنم. ایرادی نمیتونم جز بی احساسی نویسنده وسطای داستان بگیرم . با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.010anita :)پستچیچیستا یثربی3.228 کتاب کوتاهی بود که روایت عاشقانه ای بعد از انقلاب بود. پایانش کاملا غیر منتظره است ولی فقط سرگرم کننده بود و شاید یه تلنگری باشه که بفهمیم همه چیز خیلی وقتی داره و بعد از اون دیگه دیر شده! 01anita :)ترغیبجین آستین3.816 بعد از چند ماه بالاخره تموم شد و عمیقا از اینکه تموم شد و پایانش رو خوندم خوشحالم! پایان کتاب رو می شد حدس زد اما بنظرم قشنگیِ کتاب های عاشقانه ی کلاسیک به همین روند نسبتا آروم و توصیفات عمیقشونه که با اوضاع و حالات داستان و به خصوص زمانِ نوشتن داستان ، خواننده کتاب رو آشنا می کنه. بنظرم این کتاب بیشتر از هرچیزی منو با رفت و آمد های دوره جین آستین و نحوه ی ابراز علاقه آنها آشنا کرد و توی زمینه توصیف هم که دیگه نگم اصن :))) 332anita :)قتل راجر آکرویدآگاتا کریستی4.348 پایان غیر منتظره ای داشت که حس میکنم کل کتاب با مغزم بازی شده بود!اصلا تصور پایان کتاب رو هم نمیتونید داشته باشید ! حس میکنم برای هضم پایانش چند روزی وقت نیاز دارم🤝 00anita :)و من دوستت دارمفردریک بکمن4.027 از اون کتاب های نامه ای کوتاه بود.شاید نمیشه بهش عنوانِ نامه ای رو نسبت داد چون بیشتر شبیه داستان بود ولی کلاََ روایتِ نامه هایی بود که بنظرم کوتاه و میشه گفت قشنگ بود. 00anita :)هویج بستنیفرهاد حسن زاده3.916 فرهاد حسن زاده داستان کوتاه های قشنگی در این کتاب نوشته است که اغلبشان پایان باز دارند. به پیشنهاد فردی کتابخوان ،خواندمش. برای من جدید بود و با هر داستانش توی فضای داستان قرار گرفتم. مخصوصا چند داستانش که از زاویه دو نفر نوشته شده بود ،دید چند بعدی به داستان می داد! بامزه بود! 00باشگاههاباشگاه کارآگاهان361 عضونجواگردورۀ فعالچالشهاچالش روزی 50 صفحه به مدت 10 روزپایان چالش : 8 روز دیگر% 20چالش روزی 5 صفحه به مدت 10 روزاز کتابهای انتخابی% 100بریدههای کتابنمایش همهanita :)پسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298صفحۀ 64«اشک ها به دلیلی سرازیر می شن و نشونه ی قدرت تو هستن نه ضعفت.»00anita :)پسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298صفحۀ 30«به نظرت بزرگترین راه هدر دادن دقت چیه؟» موش کور گفت:«اینه که خودت رو با بقیه مقایسه کنی.»00anita :)پسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298صفحۀ 13به نظر من طبیعت قدری شبیه زندگی است: گاهی ترسناک، اما همیشه قشنگ.00فعالیتهاanita :) تا صفحۀ 132 خواند.دیروزکتابخانه نیمه شب132 / 351 % 3700anita :) تا صفحۀ 112 خواند.دیروزکتابخانه نیمه شب112 / 351 % 3100anita :) به چالش پیوست.دیروزچالش روزی 50 صفحه به مدت 10 روزپایان چالش : 8 روز دیگرروند پیشرفت مطالعه 2 روز از 10 روز00anita :) به چالش پیوست.دیروزچالش روزی 50 صفحه به مدت 10 روزپایان چالش : 8 روز دیگرروند پیشرفت مطالعه 2 روز از 10 روز00anita :) چالش را تمام کرد.1403/02/05چالش روزی 5 صفحه به مدت 10 روزچالش با موفقیت تمام شده. 10 روز از 10 روز03anita :) تا صفحۀ 74 خواند.دیروزکتابخانه نیمه شب74 / 351 % 2104anita :) پسندید.مهتاب علیزاده یادداشت نوشت.1402/05/05ما دروغگو بودیمامیلی لاک هارت3.546 اشک های زیادی برای "حقیقت" ریختم... دروغگو هایی که سعی میکنند برای بهتر شدن وضعیتی کاری بکنند اما ... واقعیتی پیچییده که شاید به شدت منتظر فهمیدنش باشی اما وقتی میفهمی، واقعا میخوای که هیچ وقت اون را نمی فهمیدی:) داستان عجیبی که داشت برام جذاب بود... کاری میکرد که تو علاقه مند بشی تا بخوای بقیه داستان رو هم بخونی و سعی کنی توی چند روز یا حتی یک روز اونو تموم کنی ... 022anita :) یادداشت نوشت.3 روز پیشما دروغگو بودیمامیلی لاک هارت3.546 اصلا دلم نمیاد چیزی راجبش توضیح بدم انقد که خوب بود..بخونیدش:)) 02anita :) کتاب را تمام کرد.3 روز پیشما دروغگو بودیمامیلی لاک هارت3.54600anita :) میخواهد بخواند.3 روز پیشچگونه کتاب بخوانیمچارلزلینکن ون دورن3.6600anita :) تا صفحۀ 109 خواند.3 روز پیشما دروغگو بودیمامیلی لاک هارت109 / 196 % 5500anita :) یادداشت نوشت.4 روز پیشپسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298 فکر میکنم تعداد زیادی بریده ی کتاب ازش گذاشتم و تازه خیلی تعداد کمی بود و سعی کردم یکم گلچینشون کنم. اول کتاب نویسنده میگه که این کتاب برای همه هستش از هشت ساله ها و حتی تا هشتاد ساله ها و بنظرم واقعا تعریف درستیه چون توی هر سنی نیاز به خوندنش هست و چیز هایی میگه که خوبه بهمون یادآوری شه تا زندگی رو آسون تر بگیریم. برای من قشنگ بود و کاری کرد بیشتر به زندگیم فکر کنم:) 00anita :) کتاب را تمام کرد.4 روز پیشپسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.29800anita :) بریدۀ کتاب منتشر کرد.4 روز پیشپسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298صفحۀ 64«اشک ها به دلیلی سرازیر می شن و نشونه ی قدرت تو هستن نه ضعفت.»00anita :) بریدۀ کتاب منتشر کرد.4 روز پیشپسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298صفحۀ 30«به نظرت بزرگترین راه هدر دادن دقت چیه؟» موش کور گفت:«اینه که خودت رو با بقیه مقایسه کنی.»00anita :) بریدۀ کتاب منتشر کرد.4 روز پیشپسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298صفحۀ 13به نظر من طبیعت قدری شبیه زندگی است: گاهی ترسناک، اما همیشه قشنگ.00anita :) شروع به مطالعه کرد.4 روز پیشپسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.29800anita :) تا صفحۀ 45 خواند.5 روز پیشما دروغگو بودیمامیلی لاک هارت45 / 196 % 2200anita :) پسندید.رعنا حشمتی یادداشت نوشت.6 روز پیشکتاب پسرآندری نیکولایدیس4.52 کتاب خیلی عجیبی بود. با اینکه همهش 135 صفحهست، یه روند عجیبی داشت که وقتی میخوام برای یکی تعریفش کنم اندازه ۱۳۰ صفحه باید حرف بزنم. برای همین نمیدونم چی بگم ازش. شرح سرگشتگی پسر. پسری که زنش دیروز ترکش کرده. سالهاست با پدرش صحبت نمیکنه. از همه چیز و همهکس شاکیه. شایدم فقط بیتوجهه. هیچی براش مهم نیست... نمیدونم. از دنیا متنفره و حالا داره حرف میزنه. داره چیزهایی که میبینه رو شرح میده. داره شرح میده تا ما هم تو این دنیا باهاش سهیم شیم. ما هم بفهمیم چه حس و حالی داره. چطور اینطور فکر میکنه. چرا اینطوره. ممکنه باهاش موافق نباشی، اما میفهمیش. واقعا و عمیقا میفهمیش. یه جاهایی من رو یاد جسپر جز از کل میانداخت. یه جاهایی من رو یاد تلخی مرگ قسطی میانداخت. پر بود از ارجاعهای مختلف به اتفاقها، نقاشیها، موسیقیها و شعرها و کتابها. بیش از همه چیز برام طرح جلدش عجیب بود. لحظهای که شروع کرد حرف زدن از چیزی که ما تصویرش رو روی جلد میبینیم، قشنگ احساساتم دگرگون شد. اولش فکر میکردم یه چیز بانمکه، بعد هی میخونی و میبینی این چیزا که اصلا بانمک نیستن، پس این چه طرح جلدیه واقعا... تا میرسه به اونجا. میرسه به یادآوری افسانه فلوتزن هملین... پ.ن: میخواستم ازش هزارتا بریده منتشر کنم. :)) ولی مشکلش این بود که یهو کل کتاب رو میبایست تایپ میکردم. پس خودم رو متوقف کردم و پیشنهاد میکنم اگه حوصله یه چیز دارک دارید بخونیدش. (و سری هم به این بریدههای زیادی که ازش گذاشتم بزنید که ببینید فازش رو دارید یا نه.) 023anita :) تا صفحۀ 36 خواند.6 روز پیشما دروغگو بودیمامیلی لاک هارت36 / 196 % 1800
anita :)anita :)دنبال کردن@anita.8 دنبال شده6 دنبال کنندهکتابدوست(18 کتاب)9امتیازدنبال کردن 13یادداشت14امتیاز0لیستکتابخانهنمایش کتابخانهخواندهام18 کتابدر حال خواندن3 کتابخواهم خواند18 کتابیادداشتهاanita :)ما دروغگو بودیمامیلی لاک هارت3.546 اصلا دلم نمیاد چیزی راجبش توضیح بدم انقد که خوب بود..بخونیدش:)) 02anita :)پسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298 فکر میکنم تعداد زیادی بریده ی کتاب ازش گذاشتم و تازه خیلی تعداد کمی بود و سعی کردم یکم گلچینشون کنم. اول کتاب نویسنده میگه که این کتاب برای همه هستش از هشت ساله ها و حتی تا هشتاد ساله ها و بنظرم واقعا تعریف درستیه چون توی هر سنی نیاز به خوندنش هست و چیز هایی میگه که خوبه بهمون یادآوری شه تا زندگی رو آسون تر بگیریم. برای من قشنگ بود و کاری کرد بیشتر به زندگیم فکر کنم:) 00anita :)عاشقانه های یونس در شکم ماهیجمشید خانیان3.927 یکم روند کتاب جوری بود که گیجت میکنه و باعث میشه دوباره بیای فصل اول کتابو بخوانی که بفهمی چی به چیه ،کلا فصل اول انگار یک جورهایی پایان کتابه و بعدش نویسنده میاد گذشته رو توضیح میده که چجوری به فصل اول رسیدن. دلیل یک ستاره کم دادنم اینه که بنظرم نکته خاصی نداشت ولی خب سرگرم کننده می تونه باشه! 00anita :)فروپاشیبی.ای. پاریس4.54 بدون وقفه از صبح شروع به خوندنش کردم و بالاخره تمومش کردم! اصلا نفهمیدم زمان چجوری گذشت انقدر که غرق کتاب شده بودم و روند داستان طوریه که قشنگ نه تنها با خود شخصیت اصلی داستان بازی میشه که با مغز خواننده هم انگار یه بازی ای میشه و باعث میشه کاملا پایانش رو نتونید حدس بزنید و در حین داستان خسته نمیشید وبدون مکث می خونینش از کنجکاوی زیاد! از خوندنش پشیمون نمیشید! 00anita :)سی شعر (مولانا)حمیدرضا توکلی5.01 کتاب خوبی برای شناخت اولیه از مولانا بود. یسری شعر هم که آخر کتاب بود باعث می شد یکم بفهمی سبک مولانا چجوری بود. ولی اون بخش از کتاب که داشت زندگی مولانا در زمانی که شمس اومد رو میگفت یه چیز دیگه ای بود.. با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.00anita :)لانه ی کاغذیکنت اوپل3.66 جزو کتاب هایی بود که خوانده ام اما اسمشان یادم نیست. کتاب باحالی بود انقد که تا چند روز بعد از تموم کردنش هنوز توی داستان بودم و از اسم زنبور میترسیدم😅 در کل به عنوان یه رمان نوجوان باحال بود. 00anita :)من و عجیب و غریبفروزنده خداجو4.15 این کتاب رو فکر کنم دوبار خوندم و دوباره قصد خوندنش رو دارم . کتابی بود که با تموم وجودم غرقش شدم و حس کردم توی دنیای داستان زندگی می کنم و دنیای داستان یکم با دید دیگه ای اگر ببینیم متوجه میشیم که چقد شبیه دنیای خودمونه و اینکه از یه زاویه دید دیگه زندگی خودتو ببینی برام جذاب بود و سعی کردم به کسایی که میشناسمشون این کتابو هدیه بدم :) 00anita :)کتاب پسرآندری نیکولایدیس4.52 کتابی بود که خیلی زیادی منطقی با دنیا برخورد می کرد و یه جاهاییش قلبم رو به درد می آورد از بی احساسی نویسنده و آخر کتاب که اصن با اوج تحولات نویسنده روبرو شدم یکم آروم شدم 😅 پر از حرف های منطقی بود که شاید همین ها باعث شد یکم توی خوندنش صبر کنم تا هضمش کنم. ایرادی نمیتونم جز بی احساسی نویسنده وسطای داستان بگیرم . با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.010anita :)پستچیچیستا یثربی3.228 کتاب کوتاهی بود که روایت عاشقانه ای بعد از انقلاب بود. پایانش کاملا غیر منتظره است ولی فقط سرگرم کننده بود و شاید یه تلنگری باشه که بفهمیم همه چیز خیلی وقتی داره و بعد از اون دیگه دیر شده! 01anita :)ترغیبجین آستین3.816 بعد از چند ماه بالاخره تموم شد و عمیقا از اینکه تموم شد و پایانش رو خوندم خوشحالم! پایان کتاب رو می شد حدس زد اما بنظرم قشنگیِ کتاب های عاشقانه ی کلاسیک به همین روند نسبتا آروم و توصیفات عمیقشونه که با اوضاع و حالات داستان و به خصوص زمانِ نوشتن داستان ، خواننده کتاب رو آشنا می کنه. بنظرم این کتاب بیشتر از هرچیزی منو با رفت و آمد های دوره جین آستین و نحوه ی ابراز علاقه آنها آشنا کرد و توی زمینه توصیف هم که دیگه نگم اصن :))) 332anita :)قتل راجر آکرویدآگاتا کریستی4.348 پایان غیر منتظره ای داشت که حس میکنم کل کتاب با مغزم بازی شده بود!اصلا تصور پایان کتاب رو هم نمیتونید داشته باشید ! حس میکنم برای هضم پایانش چند روزی وقت نیاز دارم🤝 00anita :)و من دوستت دارمفردریک بکمن4.027 از اون کتاب های نامه ای کوتاه بود.شاید نمیشه بهش عنوانِ نامه ای رو نسبت داد چون بیشتر شبیه داستان بود ولی کلاََ روایتِ نامه هایی بود که بنظرم کوتاه و میشه گفت قشنگ بود. 00anita :)هویج بستنیفرهاد حسن زاده3.916 فرهاد حسن زاده داستان کوتاه های قشنگی در این کتاب نوشته است که اغلبشان پایان باز دارند. به پیشنهاد فردی کتابخوان ،خواندمش. برای من جدید بود و با هر داستانش توی فضای داستان قرار گرفتم. مخصوصا چند داستانش که از زاویه دو نفر نوشته شده بود ،دید چند بعدی به داستان می داد! بامزه بود! 00باشگاههاباشگاه کارآگاهان361 عضونجواگردورۀ فعالچالشهاچالش روزی 50 صفحه به مدت 10 روزپایان چالش : 8 روز دیگر% 20چالش روزی 5 صفحه به مدت 10 روزاز کتابهای انتخابی% 100بریدههای کتابنمایش همهanita :)پسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298صفحۀ 64«اشک ها به دلیلی سرازیر می شن و نشونه ی قدرت تو هستن نه ضعفت.»00anita :)پسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298صفحۀ 30«به نظرت بزرگترین راه هدر دادن دقت چیه؟» موش کور گفت:«اینه که خودت رو با بقیه مقایسه کنی.»00anita :)پسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298صفحۀ 13به نظر من طبیعت قدری شبیه زندگی است: گاهی ترسناک، اما همیشه قشنگ.00فعالیتهاanita :) تا صفحۀ 132 خواند.دیروزکتابخانه نیمه شب132 / 351 % 3700anita :) تا صفحۀ 112 خواند.دیروزکتابخانه نیمه شب112 / 351 % 3100anita :) به چالش پیوست.دیروزچالش روزی 50 صفحه به مدت 10 روزپایان چالش : 8 روز دیگرروند پیشرفت مطالعه 2 روز از 10 روز00anita :) به چالش پیوست.دیروزچالش روزی 50 صفحه به مدت 10 روزپایان چالش : 8 روز دیگرروند پیشرفت مطالعه 2 روز از 10 روز00anita :) چالش را تمام کرد.1403/02/05چالش روزی 5 صفحه به مدت 10 روزچالش با موفقیت تمام شده. 10 روز از 10 روز03anita :) تا صفحۀ 74 خواند.دیروزکتابخانه نیمه شب74 / 351 % 2104anita :) پسندید.مهتاب علیزاده یادداشت نوشت.1402/05/05ما دروغگو بودیمامیلی لاک هارت3.546 اشک های زیادی برای "حقیقت" ریختم... دروغگو هایی که سعی میکنند برای بهتر شدن وضعیتی کاری بکنند اما ... واقعیتی پیچییده که شاید به شدت منتظر فهمیدنش باشی اما وقتی میفهمی، واقعا میخوای که هیچ وقت اون را نمی فهمیدی:) داستان عجیبی که داشت برام جذاب بود... کاری میکرد که تو علاقه مند بشی تا بخوای بقیه داستان رو هم بخونی و سعی کنی توی چند روز یا حتی یک روز اونو تموم کنی ... 022anita :) یادداشت نوشت.3 روز پیشما دروغگو بودیمامیلی لاک هارت3.546 اصلا دلم نمیاد چیزی راجبش توضیح بدم انقد که خوب بود..بخونیدش:)) 02anita :) کتاب را تمام کرد.3 روز پیشما دروغگو بودیمامیلی لاک هارت3.54600anita :) میخواهد بخواند.3 روز پیشچگونه کتاب بخوانیمچارلزلینکن ون دورن3.6600anita :) تا صفحۀ 109 خواند.3 روز پیشما دروغگو بودیمامیلی لاک هارت109 / 196 % 5500anita :) یادداشت نوشت.4 روز پیشپسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298 فکر میکنم تعداد زیادی بریده ی کتاب ازش گذاشتم و تازه خیلی تعداد کمی بود و سعی کردم یکم گلچینشون کنم. اول کتاب نویسنده میگه که این کتاب برای همه هستش از هشت ساله ها و حتی تا هشتاد ساله ها و بنظرم واقعا تعریف درستیه چون توی هر سنی نیاز به خوندنش هست و چیز هایی میگه که خوبه بهمون یادآوری شه تا زندگی رو آسون تر بگیریم. برای من قشنگ بود و کاری کرد بیشتر به زندگیم فکر کنم:) 00anita :) کتاب را تمام کرد.4 روز پیشپسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.29800anita :) بریدۀ کتاب منتشر کرد.4 روز پیشپسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298صفحۀ 64«اشک ها به دلیلی سرازیر می شن و نشونه ی قدرت تو هستن نه ضعفت.»00anita :) بریدۀ کتاب منتشر کرد.4 روز پیشپسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298صفحۀ 30«به نظرت بزرگترین راه هدر دادن دقت چیه؟» موش کور گفت:«اینه که خودت رو با بقیه مقایسه کنی.»00anita :) بریدۀ کتاب منتشر کرد.4 روز پیشپسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298صفحۀ 13به نظر من طبیعت قدری شبیه زندگی است: گاهی ترسناک، اما همیشه قشنگ.00anita :) شروع به مطالعه کرد.4 روز پیشپسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.29800anita :) تا صفحۀ 45 خواند.5 روز پیشما دروغگو بودیمامیلی لاک هارت45 / 196 % 2200anita :) پسندید.رعنا حشمتی یادداشت نوشت.6 روز پیشکتاب پسرآندری نیکولایدیس4.52 کتاب خیلی عجیبی بود. با اینکه همهش 135 صفحهست، یه روند عجیبی داشت که وقتی میخوام برای یکی تعریفش کنم اندازه ۱۳۰ صفحه باید حرف بزنم. برای همین نمیدونم چی بگم ازش. شرح سرگشتگی پسر. پسری که زنش دیروز ترکش کرده. سالهاست با پدرش صحبت نمیکنه. از همه چیز و همهکس شاکیه. شایدم فقط بیتوجهه. هیچی براش مهم نیست... نمیدونم. از دنیا متنفره و حالا داره حرف میزنه. داره چیزهایی که میبینه رو شرح میده. داره شرح میده تا ما هم تو این دنیا باهاش سهیم شیم. ما هم بفهمیم چه حس و حالی داره. چطور اینطور فکر میکنه. چرا اینطوره. ممکنه باهاش موافق نباشی، اما میفهمیش. واقعا و عمیقا میفهمیش. یه جاهایی من رو یاد جسپر جز از کل میانداخت. یه جاهایی من رو یاد تلخی مرگ قسطی میانداخت. پر بود از ارجاعهای مختلف به اتفاقها، نقاشیها، موسیقیها و شعرها و کتابها. بیش از همه چیز برام طرح جلدش عجیب بود. لحظهای که شروع کرد حرف زدن از چیزی که ما تصویرش رو روی جلد میبینیم، قشنگ احساساتم دگرگون شد. اولش فکر میکردم یه چیز بانمکه، بعد هی میخونی و میبینی این چیزا که اصلا بانمک نیستن، پس این چه طرح جلدیه واقعا... تا میرسه به اونجا. میرسه به یادآوری افسانه فلوتزن هملین... پ.ن: میخواستم ازش هزارتا بریده منتشر کنم. :)) ولی مشکلش این بود که یهو کل کتاب رو میبایست تایپ میکردم. پس خودم رو متوقف کردم و پیشنهاد میکنم اگه حوصله یه چیز دارک دارید بخونیدش. (و سری هم به این بریدههای زیادی که ازش گذاشتم بزنید که ببینید فازش رو دارید یا نه.) 023anita :) تا صفحۀ 36 خواند.6 روز پیشما دروغگو بودیمامیلی لاک هارت36 / 196 % 1800
anita :) به چالش پیوست.دیروزچالش روزی 50 صفحه به مدت 10 روزپایان چالش : 8 روز دیگرروند پیشرفت مطالعه 2 روز از 10 روز00
anita :) به چالش پیوست.دیروزچالش روزی 50 صفحه به مدت 10 روزپایان چالش : 8 روز دیگرروند پیشرفت مطالعه 2 روز از 10 روز00
anita :) چالش را تمام کرد.1403/02/05چالش روزی 5 صفحه به مدت 10 روزچالش با موفقیت تمام شده. 10 روز از 10 روز03
anita :) پسندید.مهتاب علیزاده یادداشت نوشت.1402/05/05ما دروغگو بودیمامیلی لاک هارت3.546 اشک های زیادی برای "حقیقت" ریختم... دروغگو هایی که سعی میکنند برای بهتر شدن وضعیتی کاری بکنند اما ... واقعیتی پیچییده که شاید به شدت منتظر فهمیدنش باشی اما وقتی میفهمی، واقعا میخوای که هیچ وقت اون را نمی فهمیدی:) داستان عجیبی که داشت برام جذاب بود... کاری میکرد که تو علاقه مند بشی تا بخوای بقیه داستان رو هم بخونی و سعی کنی توی چند روز یا حتی یک روز اونو تموم کنی ... 022
anita :) یادداشت نوشت.3 روز پیشما دروغگو بودیمامیلی لاک هارت3.546 اصلا دلم نمیاد چیزی راجبش توضیح بدم انقد که خوب بود..بخونیدش:)) 02
anita :) یادداشت نوشت.4 روز پیشپسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298 فکر میکنم تعداد زیادی بریده ی کتاب ازش گذاشتم و تازه خیلی تعداد کمی بود و سعی کردم یکم گلچینشون کنم. اول کتاب نویسنده میگه که این کتاب برای همه هستش از هشت ساله ها و حتی تا هشتاد ساله ها و بنظرم واقعا تعریف درستیه چون توی هر سنی نیاز به خوندنش هست و چیز هایی میگه که خوبه بهمون یادآوری شه تا زندگی رو آسون تر بگیریم. برای من قشنگ بود و کاری کرد بیشتر به زندگیم فکر کنم:) 00
anita :) بریدۀ کتاب منتشر کرد.4 روز پیشپسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298صفحۀ 64«اشک ها به دلیلی سرازیر می شن و نشونه ی قدرت تو هستن نه ضعفت.»00
anita :) بریدۀ کتاب منتشر کرد.4 روز پیشپسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298صفحۀ 30«به نظرت بزرگترین راه هدر دادن دقت چیه؟» موش کور گفت:«اینه که خودت رو با بقیه مقایسه کنی.»00
anita :) بریدۀ کتاب منتشر کرد.4 روز پیشپسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.298صفحۀ 13به نظر من طبیعت قدری شبیه زندگی است: گاهی ترسناک، اما همیشه قشنگ.00
anita :) پسندید.رعنا حشمتی یادداشت نوشت.6 روز پیشکتاب پسرآندری نیکولایدیس4.52 کتاب خیلی عجیبی بود. با اینکه همهش 135 صفحهست، یه روند عجیبی داشت که وقتی میخوام برای یکی تعریفش کنم اندازه ۱۳۰ صفحه باید حرف بزنم. برای همین نمیدونم چی بگم ازش. شرح سرگشتگی پسر. پسری که زنش دیروز ترکش کرده. سالهاست با پدرش صحبت نمیکنه. از همه چیز و همهکس شاکیه. شایدم فقط بیتوجهه. هیچی براش مهم نیست... نمیدونم. از دنیا متنفره و حالا داره حرف میزنه. داره چیزهایی که میبینه رو شرح میده. داره شرح میده تا ما هم تو این دنیا باهاش سهیم شیم. ما هم بفهمیم چه حس و حالی داره. چطور اینطور فکر میکنه. چرا اینطوره. ممکنه باهاش موافق نباشی، اما میفهمیش. واقعا و عمیقا میفهمیش. یه جاهایی من رو یاد جسپر جز از کل میانداخت. یه جاهایی من رو یاد تلخی مرگ قسطی میانداخت. پر بود از ارجاعهای مختلف به اتفاقها، نقاشیها، موسیقیها و شعرها و کتابها. بیش از همه چیز برام طرح جلدش عجیب بود. لحظهای که شروع کرد حرف زدن از چیزی که ما تصویرش رو روی جلد میبینیم، قشنگ احساساتم دگرگون شد. اولش فکر میکردم یه چیز بانمکه، بعد هی میخونی و میبینی این چیزا که اصلا بانمک نیستن، پس این چه طرح جلدیه واقعا... تا میرسه به اونجا. میرسه به یادآوری افسانه فلوتزن هملین... پ.ن: میخواستم ازش هزارتا بریده منتشر کنم. :)) ولی مشکلش این بود که یهو کل کتاب رو میبایست تایپ میکردم. پس خودم رو متوقف کردم و پیشنهاد میکنم اگه حوصله یه چیز دارک دارید بخونیدش. (و سری هم به این بریدههای زیادی که ازش گذاشتم بزنید که ببینید فازش رو دارید یا نه.) 023