مریم روشندل

مریم روشندل

@MimRowshandel

10 دنبال شده

11 دنبال کننده

            روزگار پر آشوبی فرا می‌رسد که در آن روز مردم جز با کتاب‌های خود انس نمی‌گیرند.
[امام صادق ع]
          

یادداشت‌ها

        
سیر عشق| آلن‌ دو باتن| شقایق نظرزاده| نشر فرمهر

 خوندن کتاب‌ رو به عزیزانی که در رابطه‌ عاطفی هستند یا روزی قصد ورود به رابطه‌ رو دارند و حتی نیستند و ندارند پیشنهاد می‌کنم. چرا؟

همه‌ی ما در رمان‌ها و فیلم‌ها مسیرِ پر فراز و نشیبِ رسیدن دو دلداده رو خوندیم و دیدیم، اما تقریبا همیشه پایان مصادف با به هم رسیدن بوده و آن دو سالیان سال به خوبی و خوشی در کنار یک‌دیگر زندگی کردند!
و بعد ما از خودمون می‌پرسیم: پس چرا زندگی ما اون‌قدر راحت و روان و بی‌چاله و چوله نیست؟

آلن دو باتن در این کتاب اتفاقا به همین فراز و نشیب‌های بعد از فروکش کردن تب و تاب عشق پرداخته!
زمانی که با کسی زندگی می‌کنی و از خودت می‌پرسی: اصلا چرا این آدم رو انتخاب کردم؟
نون کم داشتم یا آب؟

مشکلاتی که حتما در همه‌ی زندگی‌های مشترک (یا حتی همه‌ی روابط میان‌فردی) پیش میاد و توقعات و انتظاراتی که از طرف مقابل داریم!
چیزهایی که از این سر دنیا تا اون سر دنیا مشترکند.
و چرا وجود دارند؟
و در برابرشون چکار کنیم؟

کتاب رمان نیست! اما از زندگی یک زوج برای جا انداختنِ موضوعات مدنظر نویسنده استفاده می‌شه و باعث خوش‌خوان‌تر شدن کتاب می‌شه.

ذکر چند نکته اهمیت داره:
۱. قاعدتا کتاب از نظر فرهنگی با ما متفاوته و جهان‌بینی متفاوتمون باعث می‌شه بخش‌هایی رو با نویسنده مخالف باشیم.
۲. کتاب ترجمه‌ی کمی سختی داره البته نه اون‌قدر که خیلی اذیت بشید و بذارید کنار. (البته من نظرات سایر مترجم‌ها رو هم چک کردم و متوجه شکایت از روان‌ نبودن ترجمه شدم که این مورد نشون می‌ده احتمالا متنِ اصلی کمی سنگین نوشته شده بوده و همه‌ی مترجم‌ها بد ترجمه نکردند 😅)
۳. این نسخه از کتاب، دارای اشتباهات تایپی هم هست.
۴. احساس می‌کنم فیلمِ "رمانتیسم عماد و طوبا" اقتباسی از این کتابه پس اگه حوصله‌ی خوندن کتاب رو ندارید اون فیلم می‌تونه دیدگاه کلی این کتاب رو براتون به تصویر بکشه.

از اون کتاب‌هاییه، که بعد از خوندن داوطلبانه امانت یا هدیه می‌دید.

پ.ن: ظاهرا ترجمه‌ی نشر نیلوفر روان‌تر هست.
      

3

        اولین باری که این کتاب رو دیدم، ترم اول دانشگاه بودم.
از کتاب‌خونه‌ امانت گرفته بودم و تا پایان ترم، نصف کتاب رو خوندم. باید کتاب رو برمی‌گردوندم...
در عطش داستان بودم تا امسال، که این کتاب هدیه‌ی تولدم شد و تا امروز، که تمومش کردم.
احتمالا گفتن از محتوای کتاب تکراریه.
سبک امیرخانی رو به اندازه‌ی سبک نادرابراهیمی دوست دارم.
هرچندگاهی نیاز می‌شه یه جمله رو دوبار بخونم اما این جمله‌ها و بازی با کلمات لذت خوندن رو برام دوچندان می‌کنه.
دوست داشتم، در کنارِ این‌همه ناکامی در کتاب، یه اتفاق خوب هم بیفته که شیرینی‌ش ته دلم بنشینه ولی خب، صلاح کار با امیرخانی بود که اینطور نخواست!
همون‌قدر که سبک‌ امیرخانی رو دوست دارم، با رسم‌الخط‌ش مشکل دارم و این موضوع موقع خوندن کمی‌ آزرده‌م می‌کنه.
یک‌جاهایی در کتاب اغراق‌ها رو نمی‌پسندیدم و دوست داشتم داستان سیرِ طبیعی‌تری داشته باشد.
مثل ظهور گاه و بی‌گاه درویش مصطفا! (البته که حرف‌هاش ارزش تحمل از گور برخاستنش رو داشت) یا فصل آخر کتاب که...
به‌هرحال تک تک شخصیت‌هایِ داستان رو با عمق وجودم دوست داشتم و توی قلبم جا دادم.
از هرجایِ کتاب که بتونم ایراد بگیرم، شخصیت پردازی ها رو تحسین می‌کنم.
این اثر سومین کتابی (نیم‌دانگ پیونگ یانگ، بی‌وتن) بود که از امیرخانی می‌خوندم و از اونجایی که شنیده‌ها حاکی از این بود که این اثر شاهکار امیرخانی هست، با توجه به تجربه‌م از خواندن دو کتاب دیگر، به‌نظرم می‌رسه سایر آثارش نباید چنگی به دل بزنند...
من او رو دوست داشتم، خیلی زیاد دوست داشتم ولی چسباندن لقب شاهکار تنگِ این کتاب، لقمه‌ایست که نه از گلویِ من پایین می‌رود، و نه او!
      

10

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

فعالیت‌ها

نامه: ماجرای یک نامه که دو زندگی را تغییر داد
«تصویر ساخته‌شده توسط هوش مصنوعی»
‌
‌خیلی خیلی سخته برام که برای کتابی که این‌قدر دوستش داشتم یادداشت بنویسم :'')
‌
‌اما می‌تونم بگم که شاید یکی از تأثیرگذارترین کتاب‌هایی بود که تابه‌حال خوندم!✨
‌
‌این کتاب، داستانِ واقعی یه دختر و پسر نوجوون رو شرح می‌ده که به خاطر تکلیف مدرسه، شروع به نامه‌نگاری می‌کنن: یه دختر ۱۲ ساله‌ی آمریکایی با زندگی مرفه؛ و یه پسر ۱۴ ساله‌ی زیمبابوه‌ای به‌شدت فقیر...! (زیمبابوه‌ یه کشور توی آفریقاست.)
‌
و ‌نامه‌نگاری اون‌ها زندگی هردوشون رو عوض می‌کنه!
‌
‌و مسئله‌ی جالب دیگه اینه که این کتاب توسط خودشون نوشته شده و می‌تونیم مستقیماً با احساسات شخصیت‌های این داستانِ واقعی در ارتباط باشیم.
‌
‌می‌تونم بگم که موضوع اصلی این کتاب فقره. این‌که تا چه حد یک خانواده و کشور می‌تونه فقیر باشه و چقدر ممکنه زندگی دو تا نوجوون توی دوتا کشور مختلف، زمین تا آسمون با هم فرق داشته باشه. و همچنین این داستان در مورد امیده، و سرسختی، و قدردان بودن. و خیلی چیزهای دیگه!
‌‌
‌من واقـعاً دوستش داشتم و تقریباً توی یک روز تمومش کردم و از معدود کتاب‌هاییه که خوندنش رو به همه پیشنهاد می‌کنم. :)
از دستش ندید. 
‌
‌پی‌نوشت اول: امتیاز این کتاب توی گودریدز ۴.۳۹ از ۵ ئه که امتیاز واقعاً بالاییه.
‌
‌پی‌نوشت دوم: چاپ جدید این کتاب  با اسم «همیشه برایت می‌نویسم» ترجمه شده. من نسخه‌ی نشر اطراف رو خوندم و از ترجمه‌ هم خیلی راضی بودم.
          «تصویر ساخته‌شده توسط هوش مصنوعی»
‌
‌خیلی خیلی سخته برام که برای کتابی که این‌قدر دوستش داشتم یادداشت بنویسم :'')
‌
‌اما می‌تونم بگم که شاید یکی از تأثیرگذارترین کتاب‌هایی بود که تابه‌حال خوندم!✨
‌
‌این کتاب، داستانِ واقعی یه دختر و پسر نوجوون رو شرح می‌ده که به خاطر تکلیف مدرسه، شروع به نامه‌نگاری می‌کنن: یه دختر ۱۲ ساله‌ی آمریکایی با زندگی مرفه؛ و یه پسر ۱۴ ساله‌ی زیمبابوه‌ای به‌شدت فقیر...! (زیمبابوه‌ یه کشور توی آفریقاست.)
‌
و ‌نامه‌نگاری اون‌ها زندگی هردوشون رو عوض می‌کنه!
‌
‌و مسئله‌ی جالب دیگه اینه که این کتاب توسط خودشون نوشته شده و می‌تونیم مستقیماً با احساسات شخصیت‌های این داستانِ واقعی در ارتباط باشیم.
‌
‌می‌تونم بگم که موضوع اصلی این کتاب فقره. این‌که تا چه حد یک خانواده و کشور می‌تونه فقیر باشه و چقدر ممکنه زندگی دو تا نوجوون توی دوتا کشور مختلف، زمین تا آسمون با هم فرق داشته باشه. و همچنین این داستان در مورد امیده، و سرسختی، و قدردان بودن. و خیلی چیزهای دیگه!
‌‌
‌من واقـعاً دوستش داشتم و تقریباً توی یک روز تمومش کردم و از معدود کتاب‌هاییه که خوندنش رو به همه پیشنهاد می‌کنم. :)
از دستش ندید. 
‌
‌پی‌نوشت اول: امتیاز این کتاب توی گودریدز ۴.۳۹ از ۵ ئه که امتیاز واقعاً بالاییه.
‌
‌پی‌نوشت دوم: چاپ جدید این کتاب  با اسم «همیشه برایت می‌نویسم» ترجمه شده. من نسخه‌ی نشر اطراف رو خوندم و از ترجمه‌ هم خیلی راضی بودم.
        

29

بندها

7

طاعون
          شاید قسمت زیادی از شهرت آلبر کامو (دست کم تا جایی که می‌دانم) به خاطر کتاب بیگانه باشد. اما این کتاب به کلی با آن متفاوت است؛ در کتاب بیگانه، تنها روش طرح بحث کامو، ادبیات absurd است؛ اما در این کتاب از تمام تکنیک های فیلسوفانه‌اش بهره برده است. و اگر بخواهم نظر خودم را دخیل کنم، باید بگویم این رمان بهترین و زیباترین نوشتۀ فلسفی کامو است. 

داستان کلی کتاب دربارۀ همه‌گیری بیماری طاعون در یک شهر خیالی (احتمالا اگر در اوایل همه‌گیری ویروس کرونا این کتاب را می‌خواندید، خیلی با فضای دلهره‌آور این شهر همذات‌پنداری می‌کردید) و جنب و جوش شخصیت های کتاب برای رهایی از این بیماری است. سردستۀ کاراکترهای داستان، دکتری است به نام ریو که به همراه دوستانش خودش را تماما وقف مبارزه علیه طاعون می‌کند.
کلیت داستان شاید همین باشد و احتمالا همانطور که حدس می‌زنید در آخر داستان طاعون از شهر می‌رود و برای تکمیل تراژدی، برخی از شخصیت های محبوب داستان در اثر بیماری جان خود را از دست ‌می‌دهند. اما در ادامه قصد دارم برداشت خودم از کتاب را بنویسم.

طاعون در آن شهر خیالی، به مثابۀ هرج و مرج در ذهن کامو است. کامو به عنوان یک انسان، در افکارش با یک سرگشتگی مواجه است که مجبور است با تمام قوا علیه آن مبارزه کند تا در نهایت به معنایی برسد (خیلی ها کامو را فیلسوف اگزیستانسیالیست می‌نامیدند اما خودش از این لقب خوشش نمی‌آمد. اما به هر حال نمی‌توانیم تلاشش برای آفریدن معنا به روش فیلسوفان اگزیستانسیالیست خداناباور را انکار کنیم). قهرمان داستان (دکتر ریو)، کاملا با خود کامو تطابق دارد؛ از توصیفات ظاهری‌اش تا تفکرات و اعتقاداتش:
" تارو: اگر به خدا اعتقاد ندارید، این همه ایثار واسه‌ی چیه؟ پاسخ شما میتونه کمکم کنه خودم جواب بدم.
دکتر بی آن که از تاریکی بیرون بیاید، گفت که قبلا پاسخش را داده ["توی تاریکی گرفتارم و سعی میکنم روشن بین باشم"] و بیان کرده که اگر به پروردگار قادر مطلق اعتقاد داشت از معالجه بیماران دست می‌کشید و مداوای آنان را به او می‌سپرد. اما هیچ کس توی این دنیا، حتی پالونو [(کشیش شهر)] که خیال میکنه به‌اش اعتقاد دارد، چنین خدایی را باور ندارد؛ زیرا هیچ کس خود را دربست به امان خدا رها نمی‌کند و او، ریو، حداقل از این بابت یقین دارد در طریق حقیقت گام بر می‌دارد زیرا با ناهمواری های خلقت مبارزه می‌کند.
ص 122"

بقیه شخصیت‌ها و پدیده‌های داستان هم المان‌های واقعی دیگری هستند که در زندگی اکثر ما کاملا ملموس اند: کشیشی که به سوی خدا می‌خواند و تمام چیزها را به او ارجاع می‌دهد، کودکی معصوم که به طرز دردناکی جان می‌دهد (و کامو چقدر ماهرانه در این صحنه احساساتتان را بر می انگیزاند) و نمایانگر پدیدۀ شر در عالم است، عاشقی که از معشوقش دور مانده و جز او معنایی دیگر برای زندگی‌اش نمی‌تواند متصور شود، انسانی که از زندگی‌اش ناامید شده است و اقدام به خودکشی می‌کند، کارمند سالخورده‌ای که تمام عمرش را صرف کار های اداری کرده است و در زندگی‌اش کار مهم دیگری انجام نداده است، سیاستمداری که از کرده‌هایش پشیمان است و... 
ریزه‌کاری‌های دیگری نیز هست که هر کدام نشانگر عمق اندیشه های فلسفی اوست و نمیتوان تمام آن‌ها را نام برد، تنها باید کتاب را خواند و از فکر کردن پیرامون آن لذت برد. اگر با این ملاحظات کتاب را بخوانید احتمالا هر چه بیشتر کامو را ستایش خواهید کرد. و اگر با این رمان او اخت بگیرید، می‌توانید ادعا کنید که ایده های فلسفی او را نیز فهمیده اید و در این راه ‎هم‌مسلک اویید.




        

23