بهترین لذت‌ها وقتی تکرار شد، زجر و نصیبت است.

همان وقت فهمیدم اگر می‌خواهیم دیوانه نشویم باید دانش و تخلیمان را مدیریت کنیم.

حتی صرفِ دیدن نور خورشید هم به زحمت زندگی می‌ارزد...

اگر می‌خواهیم دیوانه نشویم، باید دانش و تخیل‌مان را مدیریت کنیم.

«اگر من یک تن باشم و تنها و دشمن باهم باشد و هزارتا به میدان پشت نمیکنم...»

_«هی، فلانی! زندگی شاید همین باشد؟ یک فریبِ ساده و کوچک. آن هم از دستِ عزیزی که تو دنیا را جز برای او و جز با او نمی‌خواهی. من گمانم زندگی باید همین باشد. ...

عشق چه اشک ها که در این راه از عاشقان بر زمین نچکانده و هزارهزار شیدا که به خاک و خون نکشیده ؛ اما رخصت وصول به قله های خویش را تمنایی دست نیافتنی جلوه داده بود .

آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه فال به نام من دیوانه زدند

ابراهیم ! النفس هي الصنم الأکبر ، تو چرا بر بتِ هستی خویش تیشه نمی زنی ؟