بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

دو قرن سکوت: سرگذشت حوادث و اوضاع تاریخی در دو قرن اول اسلام

دو قرن سکوت: سرگذشت حوادث و اوضاع تاریخی در دو قرن اول اسلام

دو قرن سکوت: سرگذشت حوادث و اوضاع تاریخی در دو قرن اول اسلام

3.7
44 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

18

خوانده‌ام

94

خواهم خواند

112

«دو قرن سکوت» نخست به صورت پاورقی در نشریه «مهرگان» ارگان «جامعه لیسانسیه های دانشسرای عالی» چاپ شد. سپس در سال1330 برای نخستین بار به صورت کتاب توسط همان نهاد منتشر شد. پس از نخستین انتشار در زمان پهلوی دوم، به سرعت چاپ اول «دو قرن سکوت» نایاب می شود. دکتر زرین کوب به تجدید چاپ رضایت نمی دهد تا در فرصت مناسب به تجدید نظر درباره کتاب بپردازد. زرین کوب جوان، پنج سال وقت و انرژی صرف می کند و منابع متعدد را از دیده می گذارند تا در اردیبهشت 1336 متن گسترش یافته و تجدید نظر شده اثر از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر می شود. او در مقدمه ویرایش دوم، برخی از انتقادات ویرایش اول کتاب را ناشی از جوانی و تعصب خود در آن هنگام می داند. از فروردین ۱۳۳۶ متن «دو قرن سکوت» از چاپ دوم به بعد تغییر نکرد و چاپ های بعدی بر پایه همین متن انجام شده است. «دو قرن سکوت» پس از انقلاب بطور رسمی توسط انتشارات جاویدان منتشر شد که هفته بعد از انتشار جمع آوری شد.[نیازمند منبع] سرانجام پس از گذشت بیست سال از پیروزی انقلاب، کتاب «دو قرن سکوت» مجوز چاپ گرفت و انتشارات سخن، چاپ نهم آن را منتشر کرد. در ابتدای این کتاب نقد مرتضی مطهری بر این کتاب -که بخشی از کتاب «خدمات متقابل ایران و اسلام» بوده است- عیناً آورده می شود که به تحلیل های زرین کوب پاسخ داده شده است.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به دو قرن سکوت: سرگذشت حوادث و اوضاع تاریخی در دو قرن اول اسلام

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به دو قرن سکوت: سرگذشت حوادث و اوضاع تاریخی در دو قرن اول اسلام

یادداشت‌های مرتبط به دو قرن سکوت: سرگذشت حوادث و اوضاع تاریخی در دو قرن اول اسلام

            اول بگم من نسخه ای از کتاب را خواندم که پیش از انقلاب چاپ شده و مقدمه شهید مطهری را هم نداشت.
در ابتدا سبک نوشتن و مطالب عجیب و ناآشنا بود، کند پیش میرفتم، اما خیلی مشتاق بودم، چون از بچگی اسم این کتاب و نویسنده اش را فکر کنم در قالب تاریخ ادبیات رفته بود در سرم و خیلی احساس باکلاسی بهم دست میداد، که بالاخره دارم میخونمش و کم کم به سبک نوشتن عادت کردم. نمیتونم بگم ضد اسلام، اما به شدت ضد عرب. کنجکاو شدم راجع به نویسنده و کتاب تحقیق کنم (چون از اون دست آدم ها هستم که وقتی علاقه مند به فیلم و کتابی میشم، خوشم میاد در اینترنت راجع بهش تحقیق کنم). معلوم شد خود زرین کوب یک مدت بعد نوشتن کتاب احساس کرده که یک مقدار یک طرفه به قاضی رفته و کتاب در چاپ های بعدی با مقدمه ای از شهید مطهری چاپ شده و البته فهمیدم اگر قصد اطلاع دقیقتری از این برهه را دارم باید کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران شهید مطهری را بخوانم (ان شاالله در آینده)
اما میرسیم به علت اصلی خوشحالی ام از خواندن این کتاب و این که بسیار برایم مفید بود، به ویژه در این مقطع از حوادث جاری کشور یک حس تحمل و آرامش بهم می داد. 
اوج کتاب برای من و نکته در صفحه ۲۲۰ است که وضعیت ایرانیان که از یک طرف از ظلم و ستمی عربان عباسی به ویژه در زمان هارون و امین و مامون خسته اند، و از طرفی مبتلا با بزرگان و شاهزادگان باقیمانده ساسانی که با شعار احیای ایران بزرگ، بر روی ارق ملی مردم و با ادعای عدالت خواهی، تنها به فکر پر کردن جیب هایشان و قدرت طلبی بودند و مردم را امیدوار کردند و در عمل فقط برای کسب قدرت و پول، خون مردم را هدر دادند و هنوز به قدرت نرسیده و عرب را شکست نداده بودند که به جان هم افتادند و همدیگر را دریدند ( ماجرای مازیار، بابک و افشین که در ظاهر متحد و در باطن در حال جویدن همدیگر و بینوا خون ایرانی در این میانه هدر!!!!!!) 
دقیقاً مانند الان که سلطنت طلب و کومله و منافقین و پان و ترک و ... با سوار شدن روی موج احساسات مردم به دنبال منافع خود هستند و هنوز به هیج جا نرسیده اند، شروع کردن به هم پریدن!!! 
طنز تلخی است، این تکرار تاریخ
ولی الان ما با زمان افشین فرق کردیم، خدا را هزار هزار مرتبه شکر 
  واقعیت است که ایران بدون اسلام و تشیع نمی تواند و نتوانست بایستد
از وقتی حول محور اسلام و تشیع جمع شدیم، قوی شدیم، تازه استعداد بی‌نظیر ایرانی داره خودش را نشان میده به خاطر قدرتی که اسلام به ما داده. 
زرین کوب در این کتاب رویکرد ضدعرب و متعصبانه ای از خودش نشان داده و البته چند سال بعد خودش (شاید در اثر رابطه و دوستی با شهید مطهری) به اشتباه بودن رویکردش معترف شده، اما علی رغم همه قاطی پاتی هایی که در نقل تاریخ داشته، این واقعیت را نمیتوان کتمان کرد که ایران خیلی فراتر از مرزهای الانش همیشه ایران بوده، با همه قوم ها و استان ها و فراتر، تجزیه برای ایران معنی نداره
 از خواندن تاریخ بیزارم، اما خوشحالم که بالاخره شروع کردم به خواندنش و  فهمیدم چرا مردم تاریخ می خوانن!
کاش جوانان مملکتم، دهه هشتادی ها و هفتادی ها و ... شروع کنند به خواندن، می فهمند اگر مسلمان هم نیستند، لازمه ایرانی بودن و باقیماندن ایران یک حکومت مرکزی قوی است که در کل این ۲ هزار و چند سال، الان، این زمانه، جزو معدود اوقاتی است که دارای این نعمت هستیم.
          
            هروقت از نویسنده کتاب، عبدالحسین زرین کوب، نامی شنیده می‌شود ناخواسته کتاب دوقرن سکوت هم در ذهن ظهور می‌یابد. کتاب حاضر نوشته یکی از بزرگترین نویسندگان ایران است. مسئله کتاب به طور کلی وضعیت ایران در قرن اول اسلام پس از تسلط اعراب بر ایرانیان است. حقایقی که توصیه می‌شود هرایرانی حداقل یک بار آن را مطالعه کند. استاد زرین‌کوب چاپ اول کتاب را حاصل ایام جوانی می‌دانست که پس از سال ۱۳۳۶ تا زمان حیاتش اجازه‌ی انتشارش را ندادند. این کتاب دارای دو تحریر است؛ حال یک سوال اینجا مطرح است. چرا همه به دنبال چاپ اول این کتاب هستند؟ جواب واضح است. زیرا کسی این کتاب را برای مفاهیم علمی و تحقیقی‌اش نمی‌خواهد. به این دلیل که این کتاب بیش از آن که مرهون ارزش و اعتبارش باشد حاصل محتوای ایدئولوژیک است. اما چرا نام کتاب را که سرگذشت دوقرن از پرماجراترین ادوار تاریخ ایران است را دوقرن سکوت گذاشته اند نه دوقرن آشوب و غوغا؟ جواب این سوال را بعد از مطالعه کتاب از نویسنده دریافت خواهید کرد. اگر علاقه به خواندن طیفی وسیع از تاریخ هستید و کتابهایی چون "تاریخ تمدن" و "تاریخ عرب قبل از اسلام" را می‌پسندید این کتاب نیز پیشنهاد من به شماست.


          
            بخشی از این کتاب را سال ۷۹ و دوم دبیرستان خواندم بزرگترین فایده آن رغبت به خواندن کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران شهید مطهری بود.
به لحاظ ادبی کتابی متوسط و به لحاظ تاریخی کتابی ضعیف است نویسنده آشکارا احساسات وطنی خود را وارد قضاوت‌های تاریخی خود کرده است تا جایی که گزارش‌های افرادی مثل خواجه نظام الملک را دروغ و توطئه می‌داند.
به لحاظ سیر تاریخی نیز ایرادات جدی به کتاب وارد است.در ابتدا به علل سقوط ساسانی اشاره کرده و ظلم و تعدی پادشاهان ساسانی و علاقه مردم به توحید ناب اسلامی را ذکر می‌کند اما در جای جای کتاب از میل ایرانیان برای بازگشت به گذشته خودشان سخن می‌گوید.
در بسیار  جای از کتاب تفکیکی بین قیام ایرانیان علیه اعراب یا اسلام قید نشده است در حالیکه خوانش تاریخ آن ادوار به سادگی این جدایی را در گونه‌های قیام‌ها رخ خواهد نمایاند.
این جانب گیری تا جایی است که قیام خوارج و حتی برخی اعراب علیه خلفا را نیز در این فهرست قید می کند.
اصرار در ایجاد تخصیص ظلم و جور خلفا صرفا علیه ایرانیان و نه کل امت مسلمان ترک و تازی و ایرانی و رومی هم جای تعجب دارد...
هر چند مرحوم زرین کوب بعدها خیلی حرف‌هایش را در این کتاب پس گرفت و صادقانه خطای خود را پذیرفت اما پافشاری کسانی در سال‌های بعد برای استناد به این کتاب باری کوبیدن اسلام جای تعجب و البته افسوس دارد
          
رضا حقی

1403/01/25

                من این کتاب را گوش کردم 
کتاب خوبی بود
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.