بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

مریم توکلی

@Itsmarytavakoli

17 دنبال شده

30 دنبال کننده

                      Not a book worm but a daughter of one

                    

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

            داستان دوستان

برخی داستان‌ها را اگر چه نویسندگان ابتدا به نیت مخاطب بزرگسال به نگارش درآورده‌اند، با گذشت زمان به‌عنوان آثار کودک و نوجوان مشهور شده‌اند، مثل اغلب داستان‌های هانس کریستین آندرسن که البته مناسب شدنشان برای کودکان و نوجوانان، با زدودن برخی بخش‌های بزرگسالانه، میسر شده است!

از طرف دیگر آثاری وجود دارند که مخاطب هدفشان، کودکان و نوجوانان بوده‌اند ولی پس از مدتی نزد بزرگسالان هم به محبوبیتی چشمگیر رسیده‌اند. نمونه‌ی اعلای چنین آثاری، باد در بیدزار / باد در میان شاخه‌های بید، رمان مشهور کِنِت گراهام است. شاید علت توجه بزرگسالان به این کتاب، تمثیلی بودنش باشد و ادبیات تمثیلی از دیرباز در ملل مختلف مخاطبان فراوانی داشته‌اند که از آن‌جمله می‌توان افسانه‌های ازوپ و کلیله و دمنه اشاره کرد که کتاب‌های صرفاً برای کودکان نبوده‌اند.

«باد در بیدزار» از گم شدن یک موش کور شروع می‌شود و با ماجراجویی‌های سرخوشانه‌ی او با وزغ، موش آبی، گورکن و چند حیوان دیگر، ادامه می‌یابد تا با اتحاد آن‌ها برای دست‌یابی به هدفی یکسان، پایان بیابد. این داستان، یک شخصیت اصلی ندارد ولی می‌توان موش کور را گرانیگاه روایت دانست. اوست که در ابتدای داستان همچون یک کودک، ترس زیادی از تجربه‌های تازه دارد ولی در انتها که جرئت خطر کردن را پیدا کرده و خودش را به خودش و دیگران ثابت می‌کند، می‌توان او را فردی بزرگسال (یا حداقل نوجوان) دانست. «باد در بیدزار» از یک خط روایی پیوسته پیروی نمی‌کند و فصل‌هایی از کتاب مثل «مسافران» کاملاً جدا از خط اصلی داستان قرار می‌گیرند بدون آن‌که خدشه‌ای بر جذابیت‌های کتاب وارد شود. اما در فصل‌های پایانی به روایتی منسجم نزدیک می‌شویم تا داستان، پایانی قابل قبول داشته باشد.

توصیف‌های پُرمعنا و تخیل نیرومند نویسنده نقش مهمی در موفقیت کتاب داشته‌اند. «باد در بیدزار» در محیط‌های مختلفی اتفاق می‌افتد و نویسنده هر محیط را به موجزترین شکل ممکن برای خواننده توصیف می‌کند مثلاً توصیفات خانه گورکن و موش کور که به‌وضوح، تفاوت‌ها و شباهت‌هایشان برای خواننده مجسم می‌شود. توصیف ظاهر شخصیت‌ها و درونیات آن‌ها نیز با ظرافت‌هایی همراه بوده است مثل شخصیت بسیار پیچیده‌ی وزغ که صرفاً در حد یک موجود طماع و تجربه‌گرای کلیشه‌ای باقی نمی‌ماند تا خواننده‌ درک می‌کند چگونه برخی افراد از طمع‌کاری‌شان لذت می‌برند!

نویسنده از حیوانات استفاده کرده تا به زندگی انسان‌ها بپردازد. شخصیت‌هایی که ضمن حفظ ویژگی‌های حیوانی‌شان، رفتارهای انسانی دارند و طبقه یا افراد خاصی را از دنیای واقعی، نمایندگی می‌کنند. مثلاً موش کور نمادی از افراد کم‌تجربه است و دو پرستوی فصل «مسافران» نمونه‌ای از افرادی که مجبور به کوچ از وطنشان می‌شوند. یکی از نکات برجسته داستان، توجه به خرد و خردورزی و اندیشیدن است که توسط موش آبی و بیشتر از او با گورکن نمایندگی می‌شود. شخصیت‌های این داستان مشکلات‌شان را با عقل و درایت حل می‌کند نه جدال و جنگ و آن‌هایی که مثل وزغ، حیله و نیرنگ را با درایت اشتباه می‌گیرند، به جایی نمی‌رسند.
          
یادداشت‌های سفر به خانهٔ بلوط – یک

یک چیزی از این نقاشی‌ها به بیرون ساطع می‌شود یا نشت می‌کند که نمی‌دانم چیست ولی هرچه هست، بیننده را سرشار می‌کند...

            بگذارید اولین یاداشتم را با کتابی که به تازگی خواندم، آغاز کنم. 
این کتاب را عمه ام که بسیار کتاب خوان است به من امانت داد و موقع تحویل آن به من گفت: "این کتاب را خیلی دوست دارم. با همه رمان نوجوان هایی که خواندی فرق دارد." 
تصویری که نویسنده خلق کرده، فوق‌العاده است. راستش به قوه تخیلی که نویسنده دارد، غبطه می‌خورم.  کتاب بسیار روانی است و خیلی زود آن را تمام می‌کنید. ماجرا هایی که تومک عزیز در سفر پشت سر می‌گذارد، کشش خوبی را ایجاد می‌کند. عواطف و احساسات تومک به خوبی توصیف شده. از آن دست کتاب هایی که است که وارد کتاب می‌شوید و همراه شخصیت همه جا می‌روید و لحظه ها را تجربه می‌کنید. اتفاق های داستان قابل پیش بینی نیستند -البته این نظر من است- و من در طول داستان واقعا شگفت زده می‌شدم از خلاقیت نویسنده.
شخصیت های کتاب را بسیار دوست داشتم و اینکه هرکدام ویژگی های منحصر به فرد خود را داشتند، واقعا شیرین بود. قسمت مورد علاقه من، دهکده عطرسازان است.(: هرچند همه چیز راجع به این کتاب قشنگ و دلنشین است که اگر بخواهم بگویم ممکن است داستان لو برود.
در مجموع خواندن این کتاب را به شما پیشنهاد می‌کنم. مخصوصا اگر برای مدت طولانی کتابی نخوانده اید و دوست دارید وارد یک دنیای فانتزی خفن شوید.
          
            کتاب قبلی را که تمام کردم، دنبال کتاب جدید رفتم سراغ کتابخانه ام. کتابی را برداشتم و یکی و دو صفحه اول را خواندم. راستش آن لحظه جذبم نکرد. کمی دیگر گشتم و بعد چشمم خورد به عنوان کتاب. باز کردم و صفحه اول را خواندم. احساس کردم چیزی است که الان دلم بخواهد بخوانم. جلوتر که رفتم غافلگیر شدم، چون از شروع داستان نمی‌شود پیش بینی کرد داستان روایت جنگ و اشغال دانمارک توسط نازی ها، از زبان آنه‌مری ده ساله و اتفاقاتی که برای دوست صمیمی اش، الن قرار است رخ بدهد، باشد. البته صفحه دوم متوجه می شوید ولی برای من شروع جالبی داشت. کتاب روان و کم‌ حجمی بود که در یک نشست می توان خواندش. خیلی خوب با کتاب ارتباط گرفتم و همراهش شدم. از داستان هایی که هول و ولایی را روایت می کنند، لذت می‌برم. 
علت اینکه پنج ستاره کامل ندادم این بود که، انگار نویسنده در بخش آخر فقط می‌خواست کتاب را دیگر تمام کند و داستان را جمع و جور. می شد پایان‌ قشنگ تری داشته باشد. چون از صحنه قبلی پرید‌ دو سال بعد که جنگ دیگر تمام شده و مختصر شرح حالی از اتفاقاتی‌ که برای دو شخصیت دیگر رخ‌داده و لحظه ای که شخصیت اصلی همراه خانواده درحال سپری است، داد. البته دو سال جلوتر رفتن ایراد متن نویسنده نیست، صرفا می‌توانست پایان بهتری برای کتاب بنویسد.
چیزی که راجع به کتاب نظرم را خیلی جلب کرد، آن بخشی است که آنه مری متوجه دروغ مادر و دایی اش شد و وقتی از دایی اش راجع بهش پرسید، این طور جواب گرفت که هرچقدر کمتر بداند، شجاع تر خواهد بود و این دروغ به نفع خودش گفته شده. جلوتر آنه‌مری اشاره می کند که خودش هم برای محافظت از دوستش، شریک آن دروغ می شود. برایم جالب و تأمل برانگیز بود.
در مجموع کتاب قشنگی بود.
ارتباط عنوان با داستان را هم متوجه نشدم.😂