بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

زهرا سیف اله زاده

@Alexa221

5 دنبال شده

8 دنبال کننده

                      
                    

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

فعالیت‌ها

            بسیار بسیار زیباست
درد جامعه در قالب داستانی نمادین بیان شده...
ادبیات شگفت انگیز و بسیار قوی داره
خط زمانی هم متفاوت و زیباست در کل نقص های خیلی کمی میشه ازش گرفت. 

اگر دقت کنید می فهمید که این درهم‌تنیده کردن داستان و خط زمانی کتاب چقدر باعث میشه ما به درهم‌تنیدگی و اشفته بودن زندگی آیدین هم پی ببریم. 
عباس معروفی به ناخودآگاه با عقب و جلو کردن مداوم زمان داستان این حس رو به ما منتقل می کنه و باعث میشه ما هم مانند آیدین سردرگم بمانیم. 

درضمن شبیه کردن کتاب به سمفونی در موسیقی هم یک حرکت خیلی عجیبه... 
توی موسیقی کلاسیک هر سمفونی شامل تقریبا چهار موومان یا همون بخش هست که هر موومان میتونه حس و ریتم متفاوتی با موومان قبلی داشته باشه

توی این کتاب هم هر موومان دقیقا مثل موومان واقعی در سمفونی ها ریتم و ضرب و احساس جداگونه ای نسبت به موومان دیگه داره و یه سمفونی بی نظیر به وجود آورده.

تلمیح برادرکشی قابیل و بی گناهی حابیل هم که خودش جای بحث داره واقعا

یعنی عباس معروفی فقط با یک کتاب یک دنیا ارتباط میان موسیقی و داستان و جامعه و اسطوره و این جیز ها بوجود آورده. 
این عباس معروفی چقدر شاهکار آفرین بوده و چه شاهکاری آفریده با این همه ادبیات بالا و محتوای بسیار

توصیه میشه اگر دنبال رمان های ساده میگردید یا زیاد با ادبیات و رمان آشنا نیستید سمت این کتاب نرید چون یکم سنگین هست برای کسی که زیاد داستان نمیخونه...
          

و در این کتاب نشانه‌هایست برای انان که تامل می‌کنند. پ‌ن: یه همکلاسی رو مخ و ازار دهنده داشتم،همیشه برام سوال بود اگه بچه‌ش دانش اموزم شد، چطور باید با اون طفل معصوم برخورد کنم؟نکنه سایه گذشته‌ی مامانش باعث شه من تندی کنم باهاش؟ خب جوابمو گرفتم،نباید مثل اسحاقی برخورد کنم مردک متفرعن بدبخت تنها😒

ادوارد چهارم (از یورک) صلح را به انگلستان بازگردانده است و مردم در آرامش هستند. همه او را دوست دارند. اما کسی من (از لانکستر) را دوست ندارد و به من توجهی ندارد. او ژاندارک انگلستان شده است و من هیچ کاری نتوانستم بکنم. امیدوارم این شب سیاه و زمستان سرد زود تمام شود، یورک سقوط کند و لانکستر دوباره به قدرت برسد. *قال مارگارت

تا میام بخندم با خودم میگم _اگه اینا دانش آموزات بودن چه می‌کردی؟بازم خنده رو لبت بود؟ و خب حین گوش دادن به خنده زیر زیرکی اکتفا می‌کنم.اینطوری هم کیف می‌کردم هم به مدرسه خیانتی نمی‌شد😂😂

در گزارش پیشرفت این کتاب چیزی نمی‌نویسم چون اولا سرشار از نکات جالب و در عین حال پیچیده‌اس و اگر هم بنویسم کسی نمیخونه و ثانیا در هفته یک جلسه‌ی سه ساعته برای بحث درباره‌ی هر کتابش تنظیم کردیم و باز هم وقت کم میاد :)