علی

علی

@A

29 دنبال شده

32 دنبال کننده

یادداشت‌ها

این کاربر هنوز یادداشتی ننوشته است.

باشگاه‌ها

سِفْر آفرینش

16 عضو

دیدار اتفاقی با دوست خیالی و هشت جستار دیگر

دورۀ فعال

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

علی پسندید.
ما ایوب نبودیم
          «آفرین...»
تقریبا هر کدام از روایت‌ها را که شروع کردم، بعد از چند سطر که موضوع روایت و نوع مراقبت را متوجه می‌شدم در دلم میگفتم «آفرین...» آفرین به این انتخاب‌ها، آفرین به چیدمان روایت‌ها، آفرین به این نگاه جامع به مفهوم مراقبت... 
درود بر خانم ستوده... مجموعه‌های قبلی یعنی «هفته‌ی چهل و چند» و «پروژه‌ی پدری» هم برایم خیلی عزیز هستند، اما این یکی واقعا چیز دیگری بود... شاید چون مراقبت موضوع اصلی زندگی من هم هست، بدون اینکه بیمار یا انسان ناتوانی در اطرافم داشته باشم، نه فرزندی، نه والدین ناتوانی، نه حتی یک گربه... بدون اینکه لزوما مسئول مراقبت از کسی باشم، مراقبت موضوع اصلی زندگی من است و این روزها شکست خورده ترینم...
آخرین صفحه را که خواندم، کتاب را بستم، چند ثانیه نگاهش کردم و بدون فکر بوسیدم و محکم بغلش کردم... انگار تنها کاری که از دستم بر‌می‌آید برای تشکر همین باشد...

به نظرم شما هم مثل من وقتی خواستید بخریدش، همان اول دوتا بخرید چون حتما حین خواندنش افراد زیادی را در اطرافتان به یاد می‌آورید که جای این کتاب عزیز در آغوششان خالیست...
        

62

علی پسندید.
دوزخ ضحاک: برداشتی آزاد از اساطیر کهن ایرانی
          جذاب‌ترین کتاب از بین رمان‌های گرافیکی نشر هورخش. بسیار دل‌انگیز با تصویرگری و رنگ‌‌گذاری که بسیار با حال‌وهوای کتاب هم‌سو است و این هم‌نشینی فرم و محتوا کار آسانی نیست. حتماً بخشی از جذابیت کتاب به شخصیت ضحاک برمی‌گردد و تلاشی که نویسندگان در اینجا و انیمیشن «آخرین داستان» برای نمایش او انجام دادند. ضحاکی که بسیار مکار و حیله‌گر و ظالم و البته کمی هم خاکستری است و می‌شود با او همذات‌پنداری کرد.
ایدۀ داستان به بعد از گیرافتادن ضحاک برمی‌گردد و مغ‌هایی که این بار شخصیت مثبت قصه نیستند. ضحاک با دسیسه‌ای وارد دوزخ می‌شود و با روح پدرش و دیگر آدم‌ها و شیطان مواجه می‌شود. این روایت بسیار جذاب و گیرا به تصویر کشیده شده. دوزخی که ضحاک در آن گیر افتاده و تلاش می‌کند خود را از آن برهاند تا شاید بار گناهانش کمتر شود. یک شخصیت فرعی زن هم در قصه هست که جای مناسبی دارد و صرفاً به زور در قصه آورده نشده و نوادۀ ضحاک است. نمی‌دانم چقدر زمان از رمان‌های اولیه تا این کتاب آخر طی شده اما پختگی بسیار بهتری داشت و واقعاً ارزش خواندن و تماشا روی کاغذ را داشت.
        

27

علی پسندید.
ما ایوب نبودیم

17