یادداشت نفیسه نوری
6 روز پیش
4.6
6
«آفرین...» تقریبا هر کدام از روایتها را که شروع کردم، بعد از چند سطر که موضوع روایت و نوع مراقبت را متوجه میشدم در دلم میگفتم «آفرین...» آفرین به این انتخابها، آفرین به چیدمان روایتها، آفرین به این نگاه جامع به مفهوم مراقبت... درود بر خانم ستوده... مجموعههای قبلی یعنی «هفتهی چهل و چند» و «پروژهی پدری» هم برایم خیلی عزیز هستند، اما این یکی واقعا چیز دیگری بود... شاید چون مراقبت موضوع اصلی زندگی من هم هست، بدون اینکه بیمار یا انسان ناتوانی در اطرافم داشته باشم، نه فرزندی، نه والدین ناتوانی، نه حتی یک گربه... بدون اینکه لزوما مسئول مراقبت از کسی باشم، مراقبت موضوع اصلی زندگی من است و این روزها شکست خورده ترینم... آخرین صفحه را که خواندم، کتاب را بستم، چند ثانیه نگاهش کردم و بدون فکر بوسیدم و محکم بغلش کردم... انگار تنها کاری که از دستم برمیآید برای تشکر همین باشد... به نظرم شما هم مثل من وقتی خواستید بخریدش، همان اول دوتا بخرید چون حتما حین خواندنش افراد زیادی را در اطرافتان به یاد میآورید که جای این کتاب عزیز در آغوششان خالیست...
(0/1000)
نظرات
5 روز پیش
منی که تیترش جوری حال روزم رو شرح میداد با کله برش داشتم و اضافه تر نخریدم فقط واسه ی خودم .... حتی قرضش هم نمیدم :))))
1
1
4 روز پیش
برای من همینقدر دوست داشتنی و تاثیرگذار بود... امیدوارم برای بقیه هم همینطور باشه 🌿
0
نفیسه نوری
4 روز پیش
0