بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

1375

1375

1375

4.6
39 نفر |
21 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

53

خواهم خواند

27

کتاب 1375، شاعر محمدرضا معلمی.

یادداشت‌های مرتبط به 1375

            در زمستان ۱۴۰۰ محمدرضا معلمی ۲۵ ساله اولین (و در زمان نوشتن این سطور، تنها) مجموعه شعر خود را با عنوان ۱۳۷۵ منتشر کرد. 
این مجموعه شامل ۲۷ غزل و ۳۷ رباعی است. کتاب را با اشعار عاشقانه شروع می‌کنیم و کم کم، به اشعار آیینی و حتی اجتماعی و کمی سیاسی هم می‌رسیم. زبان اشعار زبان سنگینی نیست، هرچند در جای جای اشعار از کلمات فخیم اما نه ناآشنا استفاده شده است. ولی استفاده از این واژگان به هیچ وجه خوانش شعرها را سخت نکرده است. اشعار عاشقانه او اگر گاه کاملا در عالم زمینی به سر می‌برند اما جای جای همین اشعار، بیت‌هایی است که می‌توان با آن‌ها به عشقی فراتر از آنچه در زمین می‌توان دست یافت، اندیشید.
حال اشعار از نظر من، حال نور و امید است. زبان و واژگان انتخابی، در زمانه‌ی سیاه اندیشی ادبیات معاصر، سپید و روشن است‌. حتی زمانی که از فراق و دوری از معشوق سخن به میان می‌آید، واژه‌ها تاریک و تازیانه‌زن نیستند.
عاشقانه‌های معلمی به گونه‌ای است که من آن‌ها را در مجموعه‌ی عاشقانه‌های نجیب طبقه‌بندی می‌کنم.  در زمانه‌ای که به نام هنر و ادبیات، عشق اروتیک را به جای عشق حقیقی به مخاطب عرضه می‌کنند، این حیا و نجابت در انتخاب واژه‌ها و مفاهیم ستودنی است و بر آمده از قلمی پاک.
من شاعر نیستم و حتی مخاطب جدی و پیگیر اشعار معاصر هم نیستم، گهگاه مجموعه اشعار شاعری از شاعران معاصر توجه‌ام را جلب می کند. لذا در مورد وزن و قافیه و ... صاحب نظر و رای نیستم. حتی علمش را هم ندارم. اما به عنوان یک خواننده معمولی اشعار کهن و خواننده‌ی آماتور اشعار معاصر، این کتاب تا حد خوبی نظرم را جلب کرد. با بعضی اشعار بسیار همراه شدم و با بعضی اشعار نه، حتی یکی دو مورد در شیوه‌ی خوانش تردید کردم. با این همه کلیت مجموعه مرا از جهت وزن و آهنگ همراه کرد.
هرچند که دانشی در شیوه‌ی موسیقیایی شعر ندارم و صاحب نظر نیستم اما در مضامین اشعار و محتوای دقت بیشتری دارم. عموما محتوا و مضماین اشعار باب طبع من بود، چه عاشقانه‌ها چه اشعار آیینی و اجتماعی. اگرچه با بیشتر انذیشه‌های پشت اشعار آشنا و همراه بودم اما در میان آنها مفاهیم بدیع و تازه‌ای نیز برایم یافت شد که لذت خوانش را دو چندان می‌کرد.
این مجموعه‌ی شعر به همت نشر شهرستان ادب چاپ شده و در حال حاضر چاپ دوم آن در دسترس علاقه‌مندان به تهیه این مجموعه است.
          
فآطمه

1402/10/24

            زبان اشعار زبانی ساده است و اغراق و مبالغه در آن دیده نمی‌شود. شاعر به خاطر رعایت زیبایی خود را تسلیم الفاظ نکرده و حقایق موجود در شعرش را پایمال نمی‌کند. اشعار عاشقانه‌ی او تصویری فانتزی و غیر واقعی را به مخاطب ارائه نمی‌کند. شاعر ارزش عشق زمینی را در حضور میداند نه فنا شدن. یکی از ویژگی‌های عشق این است که عاشق را به مرحله‌ایی می‌رساند که مثل معشوق فکر می‌کند و همه چیز را از او می‌داند و برای او می‌خواهد. ۱۳۷۵ نیز  مقابل معشوق خویش ابراز وجود نکرده است و برای جلب رضایتش می‌کوشد و همه چیز را به جان می‌خرد و از خود عبور می‌کند. الگوی عشق و یکی شدن عاشق و معشوق از دیرباز در غزلیات کلاسیک و معاصر ما بوده، اتفاقی که در این کتاب شاعر رقم زده‌ست این است که فضا و اتمسفر شعرها با سبک زندگی ایرانی و اسلامی بسیار نزدیک است. عشق در این غزلیات ظاهری و صوری نیست. شاعر با کلمات درست خود لباسی از حیا و نجابت و عشق واقعی را بر  ابیاتش پوشانده. در عین بومی‌سازی درست، اشعار شاعر زننده و کلیشه‌ای نیست. امید و رجا  در تار و پود شعر بافته شده و شاعر  همواره بر این باور است که در دل هر زمستانی بهاری می‌تپد و در پس هر شب سپیده‌ایی است. او در اشعارش دوست داشتن را خالصانه، همیشگی و البته دشوار نشان داده است. 
پیش‌تر در رابطه با زبان نوشتم که ساده است. حالا یک گزاره به آن اضافه می‌کنم زبان شعر ساده اما اصیل است، پشتوانه ادبی دارد. لغات دست‌خورده، عامیانه و هرجایی نیستند. استفاده درست و به جا از کلمات توانمندی شاعر را به رخ می‌کشد. در این راستا می‌توان به این چند بیت خواندنی اشاره کرد‌: 
شعر چهارم: مرا که ترجمه‌ی غربتم ببر با خود به آن زمین و زمانی که دوستم داری. کلمه (ترجمه) خیلی نظرم را به خودش جلب کرد. بار واژگانی کلمه "ترجمه" به خودی خود خنثی است و در آن احساساتی دیده نمی‌شود اما شاعر با هنر خود ترجمه را هم‌نشین غربت می‌کند و ترکیبی کاملا احساسی و زیبا می‌سازد. 
شعر سوم: هجاهای کم، تعداد کم ابیات و در عین حال بیان تمام و کمال منظور از دیگر هنرنمایی‌های شاعر بود. ایجاز و اختصار در اکثر مواقع پسندیده‌تر است و شاعر به خوبی از ایجاز و مختصر گویی استفاده کرده است. 
شعر هفت و هشت:  ترتیب در شعر هفت و هشت نیز جالب توجه است. شاعر در بیت اخر شعر هفت، شعر را اینگونه تمام می کند: شنیده‌ام که شبی خواب آسمان دیدید اجازه هست که تعبیر خوابتان باشم؟ 
 بیت اول شعر هشتم، شاعر شعر را اینگونه آغاز می کند: کبوترانه بیایی من آشیان باشم تو بال و پر بگشایی من آسمان باشم؛ نمیدانم این اتفاق یک امر تصادفی بود یا جزو زیرکی شاعر اما اگر تصادفی بود تا باد چنین بادا و اگر عامدانه بود ترتیب هوشمندانه و زیرکانه‌ایی بود.  
شعر شانزدهم: این شعر تیر اخر و اوج هنرنمایی شاعر است. شعر سراسر صفت و تشبیه است و وقتی به خوبی حس کنجکاوی مخاطب را برانگیخت با یک پایان بندی درجه یک، شعر با زیبایی هر چه تمام‌تر، مخاطب را شیدا و مسحور می‌کند. 
شعر نوزدهم: شعری روان و کوتاه و دلنشین است به قول فرنگیها to the point با وزن درست و آهنگین مفتعلن مفتعلن  مفتعل. 
البته در کنار حسن‌های بی‌شمار کتاب در مواردی ایرادات جزئی قافیه مثل ایطا و... دارد که در قیاس با این مسئله که ما اولین کتاب یک شاعر را می‌خوانیم ابدا چشم‌گیر نیستند.