زهره دهدشتی

زهره دهدشتی

@zohre617

36 دنبال شده

45 دنبال کننده

پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

باشگاه ۱۶هزارتایی‌ها

146 عضو

دیار اجدادی

دورۀ فعال

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

0

          به نام او

بعضی از کتابها با اینکه می‌دانی خوب هستند و خواندنش هم وقت چندانی از تو نمی‌گیرند ولی همچنان نخوانده در کتابخانه‌ات باقی می‌مانند. یکی‌ از این کتابها برای من «قلب سگی» بولگاکوف یا به قول عده‌ای دیگر بولگاکاف بود. انگار هنوز موعد خواندنشان نرسیده بود. جالب است که من «مرشد و مارگریتا» را که کتاب پرحجم‌تر و پیچیده‌تری است سه بار خوانده بودم ولی سمت این کتاب هم نرفته بودم.

«قلب سگی» را در میدان تیر دوره آموزشی شروع کردم. دو سه ساعتی آنجا معطل می‌شدیم تا نوبت تیراندازیمان برسد، من هم از وقت استفاده کردم و گوشه‌ای دنج را جستم و نیمی از کتاب را در آنجا خواندم. گویا قسمت بود که خواندن کتاب در این دوره از زندگی من باشد و با این خاطره در ذهنم ثبت شود. 

باری، کتاب به‌مانند سایر آثاری که از بولگاکوف خوانده بودم کتابی خوب و دوست‌داشتنی بود و نشان از تفکر و مشغولیت‌های ذهنی او داشت. اویی که مخالف دستگاه فکری شوروی کمونیستی بود و سعی می‌کرد با سمبولیسم یا همان نمادگرایی انتقادات خود را متوجه نظام حاکم کند. ولی متاسفانه عمرش قد نداد که حتی انتشار برخی از کتابهایش را ببیند.

«قلب سگی» درواقع پیش‌نویس شاهکار بولگاکوف یعنی «مرشد و مارگریتا» است. نه اینکه از لحاظ داستانی به هم ربط داشته باشند، خیر! بلکه راهی را که او در «قلب سگی» شروع می‌کند در «مرشد و مارگریتا» به‌کمال می‌رساند. همان فضاسازی‌ها و همان ایده‌ها شاخ و برگ می‌گیرد و یکی از بهترین رمان‌های قرن بیستم را شکل می‌دهد. هر دو هجویه‌ای قوی و قابل تامل برای شوروی کمونیستی است، با این حال خود «قلب سگی» اثر مستقل و قابل دفاعی است. ترجمه جناب گلکار هم دیگر نیازی به تعریف من ندارد.
        

35

          {خلقت ما یک ضعف دارد. همانطور که می‌توانیم چشمهایمان را ببندیم که بعضی چیزها را نبینیم، کاش می‌شد گوش‌هایمان را هم ببندیم تا بعضی چیزها را نشنویم.}

بهترین رمانی است که امسال و ای بسا در سه‌سال اخیر خوانده‌ام.
برخی از مردم منطقهٔ باسک، مشترک بین اسپانیا و فرانسه جدایی‌طلب و علاقمند به کشوری جداگانه بودند. در حدود سال‌های ۱۹۷۰ تا ۲۰۱۸ میلادی، گروهک مارکسیستی «اتا» با هدف مبارزه با حکومت اسپانیا رو به مبارزهٔ مسلحانه می‌آورند.
دیار اجدادی، روایت زندگی دو خانوادهٔ دوست و صمیمی در طی این سال‌هاست. پسر یکی از دو خانواده عضو اتا و پدر خانوادهٔ دیگر، توسط اتا ترور می‌شود و پیچیدگی و رازآلودگی وارد روابط این دو خانواده می‌شود.
فارغ از مایهٔ داستانی‌‌-تاریخیِ غنی کتاب، با یک فرم شاهکار روبرو هستیم. زاویه‌دیدهای متغیر، شخصیت‌پردازی‌های چیره‌دستانه، پیرنگ استادانه و پایان‌بندی دلچسب در کنار ترجمهٔ درخشان آقای شفیعی‌نسب، اثری خواندنی را به مخاطب تحویل می‌دهد.
و چقدر که طرح جلد و صحافی نشر خوب، مطلوب بود.
ان‌شاءالله یک یادداشت مفصل بر این کتاب خواهم نوشت.
عجالتا بسیار بسیار توصیه‌اش می‌کنم.
        

57

8

18

12

11