بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

من و کتاب

من و کتاب

من و کتاب

4.2
96 نفر |
18 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

183

خواهم خواند

43

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

این کتاب مجموعه گفتارها و نظرات مقام معظم رهبری دربارة کتاب و کتابخوانی است که در دیدارهای مختلف نویسندگان و مسئولان فرهنگی و نیز بازدیدهای ایشان از نمایشگاههای کتاب بیان شده است. این بیانات در چهار فصل با عنوانهای اهمیت کتاب و کتابخوانی، من و کتاب، نقد وضع موجود و چه باید کرد تنظیم شده و فصل پنجم و ششم به یادداشتها و دستخطهای ایشان در کتابهای مختلف (عمدتا با موضوع دفاع مقدس) اختصاص یافته است. نگاه مقام معظم رهبری در این کتاب بیشتر به تبیین جایگاه کتاب و نیز نقد میزان اهمیت کم کتاب در میان جامعه و در آخر ارائه راهحل برای مرتفع شدن این مشکل است. همچنین در دو فصل آخر کتابهایی از قبیل جنگ پابرهنه، پابهپای باران، زنده باد کمیل، جشن حنابندان، فرمانده من و... مورد توجه رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است. این کتاب از جهت آشنایی بیشتر با نظرات و دیدگاههای عالیترین مسئول کشور درباره کتاب و نیز آگاهی از میزان توجه ایشان به این مقوله میتواند مفید باشد....وقتی کتاب جزء لوازم زندگی شد دیگر گران نیست روی المعجم الوسیط، کتاب به آن بزرگی، دو هزار تومان قیمت گذاشتهاند. شما دو هزار تومان را به بازار ببرید ببینید با آن چه میدهند... البته کسانی هستند که نمیتوانند همه لوازم زندگی را بخرند، پول ندارند، یا کم دارند برای آنها باید فکری کرد، آن جزء مسائل ماست... اگر کتاب واقعا جزء ضروریات زندگی به حساب بیاید گران نیست. شما یک جفت جوراب یا یک عدد دستمال را چند میخرید؟ آدم چند عدد آدامس که برای بچه میخرد، چند میخرد؟ کتاب را با اینها مقایسه کنید. الان کتاب جزء لوازم نیست، جزء کالاهای لوکس و تشریفاتی است، جزء چیزهای خوبی است که اگر باشد بهتر است، اگر هم نبود،آسمان به زمین نمیآید! باید از این حالت خارج بشود و جزء لوازم زندگی به حساب آید.

لیست‌های مرتبط به من و کتاب

یادداشت‌های مرتبط به من و کتاب

            من خودم اوایل انقلاب که شد، حدود دو سال رابطه‌ام با کتاب قطع شد. با آن همه اشتغالی که ما داشتیم، مگر فرجام داشت؟ من شب ساعت ۱۱ و یا بیشتر به خانه می‌رفتم و کار ساعت ۵ و ۶ صبح آغاز شده بود؛ تازه عده‌ای ملاقاتی در خانه داشتم. خانه ما هم دم دست بود؛ می‌رفتم و می‌دیدم عده‌ای از ارگان‌های مملکتی، از نهادهای انقلابی، از بخش‌های مختلف، از علمای شهرستان‌ها و ... در اتاقی نشسته‌اند و کار دارند؛ اصلا مجال نبود. مدت‌های مدید می‌گذشت که من فرزندان خودم را نمی‌دیدم؛ با اینکه در خانه خودمان بودیم! وقتی موقع شب می‌رفتم، خواب بودند و صبح وقتی بیرون می‌آمدم، خواب بودند! روزهای متمادی می‌شد که من بچه‌ها را نمی‌دیدم. این وضع زندگی ما بود. ناگهان به خودم نهیب زدم و الان سه چهار سال است که شروع به مطالعه کرده‌ام ...
شروع مجدد من به مطالعه، بعد از اشتغال به ریاست جمهوری است. الان من مطالعه هم می‌کنم و به کارم هم می‌رسم و می‌بینم که منافاتی با هم ندارند.

رهبر انقلاب، سال ۱۳۶۶