معرفی کتاب حصار و سگ های پدرم اثر شیرزاد حسن مترجم رضا کریم مجاور

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
44
خواهم خواند
12
نسخههای دیگر
توضیحات
چاره ای جز کشتن او نداشتم...آخر من به جز پدم کسی را ندیده بودم که هم عصا داشته باشد و هم تازیانه...همیشه می گفت:نمیشه دست مرد خالی باشه که... هرگز هم با خودش تسبیح بر نمی داشت...همواره به ما می گفت:مرد واقعی سه چیز با خودش بر می داره،عصا،شلاق،خنجر... هر بار میگفت:خیلی سخته آدم بدون شلاق بیاد پیش زن و بچه ش... مگر توی این حصار کسی بود که شلاق به تنش نخورده باشد؟همیشه میگفت:هر بچه ای که شلاق من به تنش نخورده باشه نه چاق و چله میشه و نه عمرش دراز میشه...الکی نیست که اسماعیل گردنشو زیر چاقوی بابش ابراهیم پیامبر...ها؟
یادداشتها
1402/6/29
4
1401/3/11
داستانِ تلخِ پسری که با تابو شکنی پدرِ هوسران و مستبد و ستمگر خود را با ضربات خنجر در آغوش معشوقهاش میکُشد و خواهران و برادران اسیرش را از دست آن زورگو خلاص میکند. اما او که دستهای به خونِ پدر آغشتهاش هیچگاه پاک نمیشود از پس از مراسم خاکسپاری زیرِ دستِ روحِ شکنجهگرِ پدرِ مردهاش روی آرامش نمیبیند و در عذاب دائمی سر میکند.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
0