بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

رگتایم

رگتایم

رگتایم

4.1
23 نفر |
12 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

29

خواهم خواند

25

رمان رگتایم که در سال 1975 منتشر شده است، مفهوم و معنی چگونگی یک رمان را در اذهان تغییر داد. رمان رگتایم، مانند پرده ای نقش دار، حال و هوای آمریکا در زمان بین عوض شدن سده و جنگ جهانی اول را به تصویر می کشد. داستان در سال 1906، در خانه ی خانواده ای ثروتمند در نیوروچل در نیویورک آغاز می شود. در یک بعد از ظهر دلگیر یکشنبه، هنرمند مشهور هری هودینی، ماشینش را به دیرک خطوط تلفن در نزدیکی خانه ی این خانواده می زند. به شکلی جادویی، مرز بین اتفاقات تاریخی و فانتزی و شخصیت های واقعی و خیالی از بین می رود. هنری فورد، اما گولدمن، جی پی مورگان، زیگموند فروید و امیلیانو زاپاتا شخصیت های در رفت و آمد به داستان هستند و با خانواده ی مذکور و دیگر شخصیت های خیالی خلق شده توسط دکتروف، مانند دستفروشی مهاجر و یک نوازنده ی موسیقی ضربی که پافشاری اش بر عدالت او را به خشونتی انقلابی می کشاند ارتباط برقرار می کنند.

یادداشت‌های مرتبط به رگتایم

            به نام او

بعضی از کتابها رو باید چشم بسته و بدون تحقیق خرید یعنی زیاد به دنبال سابقه نویسنده و موضوع و غیره ذالک نرفت، همین که دیدی ناشرش فلان ناشره یا مترجم آقای فلانیه، کافیه. کتاب رو بخر بیا بیرون.
به عقیده بنده با طیب خاطر می‌توان هرچه که نجف دریابندری ترجمه کرده است را خواند، لذت برد و چیزهای فراوانی یاد گرفت. بی هیچ اغراق اگر سه چهار اسم بزرگ و قابل احترام دیگر نبودند به راحتی می‌توانستیم بگوییم که بزرگترین مترجم زبان فارسی ست. 
و اما در مورد ناشر من تنها در مورد سه چهار تا ناشر چنین حسی دارم، این که هر کتابی که بیرون داده‌اند خواندنی‌ست. درست است که نشرخوارزمی سالهاست که دیگر خروجی چندانی ندارد ولی اینقدر کارنامه درخشانی دارد که حالاها حالاها برای امثال من کتاب خواندنی فراوان داشته باشد.
همه این حرفها را زدم که بگویم رگتایم ای ال دکتروف یک رمانِ درجه یک آمریکایی ست که بنده‌ای که به تازه‌گی به جرگه رمان‌خوانها پیوسته‌ام را بسیار غافلگیر کرد
          
            *شاید کمی از داستان رو بنویسم اگر حساس به اسپویل هستید*
در رگتایم کمی به موضوع مهاجرت و بیشتر به موضوع نژادپرستی پرداخته شده. در کتاب افراد مشهور واقعی با افراد خیالی کنار هم قرار گرفته شدن تا داستان رو شکل بدن.  تمرکز اصلی روی سه خانواده هست، خانواده‌ای شامل مرد و زن و دخترشون که زن به خاطر فقر به فحشا روی میاره و پدر و دختر به مهاجرت برای زندگی بهتر مجبور میشن، خانواده‌‌ی دیگه که نسبتاً وضع مالی خوبی دارن پدر و مادر و برادر مادر و ... و یک تقریباً خانواده‌ی سیاه‌پوست که بار اصلی داستان روی دوش مرد این خانواده هست و زن و بچه‌ی قهوه‌ای اونها با خانواده‌ی دوم زندگی میکنن. مرد سیاهپوست به خاطر ناعدالتی که در حق خودش و زنش میشه دست به خرابکاری میزنه و اعلام می‌کنه تا وقتی دو خواسته‌ش بر آورده نشه دست از کاراش بر نمی‌داره و... در در نهایت هم خانواده‌ی اول و دوم اتفاقی با هم آشنا میشن و ....ه
داستان بسیار روان و جذابه و ترجمه‌ی خیلی خوبی هم داره.ه
          
            رگتایم را می‌توان آوردگاه ادبیات علیه توسعه طلبی و زیاده‌‌خواهی دانست. یک قصه بر اساس مولفه‌های پست مدرن که هدفش انتقاد و اعتراض است.
زبان اگرچه طنزآلود است اما نمی‌توان بر تابلوی غمبار قیمت جان انسان‌ها در برابر صنعت و مدرنیسم پرده کشید.
در رگتایم انسان موجودی آشفته و سرگردان در دنیای فرو رفته در عصبیت ها و ناهنجاری های فراوان، تصویر می‌شود. گره اصلی و بحرانیترین دلیل برهم خوردن تعادل در داستان، تصویر سازی از نژاد پرستی افراطی در ایالات متحده است.
جامعه ای که در آن عدهای عده دیگر را  بر اساس استبداد فکری نژادپرستانه خود استعمار میکنند.
نویسنده در داستانش آدمها را چند بخش می کند. تکلیف دسته اول که معلوم است. صاحبان قدرت و ثروت. همان اهالی سفید پوست آمریکایی. اما قصه ازدسته دوم است. یکی مهاجران و دیگری سیاهان. قاعده  بازی در داستان را اینها میسازند. نسبت ها معلوم است. اقتصاد و بقای حکومت نیازمند صنعت است، پس سیاست را میخرد و سیاست جان انسان ها را دست مایه می سازد. در حقیقت داستان، جان آدمی وجه مبادله میان اصحاب قدرت با اصحاب ثروت است. اما در همین برهه نیز جامعه سرمایهدار آمریکا دستخوش بعض جریان های مطالبه جو و معترض به نظام طبقاتی میشود و گویی جامعه امریکا کمکم از بی حسی و انجماد خارج میشود.
یکی از وجوه بارز رگتایم رنج است. رنجی که فرد آنقدر بدان پیچیده شده که گاهی آن را نمی بیند. زیرا آرزویی ندارد. معیشت مردم یعنی تلاش بی¬وقفه برای بقا. نان بخور و نمیر و کار و کار و کار.
حق برخورداری هم اگر هست نه برای  مهاجران محفوظ است و نه برای سیاهان.
این قصه البته قصه آشنایی در عصر حاضر و جهان پیش رو در ایالت متحده آمریکاست. اگر در زندگی مهاجران دقت کنیم بقای آن ها در تلاش بی وقفه است و سیاهان از حقوق فردی برخوردار نیستند و همچنان سیاست در خدمت اقتصاد است و باقی شعارهای نخ نما و فرسوده و تکراری...
البته نکته ای که در این خصوص می توان گفت استفاده دکتروف از فاکتور یک خانواده یهودی مهاجر در داستان است. اینکه برای رواین مهاجران نویسنده از یک خانواده یهودی استفاده می کند جای تامل دارد. اما می تواند این نکته را برساند که در اعتراض به نظام سرمایه داری امریکایی، گونه های فکری نظیر سوسیالیست ها یا رادیکال ها مد نظر هستند.
ارکان داستان رگتایم بر مولفههای پست مدرن استوار است. زیرا در گره و پیرنگ داستانی، افراد مهم هستند و شخصیت قهرمان تابع شخصیت های دیگر قصه  و همه در کنش با یکدیگرند. در واقع داستان بستری از شخصیتهای متعدد و حتی گذرا اما تاثیربخش و کنشمند است. از سوی دیگر محوریت داستان حول یک نقطه بحرانی شسته رفته و مشخص نمیچرخد و میتوان گفت جریان گریز است و برای حرفی که میزند از قواعد پیروی نمیکند. دغدغه های انسانی را نمی خواهد فرموله کند. بلکه دنبال یافتن راهی برای بیان خود  از شیوهها و نظرگاههای خود است.