بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

پادشاهان پیاده: خرده روایت هایی از زیارت اربعین

پادشاهان پیاده: خرده روایت هایی از زیارت اربعین

پادشاهان پیاده: خرده روایت هایی از زیارت اربعین

محمدعلی جعفری و 1 نفر دیگر
3.9
37 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

73

خواهم خواند

20

کتاب پادشاهان پیاده: خرده روایت هایی از زیارت اربعین، نویسنده محمدعلی جعفری.

لیست‌های مرتبط به پادشاهان پیاده: خرده روایت هایی از زیارت اربعین

پادشاهان پیاده: خرده روایت هایی از زیارت اربعینسر بر خاک دهکده: روایت یک نویسنده از راهپیمایی اربعین به همراه چهار محافظش!خس بی سر و پا (سفرنامه ی اربعین 1436 ه.ق.)

کوله بار اربعین

19 کتاب

پیاده روی اربعین از آن جنس وقایعی ست که چندان نمی شود در قاب روایت آورد ، هرچقدر کادر ببندی و داستان و خاطره و سفرنامه اش را تهیه کنی ، باز هم اندازه دریچه دوربین و پهنای قلم توست! یک قصه است از قصه میلیون ها انسان ... همان قصه را هم می شود با دلتنگی و دلنوشته طور نوشت ، می شود سفرنامه باشد ، می شود معارف دینی و تربیتی را چاشنی روایت کرد و حتی می توان با نمک طنز از اربعین گفت ... چرا که اربعین وسعت عجیبی دارد ، در همه این قالب ها جا می شود و هیچ یک‌از این قالب ها نیست! کتاب های اربعینی را با این نیت بخوانیم که انگیزه راهی شدن باشند.. یعنی روایت ها منشا انگیزه و خواستن باشند نه ملاک شناخت و قضاوت ، که برای درک مشایه باید کوله اربعینی آماده کرد ، عمود ها را لمس کرد ، جاده نجف تا کربلا را قدم زد و غبار راه را عمیق نفس کشید ... خاطره و سفرنامه : ۱ تا ۹ خاطرات با کمی چاشنی زنانه : ۱۰ و ۱۱ با نمکِ طنز : ۱۲ و ۱۳ درباره جایگاه و معرفت اربعین : ۱۴ تا ۱۶ کمی رمان : ۱۷ تا ۱۹

یادداشت‌های مرتبط به پادشاهان پیاده: خرده روایت هایی از زیارت اربعین

             دوستی بهم گفت که پادشاهان پیاده جزء اولین روایت های اربعین رفتن ایرانی هاست؛ با این حساب احتمالا توی چاپ های اول و برای مخاطب اربعین نرفته باید خیلی جذاب بوده باشه.اما برای من اربعین رفته ی چندتا کتاب درباره اربعین خونده هم خالی از لطف نبود.
کتاب بطور کلی جمع آوری صحبت هاییه که با مردم از سن و طبقه و مذهب و ملیت های مختلف شده. متن کتاب عینا گفته های خود افراده و طبقه اجتماعی و سن و سالشون رو میشه از متن فهمید. حتی اونجایی که از زبون عرب ها بیان شده بود  اصطلاحات عربی  زیر پوست ترجمه حس می شد. 
نکته جالب برام این بود که تمام مدتی که کتاب رو می خوندم حس می کردم مصاحبه شونده و مصاحبه کننده دارن راه می رن و حرف می زنن! شاید چون اربعین رفتم این حس رو داشتم! 
بین روایت ها از روایت همشهری تربت جامی م، روایت بچه ده ساله، روایت پاکبان، روایت موکب دار عراقی و روایت زائر پاکستانی خیلی خوشم اومد. روایت مرد عراقی از زمان صدام کمک م کرد که حس و حال مردم عراق رو بیشتر درک کنم. به حال  پاکبان غبطه خوردم و دلم  از سختی هایی که مردم کشور همسایه برای زیارت می کشن گرفت.
بهش پنج ندادم چون کتابا و روایت های عمیق تری هم از اربعین خوندم اما این کتاب به نظرم قشنگ بود و باعث شد اربعین رو از چشم خیلی ها ببینم

          
مظفری

1401/05/14

            بسم‌الله الرحمن الرحیم
معلوم نیست مبدا سفر کجاست...
مگر مهم است سفر از کجا آغاز می‌کنی،
چه فرقی دارد اهل کدام سرزمینی.

حب‌الحسین یجمعنا فی کربلاء یوم الاربعین
ان‌شاءالله

اگر تنها دلیل یکی‌بودن، همدل‌شدن و باهم بودن، همین یک خط باشد، کافی است الی‌یوم‌القیامة

پ.ن۱: بخوانید، هر دو کتاب‌را. فرق چندانی ندارند. جز اینکه موکب آمستردام، فقط روایت عشاقی را نقل می‌کند که از قاره‌سبز به جاده اربعین رسیدند.

پ.ن۲: شاید یکی از روایت‌ها، بالاخره راهیتان کرد تا دعاهایمان را جامه عمل بپوشانیم: بابی انتم و امی و نفسی و مالی و ولدی... چرا بهانه مالی بیاوریم، بچه‌کوچک را مانع بدانیم و هزار دلیلی که در برابر  عظمت امام، گم می‌شود.

پ.ن۳: خودتان را به زمان و مکان اربعین برسانید.

پ.ن۴: چقدر نام و تصویرسازی کتاب موکب امستردام، دوست‌داشتنی و دلنشین است. جلد کتاب پادشاهان پیاده نیز هوشمندانه انتخاب شده، هر چند نام کتاب را دوست ندارم.

پ.ن۵: گاهی قلم از روایت باز می‌ماند و به تکرار می‌افتد و صفحات جلو نمی‌رود. خصوصاً در میانه کتاب پادشاهان‌پیاده... مهم نیست. انقدر روایت این آدم‌ها شیرین و خواندنی است که کتاب را یک نفس تمام کنی.