یادداشت فاطمه دنیادیده

                خرده روایتهایی از زیارت اربعین
ته مصاحبه همشون می‌گفتن: باید باشی و ببینی
می‌گفتن: گفتنی نیست... دیدنیه!
همه خوشحالن از این که دیده شدن.
اینقدر با ارزشه این دیده شدن توسط یه سلطان یه سرور، که دیگه هیچی برات مهم نیست...هیچی رنجت نمیده!
این که میفهمی صاحب داری!
این که میفهمی کسی رو داریم که مواظبمونه
وقتی میخونی این کتابو با بغض و اشک، یه لبخندی هم گوشه لبت میاد که چه خوبه که چیزایی که اینا دیدن منم ببینم! همون حس مشترک
این اتفاق حقیقتا جایگزینی نداره
حقیقتا یه معجزه س
حتما خبری هست توی عالم....
باید رفت دید!!!
خاطرات همه جور ادمی توش هست..از دانشجوی ایرانی تا خارجی
از کاسب ایرانی تا دکتر دانمارکی از جوون ایرانی و افغانی و تایلندی
تا عکاس و شاعر و روحانی و همه و همه از لطف های ارباب می گفتن ..
عزتی به زوار میزارن مخصوص پادشاهان است..
چقدر اشک ریختم سر این کتاب بد جور هوایی شدم هوایی صحن و سرا و خاک پای زوارت
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.