بیش از این ها باید باشد!

بیش از این ها باید باشد!

بیش از این ها باید باشد!

4.4
29 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

50

خواهم خواند

12

ناشر
افق
شابک
9786003539570
تعداد صفحات
36
تاریخ انتشار
1400/1/2

نسخه‌های دیگر

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        A grandmother encourages siblings to explore all the good that the future might hold, in this tale about seeking a positive alternative to challenging situations.
      

لیست‌های مرتبط به بیش از این ها باید باشد!

کتاب فروشی نیست در جهانمن دلیل دارمشاید سیب باشد

کتابهای شینسوکه یوشی تکه

9 کتاب

چرا فهرست کتابهای یوشی‌تکه مهم است؟ چون یوشی‌تکه بی‌نهایت خلاق است. خیلی از موضوعاتی را که بقیه نویسنده‌ها و تصویرگرها، به صورت کلیشه‌ای و معمولی از کنارش رد شده بودند، تبدیل کرده به موضوع یک کتاب، و به هفت روش سامورایی(!) درباره‌ش حرف زده و تصویر سازی کرده و شخصیت ساخته و تخیل کرده و بامزه‌بازی درآورده! این طوری میشه که یک کتاب فقط درباره یک "کش" و یک کتاب دیگه درباره "سیب" و یک کتاب درباره "گیر کردن کله توی یقه لباس" نوشته و خوندنش نه تنها خسته کننده نیست، بلکه دنیایی از خیال و فکر رو در ذهن ایجاد می‌کنه. قول بدین کتاب‌هاشو خشک و عصاقورت‌داده نخونین. اول بال‌های خیالتونو باز کنین، تخیل‌تونو گردگیری کنین، کلید "بامزه بودن" رو روشن کنین، سعی کنین 4ساله باشین (یه جوری که انگار هنوز همه دنیا براتون جالب و ناشناخته ست) و بعد کتاب‌ها رو بخونین. این روند رو برای هر بار خوندن کتاب (حتی خوندن همون کتاب برای بار هیفدهم و هیجدهم) تکرار کنید!

119

یادداشت‌ها

          بسم الله

چقدر این مجموعه برایم جذاب است.

این جلد درباره این است که: آینده وحشتناک است و اتفاقات بسیار بدی قرار است در آینده بیفتد.

به نظرم ما همه تجربه‌اش را در ایام کرونا داشتیم، شاید افراد بسیاری از جمله خودم، خیلی به آینده و بازگشت زندگی به حال قبل از کرونا امید نداشتیم و این بزرگترین زجری بود که می‌کشیدیم اما
...

این کتاب می‌خواهد به شما بگوید که آینده پیشنهادهای متفاوت و زیادی در مقابل ما قرار می‌دهد و وابسته به دوگانه‌های معمول ذهن ما نیست...
مثلاً ما در هر زمینه‌ای می‌گوییم یا این می‌شود یا آن. چرا؟ چون چارچوب‌های ذهنی‌مان منحصر در قراردادهایی از پیش ساخته محصور شده است و فقط ما را به گزینه‌های مشخصی سوق می‌دهد. مثلاً اگر در مواجهه با یک اتفاق، به طور معمول افراد دو واکنش دارند، ما احساس می‌کنیم که کل واکنش‌ها به آن واقعه فقط دوتاست در حالی که باید دید واکنش دیگری غیر از آن دو، واقعاً متصور نیست؟؟؟
چرا ما با پیش فرض های بسته‌مان قواعد ذهنی مان را می‌چینیم؟؟؟
قدری پا را فراتر بگذاریم، با دیدی عمیق تر و از بالا، به اتفاقات بنگریم. شاید (قطعاً) پیشنهادهای بیشتری وجود دارد.
        

5