بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

قلب، تخم مرغ و همه ی چیزهای شکستنی

قلب، تخم مرغ و همه ی چیزهای شکستنی

قلب، تخم مرغ و همه ی چیزهای شکستنی

تای کلر و 2 نفر دیگر
4.7
14 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

32

خواهم خواند

23

الهام بخش،پراحساس و دلگرم کننده.تخم مرغ ها شکستنی هستند . امید شکستنی نیست.نفسم را حبس کردم و تخم مرغ را انداختم.سقوط سقوط سقوط سقوط و سپس صدای برخورد تخم مرغ با کف حیاط.ولی صدای شکستن نیامد.یک لحظه زل زدیم به هم،یعنی کی جرئت داره بره پایین؟شاید منو و توئیگ و داریا واقعا درمسابقه ی نجات تخم مرغ برنده می شدیم.من و مامان میرفتیم نیو مکزیکو و مامان از معجزه ی گلهای آبی حالش خوب می شد و دوباره همه چیز مثل قبل میشد.

لیست‌های مرتبط به قلب، تخم مرغ و همه ی چیزهای شکستنی

یادداشت‌های مرتبط به قلب، تخم مرغ و همه ی چیزهای شکستنی

Aylin𖧧

1402/05/10

                دارای اسپویل*
باید بگم این کتاب، نسبت به بقیه‌ی رمان نوجوان‌هایی که تابه‌حال خونده‌ام، موضوع متفاوتی داشت. این داستان فقط برای نوجوانان نیست، اگر چه شخصیت‌های اصلی نوجوان باشن و داستان هم یه‌خورده بچگانه به‌نظر بیاد. خوندن کتاب‌هایی با موضوع افسردگی برای همه توی هر سنی لازمه. این کتاب خیلی خوب تونسته بود احساسات نوجوانی رو که یکی از اعضای خانواده‌اش دچار افسردگی شده، به تصویر بکشه و واقعیت رو نشون بده. این‌که در پایان داستان شخصیت اصلی تونست حرفای تو دلش رو بیان کنه؛ و این‌که تغییر آدم‌ها در گذر زمان به تصویر کشیده شده بود رو خیلی دوست داشتم و از نظر من از اون کتاب‌هاست که خوندنش برا همه واجبه؛ علی الخصوص نوجوان‌ها!
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                من واقعا اگر جای ناتالی بودم کم می آوردم . 
من ۱ روز مامانم رو نبینم از دلتنگی دق میکنم .
فکر کن مامانت افسرده بشه و چندین هفته نتونی ببینیش!
من اصلا و ابدا نمیتونم تصور کنم .........
منم بعضی تجربه های مشترکی با ناتالی داشتم:
۱. توی مسابقه نجات تخم مرغ مدرسه شرکت کردم (باختیم)
۲.نتونستم بعضی جاها سفره دلمو باز کنم
در کل کتاب خوبیه و هر نوجوانی باید بخونش!
پ.ن: توئیگ میگفت برای تخم مرغ صورت بکشین تا احساساتشو درک کنین!!!

        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                اوایل تابستون شروعش کردم و هر روز یه بخش کوچیکش رو برای بچه هام خوندم،یه جورایی برامون تمرین صبر بود مثل قدیم‌ها که اگر یه قسمت سریال مورد علاقت تموم میشد با اینکه عاشقش بودی چاره ای نداشتی جز صبر، تا آخر داستان کنجکاو بودم چه دلیلی انقدر محکمه که یه مامان بتونه به خودش انقدررررر مرخصی بده
دلیل قطعا موجه بود ولی وقتی مامانی باید حواست به قلب شکستنی بچت باشه ،قلب هم مثل بعضی چیزای دیگه می‌شکنه حتی اگر سعی کنی نشکنه....

از دید یکی دیگه به افسردگی نگاه کردن جذاب بود
سعی یک نوجوون برای حل مشکل بزرگی که به نظر میرسه بزرگترها در مقابلش عاجز شدند و نتیجه دادنش یه کورسوی امید هست که هیچ وقت غافل نشیم از تغییر ،اینکه توی هر شرایطی ما هم میتونیم تغییر ایجاد کنیم،تغیرر های بزرگ
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.