بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

خودشناسی

خودشناسی

خودشناسی

آلن دوباتن و 2 نفر دیگر
4.0
29 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

10

خوانده‌ام

65

خواهم خواند

65

لیست‌های مرتبط به خودشناسی

یادداشت‌های مرتبط به خودشناسی

            اگر جستجوی‌مان برای خودشناسی موفقیت‌آمیز باشد، در نهایت باعث خواهد شد که اذعان کنیم چه قدر شناخت کمی از خودمان داریم و شاید حتی هرگز نتوانیم به شناخت کامل و بی‌نقصی از خودمان برسیم

کتاب خودشناسی یکی دیگر از کتاب‌های مدرسه‌ی زندگی است که کتاب‌سرای نیک اصرار داره روی همه‌ی جلد‌های آن نویسنده رو آلن دوباتن بزنه و ارزش یک کار تیمی رو در نظر نگیره.
این کتاب بسیار کوتاه و کم حجمی است که سعی می‌کنه توضیحات مختصری درباره‌ی عواملی که در شناختن خودمان به ما کمک می‌کند بدهد و اما بخش اصلی کتاب تمرین‌هایی است که در اون وجود داره و بدون اون برای کسی که مطالعات روان‌شناسی خوبی داشته باشه حرف زیادی برای گفتن نداره پس به هیچ وجه نباید از تمرین‌ها سرسری گذشت.
توی این کتاب به جای این که تو رو با یک تست خودشناسی محدود کنه ازت می‌خواد که به تعمق فلسفی در باب هیجاناتت بپردازی بعد ازون هویت عاطفی خودت رو بررسی کنی یعنی شیوه‌ی خاص بروز امیال و ترس‌هایمان و شیوه واکنش شخصیت ما به رفتار دیگران سپس میزان روراستی با خودمان و همین طور قضاوت‌هایی در باب خویشتن می‌کنیم. و در آخر هم درباره‌ی شک‌گرایی عاطفی می‌گه.
شک‌گرایی عاطفی یعنی این که همواره نسبت به غرایز، رانه‌ها، عقاید و عواطف شدیدمان بسیار محتاط و مشکوک باشیم.
و این رو بدونیم که مغز ما برای تصمیم‌گیری‌های سریع و غریزی تکامل یافته که بتونه در برابر تهدید‌ها کارایی داشته باشه؛ نه برای غربال‌گری صبورانه و درون‌نگرانه‌ی ایده‌ها و عواطف.
----------
پ ن: فقط منم که فکر می‌کنم امتیازدهی بخش هویت عاطفی مشکل داشت؟ نمی‌دونم مشکل مترجم بوده یا اصل کتاب ولی معمولا شک اولم به سمت مترجم می‌ره باید زبان اصلیش رو چک کنم.
          
            مطالعه‌ی کتاب (یا شاید کتابک:)) رو در یک شب پاییزی از مهرماه ۱۴۰۲ تمام کردم. شروعش هم برمی‌گرده به وقتی مشهد بودیم، چند روزی که تعطیل بود و خب من هم کاری نداشتم و غمگین و آشفته بودم از اینکه اونچه که می‌خواستم اتفاق نیفتاد! بخش کمی از کتاب، باقی‌مونده بود که امروز خوندم. 
کتاب قابل قبولی بود. مختصر بود و قطعا انتظار تفصیل نمی‌شه داشت ازش. در حد خودش سوالات خوبی رو مطرح کرد. اما مثل خیلی از کتاب‌ها، عمیق نبود. شاید اصلا خودشناسی لابه‌لای کتاب‌های روان‌شناسی نیست و باید توی فلسفه دنبال خودمون بگردیم. شاید بهتر باشه بگم "با" فلسفه‌ورزیدن دنبال خودمون بگردیم. اما خب هر مسیری یه نقطه‌ی آغازی داره. و به عنوان نقطه‌ی عزیمت شاید کتاب بدی نباشه. 
کتاب، شناخت خود رو یه جورایی مساوی با شناخت احساسات خودمون دونسته و خب شاید به همین دلیل نتونسته اونقدر که باید و شاید پیش بره. 
این کتاب، دومین کتاب مرتبط با سلامت روان هست که امسال خوندم! باعث شد به سال‌های جدی عمرم و تغییراتم، فکر کنم. یاد حرف سیلویا پلات افتادم. "ناگهان متعجب شدم! زنی که سال پیش بودم، کجاست؟ یا آن که دوسال پیش بودم؟ و در فکر آن زن من اکنون، چگونه آدمی هستم؟" رفتم نوشته‌های دوسال پیش و سال پیشم در مهر رو پیدا کردم و خوندم. نوشتن مداوم روزانه، چه کار خوبی بود که شروعش کردم. باعث شد تو این چند سال، صادق‌تر باشم با خودم. کم کم خودم رو بهتر بفهمم. 
زن سال پیش و دو سال پیش قطعا با زنِ امسال متفاوت بود. 
زنِ امسال توجهش به جزئیات بیش‌تر شده. هم‌چنان علیه سانتی‌مانتالیسم مبتذلِ "در لحظه زندگی کن" هست اما فهمیده جدا از اون تصور مبتذل، یک وجه منطقی هم وجود داره. جزئیات زندگی‌ش، اطرافش، اطرافیانش، فرمِ زندگی‌ش رو می‌سازن؛ پس خیلی مهمن. به جای گذشتن از این جزئیات و بی‌اهمیت‌دونستن‌شون، مکث می‌کنه، با دقت تماشا می‌کنه و لذت می‌بره. هنوز هم گاهی غمگین و خشمگینه، اما کم‌کم داره می‌فهمه با غم‌ها و خشم‌ها چه کنه. هنوز مسئله‌هاش زیادن و هر روز هم بهشون اضافه می‌شه! مستاصل می‌شه و فرار می‌کنه. هنوز جسور نیست. حتی خیلی راه داره برای جسور بودن. اما در حال تلاشه برای ساختن ورژن بهترش. و خب جز این چاره‌‌ی دیگه‌ای هم نداره. 
"چه فکر می‌کنی؟ 
جهان چو آبگینه‌ی شکسته‌ای‌ست
که سرو راست هم در او شکسته می‌نمایدت.
چنان نشسته کوه در کمین دره‌های این غروبِ تنگ
که راه بسته می‌نمایدت. (چه‌قدر این تصویرسازی رو دوست دارم.)
زمان بی‌کرانه را 
تو با شمار گام عمر ما مسنج. 
به پای او دمی‌ست این درنگِ درد و رنج.
به سان رود 
که در نشیب دره سر به سنگ می‌زند،
رونده باش. 
امید هیچ معجزی زِ مرده نیست
زنده باش... 
سه‌شنبه ۲۵ مهرماه ۱۴۰۲.