رومئو و ژولیت

رومئو و ژولیت

رومئو و ژولیت

ویلیام شکسپیر و 1 نفر دیگر
3.7
53 نفر |
15 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

143

خواهم خواند

51

شابک
9786003762299
تعداد صفحات
242
تاریخ انتشار
1398/2/7

توضیحات

        
دو خاندان ، به شان و جاه یک سان، 
در ورونای دلکش و صحنه ی این داستان، 
از کینه های دیرین تا تمردی نوین ره می پیمایند 
و شهرگانان، دست ها به خون یک دگر می آلایند.
میوه ی جان نابختیار این دشمنان 
دو عاشق ستاره سوخته اند که جان خویش می ستانند، 
و با نگون بختی غمبار و دریغ انگیز، و با مرگشان، خصومت والدان خود را به خاک می سپارند.
وم
      

یادداشت‌ها

          نوجوان که بودم «رومئو و ژولیت» رو خوندم و کمی ناامید شدم. انتظار داشتم یکی از بزرگترین عاشقانه‌های جهان، بیشتر تحت تأثیرم قرار دهد. حالا حدود ده سال بعد دوباره خواندمش با این امید که چون بزرگتر شده‌ام، احتمالاً بیشتر تحت تأثیر قرار خواهم گرفت، اما نه‌خیر. باز هم ناامید شدم. درباره‌ی جنبه‌ی ادبی و زبانی کار حرفی نیست، اما عمق کودکانه بودن رفتار رومئو و ژولیت، ابله بودن‌شان، زود دست به عمل زدن‌شان - با وجود این‌که درک می‌کنم این‌ اغراق‌ها در تراژدی‌ها، کمدی‌ها و کلاً ادبیات نمایشی شاید معمول باشد - برایم چندان خوشایند نیست. یکی از مشکلات بزرگی که با این داستان دارم به صورت خاص سطحی بودن حس رومئو به ژولیت است. رومئو پیش از دیدن ژولیت از عشق و بی‌مهری روزالین می‌نالید و ادعا می‌کرد نمی‌تواند هرگز او را فراموش کند، آن وقت به محض این‌که ژولیت را دید که از روزالین زیباتر بود اصلاً به کل عشق پیشینش را فراموش کرد. رفتار و شخصیت ژولیت هم که اصلاً مهم نینست. البته ژولیت هم دست‌کمی از او نداشت. تا رومئو از زیبایی‌اش تعریف کرد عاشقش شد! ولی این‌که حماقت انسان‌هاست که در درجه‌ی اول سبب بدبختی‌شان می‌شود و این به شکلی اغراق‌یافته در دشمنی دو خاندان که اصلاً دلیل دشمنی‌شان هم مطرح نشد (که احتمالاً نشان از غیرمنطقی بودن دلیل دشمنی‌شان دارد) و فاجعه‌‌ی تراژیکی که در نهایت دو خاندان را عزادار کرد به زیبایی به تصویر کشیده شده بود.
        

3