آقای باکلاه و آقای بی کلاه

آقای باکلاه و آقای بی کلاه

آقای باکلاه و آقای بی کلاه

شل سیلورستاین و 1 نفر دیگر
4.0
75 نفر |
19 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

136

خواهم خواند

23

لیست‌های مرتبط به آقای باکلاه و آقای بی کلاه

پست‌های مرتبط به آقای باکلاه و آقای بی کلاه

یادداشت‌ها

          بسم الله. 

پیش از هر چیز:
واقعاً نمی‌فهمم که چرا کانون پرورش فکری در صفحه‌ی نخست این کتاب نوشته: "گروه سنی کودک +۱۱" (بگذریم که بخش بزرگی از سن‌گذاری‌هایش را نمی‌فهمم!)
به‌نظرم این کتاب محدودیت سنی ندارد. بخشی از نکات طنزآلودش را احتمالا کودک زیر ۱۱ سال چندان متوجه نمی‌شود، اما نکته‌ی منع‌کننده‌ای هم وجود ندارد. 

شامل ۲۴ ماجرا/روایت (حکایت؟!) است که یک‌دست نیستند. برخی‌شان بسیار خنده‌دار و برخی‌شان بسیار آموزشی‌اند.
من ماجراها را در پنج دسته جا داده‌ام که دو دسته را دسته‌های موفق می‌دانم، دسته‌ی "بامزه و خنده‌دار" و دسته‌ی "بینابین نصیحت و خنده". شانزده ماجرا /روایت در این دو دسته قرار گرفته‌اند. این یعنی ۲/۳ (دو سومِ) کتاب، موفق است. (و امتیازش می‌شود سه و یک‌سوم ستاره! نه سه ستاره.)
می‌دانیم که این مرزگذاری نسبی است و به این معنی نیست که مثلا ماجراهای دسته‌ی بامزه و خنده‌دار از هرگونه آموزش غیرمستقیمی بی‌بهره‌اند. نه! صرفا "خنده‌دار"بودن‌شان می‌چربد. و قس علی هذا.
این‌ها را در دسته‌ی بامزه و خنده‌دار گذاشته‌ام:
در تاریکی
بیمار
کلاه تنگ و احترام زیادی
بچه‌ی تنبل
به دنبال گم‌شده
تاب
دارکوب
دعای قبل از خواب کودک خودخواه
آقای باکلاه و آقای بی‌کلاه
اتاق به هم ریخته
دوستی

و در دسته‌ی بینابین نصیحت و خنده:
چه‌قدر؟ چند؟
اگر دنیا دیوانه بود
تیر
پسر کوچولو و پیرمرد کوچولو
غریبه‌ی بی‌چاره


شما با این کتاب چه‌گونه برخوردی داشته‌اید؟
        

22

          معرفی‌نامه
آقای باکلاه و آقای بی‌کلاه، داستانی کوتاه و مصور به قلم و تصویرگریِ «شل سیلوراستاین» نویسنده‌ی امریکایی‌ست که تخصصش نوشتنِ داستان‌‌های کودکانه و طنز برای نوجوانان است.

تشکرنامه
از دوستِ عزیزی که همانندِ دفعات قبل با معرفی کتاب‌هایی از این دست منجر به این می‌گردد که لحظاتی هرچند کوتاه لبخند را تجربه کنم، صمیمانه تشکر می‌کنم.

نظرنامه
روی جلد کتاب عبارتِ «مختص سنین +11» قید شده و همین یعنی برای من که آخر فروردین ۳۲ ساله می‌شوم هم خواندنی‌ست ;)
مگر خندیدن و لذت بردن فقط برای بچه‌هاست؟
چرا خود را محدود کنیم؟
مگر وقتی کودک بودیم آرزو نمی‌کردیم که بزرگ شویم؟ حالا که بزرگ شدیم آیا تهِ دلمان چیزی جز آن خنده‌های از تهِ دلِ دنیای کودکی می‌خواهد؟
پس چرا که نه؟!؟
بخوانید و لذت ببرید.

نقل‌قول نامه
"در وجودِ یک دوست، چقدر محبت وجود دارد؟
همانقدر که شما به او محبت می‌کنید."

"آه، ای غریبه‌ی بیچاره! وقتی از گرسنگی به گریه می‌افتی، چه می‌کنی؟
از آسمان و از پف‌های ابرها برای خود نیمرو درست می‌کنم،‌ آقا.

آه،‌ای غریبه‌ی بیچاره! وقتی سوز و سرما از تپه‌ها می‌اید، چه می‌پوشی؟
با آرزوهای رنگین، با نرگس و نسرین برای خود لباس گرم می‌دوزم، آقا.

آه، ای غریبه‌ی بیچاره! وقتی دوستت بار سفر می‌بندد، چه می‌کنی؟
آه،‌تنها آن‌وقت احساس می‌کنم که بیچاره‌ام، آقا."

کارنامه
خواندم و لذت بردم اما نه در حدی بود که ۵ستاره بهش بدم و نه در حدی بود که بهش ۳ستاره بدم، اصولا چنین داستان‌هایی را برای خوب شدنِ حالِ دلم می‌خوانم هرچند برای مدتی کوتاه وگرنه ستاره دادن یا ندادن هیچ اهمیتی ندارد.
        

1