یادداشت
1401/9/13
معرفینامه آقای باکلاه و آقای بیکلاه، داستانی کوتاه و مصور به قلم و تصویرگریِ «شل سیلوراستاین» نویسندهی امریکاییست که تخصصش نوشتنِ داستانهای کودکانه و طنز برای نوجوانان است. تشکرنامه از دوستِ عزیزی که همانندِ دفعات قبل با معرفی کتابهایی از این دست منجر به این میگردد که لحظاتی هرچند کوتاه لبخند را تجربه کنم، صمیمانه تشکر میکنم. نظرنامه روی جلد کتاب عبارتِ «مختص سنین +11» قید شده و همین یعنی برای من که آخر فروردین ۳۲ ساله میشوم هم خواندنیست ;) مگر خندیدن و لذت بردن فقط برای بچههاست؟ چرا خود را محدود کنیم؟ مگر وقتی کودک بودیم آرزو نمیکردیم که بزرگ شویم؟ حالا که بزرگ شدیم آیا تهِ دلمان چیزی جز آن خندههای از تهِ دلِ دنیای کودکی میخواهد؟ پس چرا که نه؟!؟ بخوانید و لذت ببرید. نقلقول نامه "در وجودِ یک دوست، چقدر محبت وجود دارد؟ همانقدر که شما به او محبت میکنید." "آه، ای غریبهی بیچاره! وقتی از گرسنگی به گریه میافتی، چه میکنی؟ از آسمان و از پفهای ابرها برای خود نیمرو درست میکنم، آقا. آه،ای غریبهی بیچاره! وقتی سوز و سرما از تپهها میاید، چه میپوشی؟ با آرزوهای رنگین، با نرگس و نسرین برای خود لباس گرم میدوزم، آقا. آه، ای غریبهی بیچاره! وقتی دوستت بار سفر میبندد، چه میکنی؟ آه،تنها آنوقت احساس میکنم که بیچارهام، آقا." کارنامه خواندم و لذت بردم اما نه در حدی بود که ۵ستاره بهش بدم و نه در حدی بود که بهش ۳ستاره بدم، اصولا چنین داستانهایی را برای خوب شدنِ حالِ دلم میخوانم هرچند برای مدتی کوتاه وگرنه ستاره دادن یا ندادن هیچ اهمیتی ندارد.
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.