بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

مینا

@mina.shad

3 دنبال شده

15 دنبال کننده

                      کتاب ها سن ندارند ...
                    
گزارش سالانه بهخوان

یادداشت‌ها

نمایش همه
                بالاخره این کتاب هم تموم شد
کتابخانه نیمه شب جزو کتاب های معروفی بود که دوستام با ذوق و شوق خیلی خیلی زیادی ازش تعریف می کردن وقتی خلاصه ی کتاب رو خوندم با خودم گفتم این کتاب قراره عالی باشه اما ۵۰ _۶۰ صفحه اول نا امیدم کرد به طوری که این کتاب رو حدود ۱۰ ماه رها کردم .
حالا که کتاب تموم شده اگر بخوام نظر کاملی بنویسم و برای کسایی که قراره بخوننش یک کمک باشم باید این کتاب رو از دو لحاظ شرح بدم .
اول به عنوان یک رمان  :
حقیقتاً اگه به عنوان یک داستان بهش نگاه کنیم واقعا چنگی به دل نمی زد تعریف های بشدت طولانی و تاحدی خسته کننده ، تعداد شخصیت های بسیار زیاد در صورتی که به اکثر شخصیت ها خیلی کم پرداخته شده بود و در نهایت حوصله سر بر بودن و اینکه ، کتاب من رو جذب نمی کرد تا ادامه بدم .
اگه از نظر رمان بگیم با کمی بی انصافی یک ستاره یا نهایتاً دو ستاره .
اما اگه از نظر روانشناسی بگیم کتاب بی نظیری بود ، اینکه بعد از مدت ها درگیری با حسرت هام و باید ها و نباید ها و گرفتاری تو ای کاش ها این کتاب کمک خیلی بزرگی بود باعث شد حس خیلی بهتری داشته باشم شاید بشه گفت باعث شد پشیمونی به سراِغ من نیاد ( البته هر چیزی در جای خودش حتی گاهی اوقات پشیمونی هم می تونه به ما کمک کنه ) .
از این نظر بهش پنج ستاره می دم.

در آینده وقتی از کتاب های مورد علاقم و شخصیت های کتاب هام صحبت کنم احتمالا قرار نیست هیچ اسمی از نورا ببرم اما مطمئنم بعد ها توی زمانی که بیشتر از همه به از یاد بردن حسرت ها و ناامیدی هام نیاز دارم و حس می کنم دیگه هیچ راهی برای نجات وجود نداره نورا و اتفاقاتش توی قلب و ذهن من زنده خواهد شد. 

        
                مدت ها بود که اسم این کتاب رو خیلی زیاد می شنیدم از شبکه های مجازی گرفته تا بیشتر دوستام واسه همین تصمیم گرفتم شروع کنم به خوندنش .
از نظرم این کتاب داستان قشنگی داشت و همینطور بشدت افسانه ای  بود واقعا این کتاب بهم چسبید و چقدر خوندنش لذت بخش بود انگار در حال ديدن یک سریال تاریخی _ فانتزی کره ای بودم .
 اول کتاب مینا برامون از افسانه و باور مردمش حرف می زنه که اونها هر سال برای از بین رفتن طوفان ها یک دختر رو به عنوان عروس خدای دریا ها قربانی و به درون دریا میندازن مینا دختر خیلی زیبایی نبود که به عنوان عروس قربانی بشه اما داستان از جایی شروع به حرکت می کنه که برادرش عاشق دختری میشه که قراره به عنوان قربانی به درون آب ها فرستاده بشه و مینا هرگز نمی تونه از برادرش بگذره پس باعث میشه اتفاقات غیر منتظره ای براش رقم بخوره. 
از نظرم این کتاب جزو اون دسته از کتاب هاییه که واقعا ارزش معروف بودن و اون میزان شهرت رو داشت در کل لحظات خوبی رو برام رقم زد .
        

لیست‌های کتاب

صندلی برای یک نفر و نصفیآرتمیس: رویایی به وسعت دریا: روایت زندگی آرتمیس نخستین بانوی دریاسالار ایرانمیدگارد؛ دره طلسم شده

چهار کتاب ایرانی برای علایق مختلف

13 کتاب

۱_ صندلی برای یک نفر و نصفی : کتاب کوتاه و جذاب که بینهایت دوست داشتنیه داستان مشکلات زندگی یک استاد دانشگاه هست که با اومدن یک گربه خاص 🐱 به زندگیش همه چی تغییر می کنه . این کتاب خیلی قشنگه و گاهی اوقات حرفایی میزنه که واقعا پر از معناست. ۲_ چهار جلدی آبنبات هل دار : میگن کتابا آدمو نمی خندونن 😂 اما این کتاب کاری میکنه شما اونقدر بخندین که دل درد بگیرین این کتاب به ما میفهمونه که واقعا چقدر آدم های باحالی هستیم و بودیم ، شاید هر کدوم از ما اگر داستان هامون رو بنویسیم از شخصیت اصلی کتاب ، محسن تر می شدیم . ۳_ میدگارد : فانتزی بچگونه است ؟؟ 🙄 فانتزی های ایرانی ضعیفه ؟؟ 😶 پس میدگارد رو تا حالا نخوندید این کتاب بشدت جالب و بینظیره پر اتفاقات هیجان انگیز که شما رو از جایی که هستید بلند میکنه و از این کتاب خسته نخواهید شد اگه از من بپرسن بهترین کتاب فانتزی که خوندی اگه از هری پاتر و ارباب حلقه ها غافل بشیم میدگارد بهترین منه . ۴_ آرتمیس رویایی به وسعت دریا : دریاسالاری 🌊🛳 برای یک بانوی هخامنشی نامناسبه نه ؟ اما برای آرتمیس اینطور نیست ، اون یک دختر معمولی 🙍‍♀️ نیست ، اون برای آرزو هاش به همسری نیاز نداره ، آرتمیس خودش به آرزو هاش می رسه . داستان های تاریخ ایران بینظیرن و یکی از بهترین هاش این کتابه ، کتابی در وصف اولین زن دریاسالار، آرتمیس که اسطوره و الگویی بی‌نظیر برای همگانه ، الگویی در استوار بودن و ناامید نشدن .

فعالیت‌ها

مینا پسندید.
مینا پسندید.
            نجواگر | الکس نورث

نزدیک ۱ ساعت و ۴۰ دقیقه بدون وقفه ۱۵۰ صفحه‌ی آخر کتابو خوندم و تمومش کردم و الان با دستای یخ زده و عرق کرده فقط میتونم بنویسم خدای من!
بعد از کمتر از یک ماه ریدینگ اسلامپ ملایم تونستم یه کتابو تموم کنم و چه کتابی بود!
کتاب حول محور شخصیتی به اسم نجواگر میچرخه که سابقه‌ی تاریکی در دزدیدن پسربچه ها و به قتل رسیدنشون داره و چندین ساله که در زندانه ، اما با خبر دزدیده شدن یک پسربچه دیگه همه چی به حالت چندین سال قبلش برمیگرده و در همین حین یک پدر و پسر به همون محل نقل مکان میکنن و با اتفاقات عجیبی مواجه میشن.
کشش داستان بسیار زیاده و حتی مواقعی که هیجانی وجود نداره و همه چی آرومه یه چیزی شمارو مجاب به خوندن میکنه تا معماهایی که نویسنده توی ذهن شما ایجاد کرده سریعتر حل بشن و جواب خودشون رو پیدا کنن.
شخصیت پردازی این کتاب میتونم بگم بی نقصه و انگاری تمام شخصیت ها با هر سن و جایگاهی یک روح لمس کردنی دارن که شما به راحتی میتونید باهاشون ارتباط بگیرید ؛ هر کدوم ازونها از یه سری شرایط سخت و طاقت فرسا اومدن بیرون و هر کدوم با زخم هایی که روحشون داره در حال تلاش برای بهتر کردن شرایط هستن و این جنبه کتاب برای من خیلی زیبا بود.
اتفاقات و حقایقی از شخصیت ها میفهمید و هیجان ناشی از این غیرقابل توصیفه!
خلاصه که من این کتابو واقعا دوست داشتم!
پ.ن۱ : کاش یه آپشنی وجود داشت که میتونستی وارد دنیای کتابت شی و بعضی از شخصیت هارو فقط بغل کنی ، مثل جیک.