عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست

عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست

عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست

مگان دیواین و 3 نفر دیگر
3.4
62 نفر |
32 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

27

خوانده‌ام

141

خواهم خواند

109

شابک
9786227167450
تعداد صفحات
224
تاریخ انتشار
1401/1/2

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        آن چه از دست رفته است برنخواهد گشت. این جا، درون این حقیقت، هیچ چیزِ زیبایی وجود ندارد.پذیرشْ مهم ترین چیز است.درد دارید. دردتان بهتر نمی شود.واقعیتِ اندوه با آن چه دیگران از بیرون می بینند بسیار متفاوت است. دردی در این دنیا وجود دارد که نمی توانید با شادی از تن تان بیرون کنید.به راه حل نیاز ندارید. نیاز ندارید اندوه تان را پشت سر بگذارید. شما به کسی نیاز دارید که اندوه تان را بفهمد و بپذیرد. به کسی نیاز دارید که وقتی، درمیانِ وحشتِ سوسوزننده ایستاده اید و به حفره ای خیره می مانید که زمانی زندگیِ شما بوده است، دست های تان را محکم بگیرد.بعضی دردها را نمی  توان درمان کرد؛ فقط باید آن  ها را به دوش کشید.-از متن کتاب-وقتی فقدانی دردناک یا اتفاقی تکان دهنده دنیای تان را تیره وتار می کند، اولین چیزی که باید بدانید این است: اندوهگین شدن هیچ ایرادی ندارد. مگان دیواین می گوید: «اندوه همان عشق است در وحشی ترین و دردناک ترین شکل خود؛ واکنشی طبیعی و عاقلانه به ازدست‎دادن.» اما چرا فرهنگ ما اندوه را بیماری ای می داند که باید درمان شود، آن هم در سریع ترین زمان ممکن؟در عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست، مگان دیواین رویکردی جدید و عمیق به تجربه ی اندوه و همچنین نحوه ی تلاش ما برای کمک به کسانی‎که مصیبت دیده اند ارائه می دهد. مگان که تجربه ی اندوه از هر دو جنبه ـ هم به عنوان درمانگر و هم به عنوان زنی که شاهد غرق شدن همسر محبوبش ـ را دارد، با بینشی عمیق از حقایق ناگفته‎ی فقدان، عشق و التیام می نویسد. او هدف تجویزشده‎ی جامعه برای بازگشت به یک زندگی “شاد” و عادی را بی اعتبار کرده و راه میانه ی بسیار سالم تری را جایگزین می کند؛ راهی که ما را دعوت می کند زندگی را در کنار اندوه بسازیم، به جای این که تلاش کنیم بر آن غلبه کنیم.مگان می نویسد: «غم واندوه _ درست مثل عشق _ نیازی به راه حل ندارد.» این کتاب با داستان ها، تحقیقات، نکات زندگی و شیوه های عملی خلاقانه و مبتنی بر آگاهی و همچنین تجارب نویسنده، راهنمای منحصربه فردی است برای اتفاقات ناگواری که سر راه همه ی ما ـ چه در زندگی شخصی خودمان و چه زندگی کسانی که دوست شان داریم – قرار می گیرد.عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست، کتابی است برای آنان که اندوهگین اند، و برای کسانی که آنان را دوست دارند؛ کتابی برای همه ی کسانی که به دنبال دوست داشتنِ بهتر و بیش‎تر خود و دیگران اند.
      

یادداشت‌ها

          مگان دیواین این کتاب رو با این جمله شروع می کنه که در فرهنگ ما،(فرهنگ آمریکایی)، شیوه ی برخورد با سوگ معیوب است. 
وختی این جمله رو خوندم فکرم درگیر این شد که ما در کشورمون چه رفتاری با آدم هایی که درگیر سوگ و فقدان هستند داریم؟
از اون ها انتظار داریم بهترین مجالس رو برگزار کنند، چیزی کم و کسر نباشه، حواسشون به لیست مهمان ها باشه و .. .
فرد داغ دیده حق داره نهایتا دو ماهی ناراحت باشه، اما باید سریع به روال سابقش برگرده چون ما بیشتر از این مدت زمان تحمل نداریم آدم های ناراحت و افسرده رو دور و برمون ببینیم، ما دوست داریم اون ها طوری رفتار کنند که انگار نه انگار فردی رو از دست دادند که تا همین چند وقت پیش از افراد مهم زندگیشون بوده!
اما
همه ی این ها خواسته ها و توقعات بی جاییه! 
با خوندن این کتاب می فهمیم اگر کسی فردی رو از دست میده چه حال و هوایی رو تجربه می کنه. خوندن این کتاب به ما کمک میکنه دنیای بعد از سوگ که با عوارض جسمی، اضطراب، ذهن مشوش همراه هست رو بهتر بشناسیم.🫂
اگر کسی رو از دست دادیم، به خودمون زمان بدیم تا دردهامون التیام پیدا کنه. این کتاب میگه ما قصد نداریم درد رو برطرف کنیم، فقط میخواهیم روی اون مرهم بگذاریم.🖤
این کتاب پیشنهاد من به شماست ، اگر دچار سوگ هستید و یا یکی از اطرافیانتون درگیر فقدان شده، با خوندن این کتاب میتونید راهتون رو با شرایط جدید ادامه بدید.📕
        

13

دریا

1403/5/30

          احساسم به این کتاب خیلی شبیه حسم به هنر عشق ورزیدنه. شبیه کتاب‌درسیه، به شدت خسته‌کننده و حوصله‌سربر و کنده. شاید چون من باهاش درد مشترک نداشتم اینقدر برام خسته‌کننده بود، ولی مثل خیلی کتابای غیرداستانی دیگه به نظرم کل کتابِ دویست‌وخرده‌ای صفحه، اگه فقط اون همه حرف تکراری‌شو حذف می‌کرد، در قالب یه مقاله قابل خلاصه بود. به نظر من فقط مقدمه‌ی کتاب، بررسی‌های پیشنهادی فصل هفت، تمرین‌های فصل هشت، مطالب فصل ده، راهکارهای فصل یازده، انجام دهید، انجام ندهیدهای فصل چهارده و یازده مورد لیست‌شده‌ی فصل آخر همه‌شون به صورت لیست و با توضیحاتی خیلی کوتاه‌تر می‌تونستن به جای یه کتاب طولانی خسته‌کننده، یه مقاله‌ی خیلی مفید رو تشکیل بدن. اگه می‌خواید این کتابو بخونید و حسی مشابه حس من بهش دارید، فقط قسمت‌هایی که اسم بردمو بخونید. کافیه.

خیلی کل‌کلی و سرسری و بی‌دقت خوندمش. به همون دلایلی که گفتم، ولی فهمیدم چی می‌خواد بگه. خیلی جاها باهاش موافق بودم، یه جاهایی حس می‌کردم زیادی اغراق می‌کنه که به نظرم طبیعی بود چون وقتی رنجی می‌کشیم و حرفی می‌زنیم که دیگران معمولا درکش نمی‌کنن و باهامون مخالفت می‌کنن، سعی می‌کنیم به شدیدترین شکل ممکن بگیمش تا شاید بفهمن، یه جاهایی‌ش هم کاریو کرده بود که خودش براش کتاب نوشته، یعنی تجربیات و رنج آدمای دیگه‌ای رو با حرفاش نادیده گرفته بود و حتی انکارشون کرده بود که خودش بدترین توهینه.

سعی کردم چیزی توی کتاب پیدا کنم که برام قابل‌درک‌تر بشه و به نظرم با وجود تفاوت زیاد موقعیت، احساساتِ افسردگی‌گونه‌ای که به صورت دوره‌ای بدون اینکه بدونم چقدر قراره طول بکشه تجربه می‌کنم و منو از کار و زندگی می‌ندازه، شبیه بود و حرف‌های با نیت خوب و ظاهر خوب ولی باطن بدی که تو دوره‌های عود بیماری‌م یا حتی همین الان از آدما می‌شنوم هم شبیه حرفایی بود که نباید به آدمای سوگوار گفت. حتی راهکارهایی که برای آدمای سوگوار داده بود که طبق گفته‌ی خودش قرار نیست مشکلو حل کنه، فقط ممکنه یه‌کم حس آرامش بیشتری ایجاد کنه، برای من هم جواب می‌ده و روش‌های حمایتی آدمای دیگه و همراهی‌شون با آدمای سوگوار هم فکر می‌کنم به من هم حس بهتری می‌ده.

از ترجمه‌ش راضی نبودم. قبل از خرید همه‌ی ناشرایی که این کتابو چاپ کردنو چک کردم و از بینشون فقط میلکانو می‌شناختم و خریدم، ولی متاسفانه ترجمه‌ش خیلی سخت‌خوان و عجیبه. احتیاج به ویرایش محتوایی شدیدی داره. ضمن اینکه بعضی جاها هم اشتباهات تایپی داره.
        

13