بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

تصویر دوریان گری

تصویر دوریان گری

تصویر دوریان گری

اسکار وایلد و 3 نفر دیگر
4.0
64 نفر |
27 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

120

خواهم خواند

70

تصویر دوریان گری یک رمان گوتیک فلسفی از اسکار وایلد، نویسنده ی مشهور اهل ایرلند است . تصویر دوریان گری به سبب تازگی موضوع و شاید نیز به سبب آنکه چهره ی خود نویسنده را منعکس می کند ، شهرتی عظیم یافت. وایلد با این اثر تمثیلی قصد داشته است نشان بدهد که تغییر شکلی که از هنر بر امور واقعی پدید می آید تا چه حد می تواند نیرومند و نافذ باشد. این رمان سال 1890 نوشته شده است؛ یعنی ده سال قبل از مرگ اسکار وایلد.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به تصویر دوریان گری

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

15 صفحه در روز

یادداشت‌های مرتبط به تصویر دوریان گری

            به نام او

بالاخره یک نویسنده بریتانیایی دوست‌داشتنی پیدا کردم. البته بگویم زیاد داستان بریتانیایی نخوندم و هنوز هم که هنوز است هیچ داستانی از چارلز دیکنز را نخوانده‌ام ولی با توجه به  همینهایی که خوانده‌ام با اطمینان می‌توانم بگویم ادبیات انگلیسی ادبیات مورد علاقه من نیست یعنی یک رمان‌نویس صرف آنکه یک قصگوی درجه یک باشه نمی‌تونه نظر من رو به خودش جلب کنه باید که ذوق و جنونی در لابه لابه‌ی سطور داستان یا رمانش باشه
و اسکار وایلد در  نمایشنامه سالومه و رمان تصویر درویان گری این جنون ذاتی رو به رخ می‌کشه
در کل رمان یکی از رمانهای مورد علاقه منه ولی به شدت معتقدم که اگر تصویر درویان گری به مانند غالب کارهایش نمایشنامه بود با یک اثر به مراتب قویتر و جاندارتر روبرو  بودیم، اصلا اساس داستان و تقدیرگرایی آن، اثبات کننده این نکته است که با یک تراژدی روبرو هستیم و به نظرم اگر درویان گری نمایشنامه بود حتما در رده شاهکارهای شکسپیر قرار می‌گرفت، هرچند الان هم به خودی خود اثر قابل توجه و خوبی است
 در بعضی از فصلها عملا با پس و پیش کردن پارگرافها به راحتی می‌توانیم آن را به شکل نمایشنامه دربیاوریم و باز هم به نظرم اگر وایلد درویان گری را در قالب نمایشنامه می‌نوشت بسیاری از زواید داستان خود با خود از بین می‌رفت مثلا به راحتی می‌شود بعضی از قسمتها و حتی فصلها رو حذف کرد، فی المثل فصل پانزده به تمامی، یا فصول اولیه را خلاصه‌تر کرد کلا داستان خیلی دیر شروع می‌شود صفحه ۱۴۰ تقریبا نیمه حجم کتاب

با این حال کتاب کتاب بسیار خوبی است از آن کتابهایی که در رده رمانهای کلاسیو خواندی قرار می‌گیرد. و نکته‌ای که با نگاه کردن به زندگی وایلد به آن پی میبریم این است که انگار وایلد در تصویر درویان گری سالها پیش از مرگش داستان زندگی خود را نوشته است.
          
Melorin

1402/12/21

یه جا خوند
            یه جا خوندم که هر کسی با خوندن این کتاب گناهان خودش و توی دورین میبینه، بنظرم درست اومد چون توی کتاب ما خیلی از جزئیات اعمال دورین رو نمی‌بینیم، همیشه واضح نیست که دورین دقیقا چکار  کرد به به سیاهی مطلق تبدیل شد، اما این آزادی رو برای خواننده دوست داشتم، که این خودمون باشیم که تصور میکنیم، خودمون باشیم که کارهای پلید دورین رو از کوچیک به بزرگ توی ذهنمون تصور می‌کنیم.
روند تبدیل دورین معصوم رو به دورین پلید دوست داشتم، انگار توی سیر داستان سفیدی رو می‌دیدی که کم کم به خاکستری و بعد به سیاه تبدیل میشه، و این خیلی برای من جذاب بود، اینکه تغییر رو توی دورین ببینم.
اما با اینکه من دورین رو دوست داشتم، بنظرم دورین شخصیت پوچ و خالی داشت، دورین هرچی داشت از لرد هنری داشت، هر حرفی که میزد، هر حرکتی که می‌کرد و هر رفتاری که داشت همش تقلید بود. دورین مثل یه عروسک خیمه شب بازی بود که توی دستان لرد هنری به نمایش گذاشته میشد، همونقدر پوچ و تو خالی.
و اما شخصیت مورد علاقم: لرد هنری.
لرد هنری سیاه داستان بود، اما چه زیبا و فریب دهنده بود، همیشه قسمت هایی رو که لردهنری صحبت می‌کرد رو از همه بیشتر دوست داشتم، با اینکه میدونستم خیلی اوقات حرفاش چرت و پرت محضه اما همچنان دوست داشتم گوش بدم، لرد هنری حرف زدن رو خیلی خوب بلد بود.
بخاطر همین هم من دورین رو برای اینکه لرد هنری رو بجای بزیل انتخاب کرد، و بخاطر اینکه تحت تاثیر حرفاش قرار گرفت هیچ وقت سرزنش نکردم، چون میدونم اگر من هم جای دورین بودم همین کار رو میکردم، من هم گول میخوردم.

اسکار وایلد نویسنده فوق العاده ایه، رمان خیلی کوتاهه، اما هیمن کوتاه بودنش برام جذاب بود، داستان این کلاسیک مثل بقیه کتاب های کلاسیک خسته کننده و طولانی نبود، و جملات توش دم از زیرک و متبحر بودن نویسنده میزنه.
(من این کتاب رو به زبان انگلیسی خوندم و نمیدونم که متاسفانه چقدر در زبان فارسی سانسور تا تحریف شده💔)
          
                داستان کتاب راجع به مرد جوان و پاک طینتیه که با راهنمایی‌های اشتباه یک نفر، غرق در گناه می‌شه، و تصویری که یک نقاش از اون کشیده، مثل یک آینه روحش رو بهش نشون می‌ده.

به تناشب فضای کلاسیکش کمی اطناب داشت، اما بسیار کتاب خوب با مفاهیم عمیق و جالب توجه و قابل اندیشیدنی بود!
+ ترجمه "محسن سلیمانی" زیاد جالب نبود‌.
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

نیکی

1402/03/04

                خیلی طول کشید تا تموم بشه، خیلی زیاد
متاسفانه شروعش همگام شد با برنامه های درس خوندنم و باید بگم خیلی متاسفم بخاطر اینکه اینقدر دیر تموم شد
اما پایانش فوق العاده بود مثل مرگ یه ستاره
هدف اغراق نیست هدف اینه که گاهی مرگ یک موجود میتونه زیباترین پایان باشه، من با ذره ذره وجودم دوریان دیدم، تردیدشو حس کردم
توجیه کردناشو، حتی پشیمونیشو اما هیچی دردناک تر از ترسش نبود
دوریان ترسید که نتونه عوض بشه خواست تغییر کنه، بعد از بزیل واقعا خواست اما ترسید از گذشته ای که هیچوقت رهاش نمیکرد
و کی گفته که گذشته، گذشته؟؟
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

            تصویر دوریان گری ، یکی دیگه از آثار نویسنده بزرگ انگلیسی ، اسکار وایلده‌.
تا قبل از این اثر ، من فقط نمایشنامه از این نویسنده خونده بودم که به نظرم آیینه تمام نمایی از اشرافیت و لندن قرن نوزدهم بود.
اما این اثر هم نشون داد که ما با نویسنده قدری طرفیم که متاسفانه عمر طولانی ای نداشته‌.
کتاب از لحاظ فرمی به شدت ادبیات جذابی داره. سیر داستان ، خود قصه ، دیالوگ ها ، فضا سازی این کتاب در بهترین حالت خودش قرار داره. گرچه در اواسط کتاب کمی در حد ۱۰ الی ۲۰ صفحه زیادی توصیف داره و آدم رو از اصل ماجرا دور میکنه اما در کل خیلی خیلی کتاب خوبیه.
اینکه کسی روحش به شیطان بفروشه و تاثیراتی که این کارها بر روی روح آدم میذاره ، چیزی یه از دیرباز در ادبیات سابقه داشته و الحق که شاهکارهای بی بدیلی مثل دکتر فاستوس ( چه نمایشنامه کریستوفر مارلو و چه رمان توماس مان ) ، فاوست گوته و... خلق شده.
نمیدونم چرا احساس میکنم که این اثر میتونست نمایشنامه بهتری بشه تا رمان ، گرچه حتی در این قالب هم اثر بسیار زیبایی خلق شده.
به نظرم این کتاب رو هر آدمی باید بخونه . 
داستان هایی مثل تصویر دوریان گری و دکتر جکیل و مستر هاید میتونن خیلی در نگرش و بینش و خودشناسی آدم تاثیر بذارن.
هنر قلمروی حسه و مستقیما در ناخودآگاه آدم تاثیر میذاره.
هنر رو باید حس کرد ... با چشم حس و احساس به هنر نگاه کنید.