یادداشت‌های محمد رضا (18)

          اواسط کتاب خیلی داشت خستم می‌کرد تا جایی که نزدیک بود خوندن رو متوقف کنم، ولی خوشحالم که به خوندن ادامه دادم، چرا که آخر های کتاب عالی پیش رفت.
        

          خوندن سایر تفسیر‌های قرآن واقعا برام سخت و حوصله‌ سربر بود ولی تو این مجموعه ۱۴ جلدی تفسیرها به صورت کاملا عرفانی گفته میشه. تو این کتاب، برای تفسیر اکثر آیات بیشتر به نمونه‌هایی که در درون خود ما انسانها وجود دارند رجوع شده.
خبر خوب اینکه، با یه سرچ ساده میشه رایگان هم پی‌دی‌اف کتاب رو و هم اپلیکیشن کتاب برای اندروید رو داشته باشین.
        

          طرز فکرم رو تغییر داد.... عالی بود.
        

          اولین رمانی بود که تو زندگیم خوندم...
        

          با ترجمه علی سهرابی هم از همین انتشارات عالیه
        

          البته با ترجمه آقای آشوری
        

          البته دارم از ترجمه سیاوش جمادی  هم همزمان استفاده می‌کنم.
        

          بعضی کتابها هم چیزی برای گفتن ندارن ولی انقدر خوندنشون لذت داره که دیگه واست مهم نیست چیزی به دانسته‌هات اضافه کرده یا نه و بارها میتونی بخونیش.
        

          فهمیدم داستان یادگیری نحوه‌ی پولدار شدن(دولتمند شدن) یعنی یادگیری زندگی. یکی از جنبه‌های کمال در خودشناسی و مراقبه و عارفانه زیستن،میتونه پولدار شدن باشه.
        

          به نظرم این کتاب جزو روانشناسی زرد هست ولی حرفهایی داشت برای گفتن.
        

          توضیح فیزیک بدون ریاضیات عملا غیر ممکنه ولی آقای هاوکینگ تونسته تا حد خوبی این کار رو انجام بده...
        

          شخص اگر آگاه شود که، هر روز در حال انجام کنش‌های انسانی است، آن زمان است که به قول کافکا(همین رمان) فهمیده است که با یک حشره یا سوسک تفاوتی ندارد(یا به‌قولی به سوسک تبدیل شده است).
در نتیجه از چیزی که هست بیزار می‌شود.
این رمان با زیبایی کامل، این بیزاری و جدا شدن از خلق را به‌تصویر کشیده است.
        

          نه هیچ وقت قمار کرده‌ام و نه قمار باز دیده‌ام ولی با سطرهای این کتاب بشدت احساس نزدیکی می‌کردم. انگار بیانگر قسمت‌هایی از داستان واقعی زندگی بود. این کتاب برای من بیانگر جاهایی در زندگی بود که یه سری افراد تلاش میکنن  اختیار زندگیمون رو بدست بگیرن، یا وقت‌هایی که تبی هوس‌آلود و اعتیاد‌گونه گرفتار میشیم.
"آلکسی ایوانوویچ" که به شدت عاشق قمار کردن است و گویا در این کار  حرفه‌ای هم هست، عاشق "پولینا"(دختر ژنرال روسی) است ولی پولینا دل در گرو فرد دیگری دارد. ژنرال که خود دلباخته "بلانش کومینیک" است بشدت منتظر ارثیه‌ای از  جانب خاله پیرش "آنتونی واسیلیوینا" است.