یادداشت محمد رضا

        نه هیچ وقت قمار کرده‌ام و نه قمار باز دیده‌ام ولی با سطرهای این کتاب بشدت احساس نزدیکی می‌کردم. انگار بیانگر قسمت‌هایی از داستان واقعی زندگی بود. این کتاب برای من بیانگر جاهایی در زندگی بود که یه سری افراد تلاش میکنن  اختیار زندگیمون رو بدست بگیرن، یا وقت‌هایی که تبی هوس‌آلود و اعتیاد‌گونه گرفتار میشیم.
"آلکسی ایوانوویچ" که به شدت عاشق قمار کردن است و گویا در این کار  حرفه‌ای هم هست، عاشق "پولینا"(دختر ژنرال روسی) است ولی پولینا دل در گرو فرد دیگری دارد. ژنرال که خود دلباخته "بلانش کومینیک" است بشدت منتظر ارثیه‌ای از  جانب خاله پیرش "آنتونی واسیلیوینا" است.
      
28

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.