یادداشت‌های مرضیه (44)

مرضیه

مرضیه

1404/4/7

          کتابی که برای ریویو نوشتن خوانده شد!

زمانی که به تشویق دوستم به فکر ریویو نوشتن برای کتاب تازه چاپ شده‌ی استادش افتادم، نمی‌خواستم توی گودریدز هم منتشرش کنم. اما امشب که دنبال یادداشتی بین یادداشت‌های موبایلم می‌گشتم، به اون نوشته برخوردم و با خودم گفتم احتمالاً بهتره اینجا داشته باشمش، تا بین اونهمه یادداشت گم نشه:

در وهله‌ی اول چیزی که نظر خواننده را جلب می‌کند و او را تا انتهای کتاب ترک نمی‌کند، تشبیهات زیبا و به اندازه‌ی نویسنده است.
روایت‌ها از زبان سوم شخصی بیان می‌شوند که قهرمان‌هایش را یکی یکی از دست می‌دهد. نمایش تغییر شرایط و عدم ثبات خصائل در قالب داستان - آن هم داستان کوتاه - بسیار زیبا و در عین حال سخت است. اما توجه به دو نکته حائز اهمیت است: اول اینکه راوی با معیارهایی پیش پا افتاده دست به خلق قهرمان‌‌هایی می‌زند و دوم، غیرقابل باور بودن آن‌هاست. مورد اول به خودی خود عیب به حساب نمی‌آید زیرا اگر توجهمان را به عنوان کتاب معطوف کنیم*، متوجه می‌شویم که این گونه قهرمان‌سازی عمداً صورت گرفته و درشت‌نمایی خصوصیات ظاهری افراد منجر به تصور قهرمان‌هایی برای بسیاری از افراد در دوره‌های مختلف بوده است. اما نکته‌ی دوم، باور پذیر نبودن داستان‌هاست. فضای ساده‌ی زندگی شخصیت‌های کتاب ما را با خود همراه می‌کند اما در نهایت منجر به هم‌ذات‌پنداری خوانندگان نمی‌شود. به خصوص که ریتم و سرعت بعضی قسمت‌های داستان‌ها چنان شتابی می‌گیرد که شاید به قصد تحت تأثیر قرار دادن مخاطب ایجاد شده باشند، اما در مقابل ریتم کند سایر قسمت‌ها، نتیجه‌ی آن عکس بوده است.

* ر.ک: استعاره‌ی دیوانه‌ی لندهور در داستان "دیوارها"، صفحه‌ی ۸۳.
        

0