در مجموع شعرها رو دوست داشتم. به خاطر موضوعات جالب و بیان جالبتر.
بعضی هاشونو بیشتر و بعضی رو کمتر. با یکی دو مورد هم نتونستم خیلی ارتباط بگیرم. 
دوست داشتم اشعار اسم داشتند، اما این بیشتر سلیقه منه، و منم نظر خودمو می گم 😁
اسم کتاب رو دوست داشتم، متن پشت کتاب رو دوست داشتم ولی طرح روی جلد رو دوست نداشتم :(
منو یاد کتاب های دارن شان انداخت. مخصوصا رنگ قرمزش، طرح جلد هیچ حس ارتباطی با هیچ یک از اشعار یا حتی عنوان کتاب بهم نداد. خلاصه جلدش رو دوست نداشتم.
ولی اگر شعرهای نیمه علمی-تاریخی-افسانه‌ای-اسطوره‌ای با گاهی چاشنی عشق یا هذیان رو می پسندید،این کتاب رو توصیه می کنم و انتخاب خوبیه :)
می خواستم یه ستاره برای طرح جلد کم کنم ولی دیدم ربط نداره به محتوا، لذا کم نکردم :)
        

          خیلی وقت بود که شعر سپید نخوانده بودم ولی از این مجموعه خوشم آمد. مخصوصا که تعداد زیادی از کارها به نظرم "کشف محور" بودند. آن هم کشف در نگاه شاعر و نه فقط در زبان شاعر. مثلا این یکی:

بر آمده از دل آسفالت و سیمان
 بی اعتنا به فریاد بیل های مکانیکی 
و تیرآهن هایی که در کنارش بالا می روند 
بوته گلی زرد رنگ 
در گوشه ی انزوای
 خود سرگرم گرده افشانی و لقاح
 یک تنه عصبانی است
 بر ضد لقاح مصنوعی آسمان خراشها

و البته شعرهای زبان محور هم در کتاب بودند و چند تا کار که خیلی به شعر حجم نزدیک میشد
اما مهم ترین چیزی که باید بگویم این است که آبشخور فکری  جهان شاعر تاریخ و اساطیر است و همین خیلی به عمیق شدن این جهان کمک کرده
و البته این یکی تیغ دو لبه است که گاهی هم به ضرر شعر تمام شده و چند شعر در کتاب هست که مخاطبی که ارتباط بینامتنی با اسطوره را نداند شاید هیچ بهره ای از کشف شاعر نبرد که این قطعا خوب نیست
اجرای اکثر ایده ها خوب بود اما اگر بپذیریم به هر حال شعر یعنی چکیده اندیشه و این چکیده بودن یعنی رعایت اجمال پس میشود گفت چند تا از شعرها را حتما میشد با ایجاز بیشتری اجرا کرد. مثلا شعر شماره 13. البته وقتی این شعر را میخوانید انگار روبروی کتیبه های تخت جمشید ایستاده اید ولی کجاست مخاطبی که این قدر ارتباط های بینامتنی را کشف کند؟
روایت نقش خیلی پر رنگی در این مجموعه دارد
در مجموع بدم نیامد اما اسم چندان خوبی برای کتاب انتخاب نکردی آقا فواد
این دومین بار بود که کتاب یک رفیق گودریدزی را خریدم و تجربه جالبی بود