یادداشت‌های پناهنده ی کلمات ✨💙 (158)

          واقعا فکر نمی کردم همچین کششی داشته باشه ، از پرش های زمانی عجیبش و اینکه خودت باید می فهمیدی که الان چه اتفاقی افتاده گرفته تا تک به تک جمله هاش که انگار هر کلمه رو خیلی با دقت انتخاب کرده بودن ، بسیار دلنشین بود ✨🩷
آتور ، لوسیفر ، کائیل ، ازرائیل و اونی که بیشتر از همه به دلم نشست ( ژایان )🛐🛐✨🥹
دلم می خواست صور آتور ، بی خیالی لوسیفر ، جذابیت کائیل و قدرت ژایان رو بدزدم😭😂😂
ولی بین همشون با ژا موافق بودم که ازرا حرف هاش ، کار هاش و ... دروغین میزنه 
درمورد همه گفتم از آرای عزیزمون هم بگم ؟ 😂
درمورد این بشر واقعا نمی دونم چی بگم ... تنها انسانی که این همه اتفاق رو از سر گذروند و همراه چهار قسم خورده ، پیک های مرگ و یه رانده شده بود و...😭😂
        

          خب این جلد رو واقعا بیشتر از جلد قبلی دوست داشتم ،چیری که منتظرش بودم بالاخره تو این جلد رقم خورد به لطف فیل 🤭😂✨
این جلد پر از حس خوب بود و حس می کردم همراه آنه دارم به دانشگاه میرم 👀🩷
بریم جلد بعد تا ببینیم چی میشه
        

          این کتاب خب جالب بود ، داستان زندگی افرادی که تو پیچ داستان به هم مربوط می شدن و غریبه هایی که تبدیل به آشنا می شدن و سرگذشت همشون که با این خواربار فروشی عجیب گره خوردن 
دلم برای زندگی چند تاشون سوخت و برای چند تاشون خوشحال شدم ، هر چند که آخر کتاب اونجوری که دوست داشتم نبود و خیلی چیزا بی جواب موند ، اون نامه ی آخر ، داستان زندگی سه شخصیت اصلی و ...✨🙂
        

          خب این کتاب با همه ی کتاب هایی که خوندم فرق داشت و خیلی جالب بود، هیچ وقت فکر نمی کردم از زبون ماشین تحریر ها بخوام چیزی بخونم و واقعا انقدر حرف های دوست داشتنی و قشنگ تو دلشون جا داده باشن😂✨
روند ملایم و دوست داشتنی کتاب ، صمیمیت و اهمیت خانواده و کنار هم بودن و ‌‌همه ی چیز هایی که بهشون پرداخته شده بسیار دوست داشتنی هستن✨🩷
جوری که میشه با این کتاب همراه شد خیلی دلنشین بود ✨🤭
به طور کلی این هم جزو مورد علاقه ترین هام شد👀💕
        

          حقیقتا این جلد رو خیلی بیشتر از قبلی دوست داشتم ،همونطور که آنه تو این جلد پخته تر شده بود و اخلاق و رفتارش بهتر بود ، دو قلو ها و شیطنتشون و ... و پایان این جلد که خیلی خوشگل و رنگی رنگی بود🥹✨مشتاقم زودتر برم جلد بعد و باز با دنیای آنه همراه بشم🤭😂
        

          این مجموعه واقعا خیلی جذاب شروع شد و دنیای کاراوال و ارباب اسطوره واقعا منو جذب خودش کرد ، هر چند که از همون اول نسبت به خود اسطوره حس خوبی نداشتم ولی خب باز هم دلیل نمی شد که زیبایی ها رو نادیده بگیرم 😂🥹
یکی از کتابایی بود که با اینکه هرگز تو دنیاش زندگی نکردم ولی وقتی میذاشتمش زمین حس می کردم کشش هایی منو وصل می کنن به اون دنیا و وادارم می کنن تا ادامه بدم، حس می کردم منم مثل اسکارلت زمان محدودی دارم و باید همه چیز رو پشت سر بذارم و زودتر از همش سر در بیارم :)💕
مشتاقانه منتظرم که جلد بعد رو شروع کنم 😂🥹
        

          خب این کتاب پیش در آمد و یه جورایی مقدمه ی بقیه ی جلد هاست ولی خب من بعد از خوندن کتابا فهمیدم 😂البته که اونقدری فرق نداشت و خب الان حس می کنم یه فلش بک از خاطراتشون رو خوندم و اینجوری حس می کنم حس بامزه ای برام ایجاد شد 💕✨
و اینکه آشنایی با شخصیت همشون قبل از اینکه اون همه اتفاق بیفته و اینکه اصلا چجوری شد که پیپ این همه کار انجام داد، خیلی برام جالب بود ✨😂
و خب بازی هم جذاب بود و با نظر پیپ موافقم👌
        

          اکثر کتابا وقتی جلوتر و به جلد های بعد میرسن یجورایی افت می کنن ولی این مجموعه برعکس این اتفاق براش افتاد، این جلد رو از بقیه ی جلد ها بیشتر دوست داشتم و به نظرم داستان پخته تر شده بود و همینطور شخصیت ها بهتر تو دل داستان جا گرفته بودن ✨یجورایی که انگار بزرگ شدنشون رو می تونستی ببینی 😂و این خیلی عجیب و جالبه و خب بله این مجموعه هم اضافه شد به مجموعه ها و کتاب های مورد علاقم 💕✨
        

          خب این کتاب از همون اولش با یه حسی بین روز های گرم تابستون و روز های رنگی رنگی بهار شروع شد و اون دریاچه ی درخشان و راه قشنگش و ملکه ی سفید و... همه و همه باعث میشد بی نهایت دلنشین باشه و یجوری که انگار واقعا اونجا و تو گرین گیبلز دارم زندگی می کنم با آنه همه چیز رو حس کردم 💕✨ 
بابت پایانش واقعا هنوزم ناراحت و غم دارم😭انقدری که واقعا دلم می خواد میشد با نویسنده یه صحبت خصوصی داشت 🥲😂
در کل این کتاب واقعا دوست داشتنیه مثل شور و شوق آنه و قطعا در خاطرم می مونه ✨:) 💚
        

          خب درمورد این کتاب بخوام بگم همین الان تمومش کردم و حس می کنم هنوز بین صفحه های آخرش جا موندم 😭😂واقعا حس می کنم انقدری داستانش منو درگیر خودش کرد که من هنوز دارم تو صفحه های آخرش تو شهر لیتل کیلتون زندگی می کنم، وقتی تمومش کردم تنها واکنشی که می تونستم نشون بدم گفتن وای بود 😂🙂
        

          این کتاب یجورایی خیلی شبیه به  "کتاب ساحلی" و یه جاهاییش هم شبیه کتاب" یاد او " بود و در کل برام خیلی دوست داشتنی بود، مخصوصا اینکه به شدت وایب روز های تابستون و آرامش و حس خوب می داد و چیزی که تو این وضعیت به شدت لازمش داشتم 😭✨💕خیلی نازنازی و دوست داشتنیه✨
چه نورا استیونز و چه نادین وینترفل به شدت مورد علاقه هستن  و شخصیت جذاب داستان هم که چارلی لاسترا 😂🧁
        

          خب این کتاب خیلی عجیب بود، از اونجایی که هیچ خلاصه ای ازش نبود و فقط بخشی از کتاب رو نوشته بود برای خوندنش دو دل بودم، خیلی قابل لمس شروع شد و یه شروع آرومی داشت تا اینکه به نقطه ی اوج خودش رسید و کلا داستان اصلی شکل گرفت، با همه ی فراز و فرودش خودش رو تونست تو قلبم جا کنه ✨💕😂
        

          نمیدونم این کتاب عجیب بود ، یه حالت گنگی داشت برام که تا آخر به همون حالت موند، اگه بخوام ازش حرف بزنم کلمه ای براش ندارم ولی همین که با چند تا از دوستام خوندمش برام متفاوت تر از کتابای دیگه کرد 💕✨
        

          یه کتاب کوچولو و نازنازی، با اینکه با کتابای کوتاه خیلی کنار نمیام تو این وضعیت که تمرکز کافی برای خوندن کتابای دیگه رو نداشتم این خیلی کمکم کرد 🥹✨
به شدت دوست داشتنی و نازه! 💕
        

          این جلد با همه ی سختی های خوندنش ارزشش رو داشت ✨ماجراهای عجیب و دوست داشتنی و در آخر هم یه پایان فوق العاده، انقدر پایانش رو دوست دارم که... :) فکر کنم تو این شرایط بهترین چیز بود برام که یکم از فکر و خیال و اتفاقای دور و برم دور بشم ✨
این مجموعه تا همیشه قلب من رو داره :) 💙✨
        

          خب این کتاب، اطلاعاتش چیزی نبود که ندونم ولی آشنا شدن با طرز تفکر هتچ و نحوه ی نوشتن این کتاب برام بامزه بود، چون اگه اشتباه نکنم این همون کتابیه که به نگهبان های نیروگاه های استارسوس داده می شده تا بهش قسم بخورن و بعد دستوراتش رو تمام و کمال اجرا کنند 😂✨
جالب بود برام 💙
        

          یه ماجراجویی دیگه با بچه های الکترو کلن 😂✨👌خب همچنان مثل جلد های قبل دوست داشتنی بود برام، فقط اینکه فکر می کردم این جلد آخریشه و از پایانش نا امید شدم چون هنوز خیلی سوال مونده و داشت غم من رو می گرفت که فهمیدم یه جلد دیگه داره 😂✨خلاصه اینکه تا اینجا این مجموعه واقعا تونسته من رو با خودش همراه کنه و دیگه هر کدوم از این بچه ها مثل دوست های نزدیک خودمن😭✨امیدوارم پایانش همونجوری که می خوام باشه :) 
بریم ببینیم تو جلد بعدی چخبره 😂💕
        

          اوه خب اگه از قبل نمی دونستم که این مجموعه دقیقا چند تا جلد داره فکر می کردم تو جلد پیش همه چیز تموم شده 😂ولی خب تو این جلد شاهد بازگشت پر قدرت الکترو کلن بودیم و اتفاقات دیگه... این جلد رو هم دوست داشتم ولی دلم نمی خواد به این زودی جلد آخر رو شروع کنم که تموم بشه 😭😂انقدر به الکترو کلن احساس نزدیکی می کنم که حس می کنم منم عضوی از گروهم😭🤣
        

          این جلد با همه ی اتفاقا و جنگ هایی که پشت سر گذاشت و همه ی تلفاتی که یه جنگ می تونه داشته باشه به پایان رسید ولی خب ته این ماجرا به جاهای خوبی رسید ( البته بستگی داره از نظر کی ببینی 😂🤫) خب دلم میخواد بدونم تو جلد های بعد این ماجرا به کجا میرسه ✨
        

          بازم بچه های الکترو کلن و باز هم یه اتفاق و یه ماموریت غیر ممکن دیگه ای که به دست این ها باید انجام بشه، این هتچ جدی 9 تا جون داره ها 🤣هر بار یجوری قبل از اینکه موفق بشن از بین ببرنش، فرار می کنه 🤦🏻‍♀️😂این سری دیگه دلم می خواد خودم برم با دستای خودم خفش کنم😭😂
باید ببینیم دیگه چه اتفاقاتی در راهه :)