یادداشتهای غزل (3) غزل 1404/4/11 فارنهایت 451 ری بردبری 3.9 42 کتاب جالبی بود و پایان جالبی هم داشت. ولی منی که بی نهایت۱۹۸۴ رو دوست داشتم ( مقایسه دو تا کتاب درسته زیاد جالب نیست) به نظرم ۱۹۸۴ خیلی خفن تر بود . داستان این کتاب یکجوری هست که من رو زیاد جذب خودش نکرد. بارها نزدیک بود ولش کنم . 0 6 غزل 1404/4/10 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.2 1 کتاب جالب و قشنگی بود . نمیدونم چرا بعضی ها می گفتن قشنگ نیست و ارزش خواندن نداره . به شخصه دوستش داشتم. خیلی احساس همزادپنداری با نورا می کردم. حسرت ها واقعا چیز های خیلی عجیبی هستن . خیلی وقت بود یک سنگینی روی خودم حس میکردم. میشه گفت تک تک حرف هایش رو میتونستم با پوست و استخون درک کنم. با خوندنش حس آزادی کردم ، که اره این زندگی حاصل تصمیم های درستمه و سرنوشتی متفاوتی نمیخوام . امیدوارم همه مردم حسرت هاشون تو چشماشون ناچیز بشه🩷💞 0 5 غزل 1404/3/14 وقتی که او رفت لیزا جوئل 3.9 18 اولین کتاب جنایی بود که باهاش گریه کردم ، چقدر آدما می تونن بد باشن آخه . تا آخرش منتظر بودم بفهمم الی زنده ست و جسد مال یکی دیگه ست . چقدر یک نفر می تونه آنقدر بد ذات باشه . با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود. 0 10