یادداشت‌های Amin Vahid (8)

Amin Vahid

Amin Vahid

1404/3/14

          رمان «ابله» به‌زعم من یکی از برجسته‌ترین و درخشان‌ترین آثار فئودور داستایوفسکی است؛ اثری که با ساختاری نامتعارف و گاه شلخته، اما سرشار از عمق روان‌شناختی و بار فلسفی، تجربه‌ای منحصربه‌فرد از خواندن را رقم می‌زند.

ساختار این رمان از قواعد کلاسیک فاصله می‌گیرد. داستان‌پردازی آن به‌گونه‌ای است که در برخی بخش‌ها خواننده ممکن است دچار سردرگمی شود، چرا که روایت‌ها گاهی پراکنده و خطوط داستانی درهم تنیده‌اند. اما همین عدم انسجام ظاهری، در لایه‌ای عمیق‌تر، بازتاب‌دهنده‌ی ذهن آشفته، درون‌مایه‌های فلسفی و پیچیدگی‌های انسانی شخصیت‌هاست؛ به‌ویژه شخصیت محوری، شاهزاده میشکین، که حضورش در بطن داستان همچون آینه‌ای است برای نمایش تناقض‌های جامعه، اخلاق، و ایمان.

ایده‌ی مرکزی رمان، یعنی قرار دادن انسانی کاملاً پاک، بی‌ریا و خیرخواه در میان جامعه‌ای بیمار، یکی از جسورانه‌ترین تمهیدات روایی داستایوفسکی است. او از خلال شخصیت میشکین، سعی دارد تصویری از «مسیح مدرن» ارائه دهد؛ کسی که نیکی‌اش نه‌تنها موجب نجات نمی‌شود، بلکه سبب طرد و انزواست.

از نظر من، «ابله» شخصی‌ترین اثر داستایوفسکی است. در خلال روایت آن، نه‌تنها دغدغه‌های فلسفی و الهیاتی او آشکار می‌شود، بلکه گویی با درونیات نویسنده نیز مواجه می‌شویم؛ ترس‌ها، امیدها، و پرسش‌های بی‌پاسخش درباره‌ی معنا، انسان، و سرنوشت.

مطالعه‌ی این رمان، فرصتی است نادر برای نزدیکی به ذهن و روان نویسنده‌ای که همواره در مرز باریک میان جنون و نبوغ گام برمی‌داشت. «ابله» صرفاً یک رمان نیست، بلکه تجربه‌ای انسانی است؛ پرسشی بزرگ درباره‌ی امکان نیکی در جهانی بی‌رحم.
        

32

Amin Vahid

Amin Vahid

1404/2/12

2