یادداشت‌های ꧁ 𝑴𝒂𝒈𝒊𝒄 𝑩𝒐𝒐𝒌 ꧂ (33)

🧝🏻‍♂️👑
          🧝🏻‍♂️👑 پادشاه پریان، زشت اما زیبا: دعوتی به سرزمینی پُر از فریب، زیبایی کشنده و قدرت‌ طلبی بیرحمانه

💮به نام مناسب ترین واژه ها 💮 به رسم ادب به نام خدا 💮

❌️📙 این کتاب را از روی عنوانش قضاوت نکنید 
 اگر فکر می‌کنید که در این کتاب قرار است به سرزمین زیبای پریان جادویی پر مهر و محبت سفر کنید، سخت در اشتباهید😲
 اینجا قرار نیست که با سرزمینی رویایی و صرفا زیبا با فانتزی های قشنگ و کودکانه طرف شوید🙅‍♀️🤯
👑⚔️🩸پادشاه پریان از همان ابتدا شما را به درون سرزمینی میبرد که در آن پریان نه موجوداتی مهربان، بلکه موجوداتی مغرور، حیله‌گر و خطرناک هستند 😈 که البته این امر با فضاسازی خوب و شخصیت‌پردازی‌های پیچیده و عجیب، خواننده را در مرز بین شیفتگی و تنفر نگه می‌دارد.
دلیل انتخاب عنوان ابتدایی یادداشتم این است که هرچند سرزمین پریانی که شاید همیشه آن را زیبا و پُر مِهر متصور میشدیم، در این کتاب به طرز وحشتناکی، بیرحم و سنگدل و خوفناک فضاسازی شد 😶‍🌫️اما این امر، فضایی متفاوت را در روایت داستان پیش گرفته است که به طور قطع چیزی از زیبایی  آن کم نخواهد کرد

📙🧡 احساسات من هنگام خواندن این کتاب، ترکیبی از هیجان و غافلگیری، خشم و شیفتگی بود. هیجان و بهت و غافلگیری 😲😳😰 از پیچش‌ های داستانی غیرقابل پیش‌ بینی ( به ویژه قسمت تاجگذاری🤯👑🗡🩸) و دسیسه‌ های دربار، خشم از بی‌عدالتی‌ ها و ظلم‌ هایی که جود متحمل میشد😡 و شیفتگی نسبت به کاردن☺️، شاهزاده‌ای مغرور و بیرحم و در عین حال به طرز عجیبی جذاب که مرز بین شخصیت شرور و قهرمان را طی می‌کند و به طور خاصه، مرا یاد شخصیت محبوب آرون وارنر در مجموعه خردم کن می اندازد🫠🤧
گاهی اوقات از بیرحمی کاردن به خشم و ستوه می‌ آمدم، اما در لحظاتی دیگر از پیچیدگی و لایه‌ های پنهان شخصیتش شگفت‌ زده میشدم.

❤️‍🩹 و اما رابطه میان جود و کاردن هم پر از تنش ، نفرت و کشش است و این رابطه نه تنها عاشقانه نیست، بلکه مملو از چالش و تحقیر و بازی‌ های قدرت است که خواننده را به شدت درگیر میکند.

📙 🔚پادشاه پریان اما با پایانی پر از تعلیق، شما را تشنه خواندن ادامه ی داستان نگه میدارد. این کتاب، تجربه‌ای متفاوت از فانتزی است که به جای تمرکز بر نبرد خیر و شر، در وهله ی اول به سیاست، قدرت و بقا در دنیایی بیرحم میپردازد. 
 
📖✅️ اگر به دنبال داستانی هستید که هم شما را به چالش بکشد و هم مرزهای اخلاقی را زیر سؤال ببرد اما در عین حال سرگرم کننده باشد، پادشاه پریان انتخابی بینظیر است.

درپایان، به نظرم جلد اول با ضرب آهنگی نسبتا خوب و پر از تعلیق و غافلگیری پیش رفت که برای جلد اول از یک مجموعه، خوب، درست و کافی بود اما باید دید که در ادامه، روند داستان چگونه پیش خواهد رفت⁉️

📅 ۱۷ شهریور ۱۴۰۴
        

33

ویدئو در بهخوان
          🎪 بازی خیال و واقعیت در کاراوال
 کاراوال (جلد اول مجموعه کاراوال) اثر استفانی گاربر
ژانر: فانتزی/عاشقانه/معمایی/ جادویی

⚘️گشودیم هر ورق با نام یزدان
جهانی خلق شد از هر واژه آن⚘️

⭕️ابتدا احساساتم را همراه با توصیفاتی بیان میکنم و سپس به نقد کتاب و شخصیت پردازی ها و فضاسازی و دنیای داستان میپردازم.

😍😭🤧احساساتم با خواندن کتاب:
کاراوال  یک تجربه فراموش نشدنی و غرق‌ کننده و دعوت به دنیایی بود که در آن مرز بین واقعیت و خیال محو می‌ شد. 
با هر ورق، نه فقط کتاب خواندم، بلکه دری را به سوی یک رؤیای بیدار گشودم. 
هر صفحه، مرا عمیق‌ تر به این بازی پر از معما می‌ کشاند و شادی لحظه‌ای کشف معماها در کنار ترسِ از دست دادن، حسی دوگانه را در وجودم زنده میکرد. اما چیزی که بیش از همه مرا مجذوب خود کرد، مرزهای محوِ میان خیال و واقعیت بود که آیا آنچه میخواندم بازی بود یا حقیقت؟ آیا شخصیت‌ ها، تنها بازیگر بودند یا واقعی با شخصیتی حقیقی؟ این سوال و معما مرا قدم به قدم با اسکارلت  همراه کرد تا با یکدیگر پی به رازهای موجود ببریم.
با هر قدم ، نفس، شادی‌، ترس و تمام احساساتش همراه بودم و انگار من هم در این کاراوالِ پر زرق و برق اما پرخطر، غرق شدم و لحظاتی چنان غرق در داستان میشدم که دنیای واقعی را فراموش میکردم.

📖✏️نقد کتاب:
استفانی گاربر با نثری شاعرانه و توصیفاتی زیبا، خواننده را به سفری جادویی میبرد و در هر صفحه، حواس پنج‌گانه او را درگیر میکند
این کتاب با خوانندگانی که به دنبال فرار از واقعیت و غرق شدن در یک دنیای فانتزی پر از جادو و پر رمز و راز و عاشقانه هستند، ارتباط عمیقی برقرار می‌ کند و نثر کتاب به قدری توصیفی و احساسی است که حتی می‌ توان بوی شیرینی‌ های جادویی، صدای موسیقی مرموز و حس لمس پارچه‌ را تجربه کرد. موضوعاتی مانند قدرت انتخاب، شجاعت در مواجهه با ترس، و اهمیت خانواده هم به داستان عمق می‌ بخشند
داستان با یک دعوت مرموز آغاز و به سرعت به یک بازی پیچیده و پرخطر تبدیل می شود. محو بودن مرز بین واقعیت و توهم هم مهارت نویسنده را به خوبی نشان می دهد و حدس اینکه کدام بخش از کاراوال واقعی و کدام یک بخشی از بازیست به شدت دشوار میشود و همین موضوع تعلیق را به اوج خود می‌ رساند و خواننده را تا آخرین صفحه درگیر خود نگه میدارد. پایان کتاب هم با یک پیچش بزرگ و باقی ماندن سوالاتی در ذهن ما، راه را برای جلد بعدی هموار می سازد. 

👱🏻‍♀️🧑🏻👩🏻شخصیت‌پردازی
👩🏻اسکارلت:
 شخصیت اصلی که اسکارلت دراگنا نام دارد، در ابتدا دختری محتاط و ترسو و به شدت نگران خواهرش توصیف می شود. او سال‌ هاست که در جزیره‌ای دورافتاده و تحت سلطه پدر ستمگرش زندگی کرده و تنها آرزویش، ازدواجی امن و فرار از اوست. اما با ورود به کاراوال، لایه‌ های شخصیتی او به تدریج آشکار میشود و شاهد تحول شخصیتی او نیز خواهیم بود. تحول اسکارلت، به خصوص در مواجهه با جادو و فریب کاراوال، کاملاً ملموس و قابل همذات‌ پنداریست.

🧑🏻جولیان:
جولیان،  شخصیت مرد مرموز و جذاب و تجسمی از فریبندگی و خطر است. او در ابتدا به عنوان راهنمای اسکارلت ظاهر می‌ شود، اما انگیزه‌ هایش سوالاتی را در ذهن خواننده ایجاد و او را شخصیتی مرموز جلوه میکند. رابطه اسکارلت و جولیان، قلب تپنده داستان است و کشمکشی از اعتماد و بی‌ اعتمادیست که با هر تعامل شعله‌ورتر هم می‌ شود. این رابطه نه فقط عاشقانه، بلکه محرکی برای رشد هر دو شخصیت است.

👱🏻‍♀️تِلا:
 خواهر اسکارلت اگرچه حضور  کمتری در این داستان دارد، اما نیروی محرکه اصلی است. او جسور، بی‌پروا و عاشق ماجراجوییست و ناپدید شدنش در کاراوال، اسکارلت را به دل این بازی می‌ کشاند.

🎪🗺دنیای کاراوال :
  نویسنده با جزئیات، شهری شناور و پر از جادو و راز و فریب را خلق کرده. هر گوشه از این دنیا، پر از شگفتی‌ های بصری، صداهای مسحورکننده و حتی عطرهای دلنشین است. از لباس‌های پر زرق و برق و قصر کاستیلو مالدیتو گرفته تا خیابان‌ و آبراهه های پر پیچ و خم ، همه چیز به گونه‌ای طراحی شده که خواننده را در خود غرق کند. این دنیا به معنای واقعی "جادویی" است؛ جایی که هر چیزی ممکن  است اما هیچ چیز آن طور که به نظر می‌رسد نیست. این حس عدم قطعیت و فریب، به جذابیت داستان بیش از پیش اضافه می کند و خواننده را همواره در حال حدس زدن نگه می‌ دارد.

⭕️ سخن پایانی:
در نهایت کاراوال نه فقط یک داستان، که تجربه‌ای از زندگی در مرز رویا و بیداری بود. تجربه‌ ای که در آن، غم و شادی، حقیقت و خیال چنان در هم تنیده بودند که تا مدت‌ها پس از خواندن کتاب، روحم در پیچ و خم‌ های آن کاراوالِ جادویی سرگردان بود. و این همان جادوی "کاراوال" است. جادویی که خواننده را نه فقط به دل یک داستان، که به قلب یک رویای زنده می‌ کشاند.

پ.ن: ویدوی قرار داده شده را خودم ساختم، امیدوارم که با تماشای آن بتوانید به دنیای جادویی کاراوال  قدم بگذارید🔮🎪🎩🪄

🗓۴ شهریور ماه۱۴۰۴
        

35

        📘 سم هستم بفرمایید یک رمان عاشقانه و البته خیلی غمگین انگیز است و میتوان گفت از ابتدا هم کاملا مشخص است که قرار است با آن تا آخرین صفحه اشک بریزید

⚠️حاوی اسپویل⚠️

موضوع کلی درباره  چگونگی کنار آمدن با مرگ عزیزان مان است  و  اینکه تا وقتی در کنار ما هستند، قدر وجود ارزشمند آنها را بدانیم و درکشان کنیم
 کلیت داستان و پیامی که دارد قشنگ و ارزشمند است اما برای من جزو دسته بندی رمان های مورد علاقه نبود و پایان غمگینش هم مزید بر علت بود🤧
 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

21

💠به نام م
          💠به نام مناسب ترین واژه ها
به رسم ادب به نام خدا💠

📘 کابوک داستان ناب و منحصر به فردی دارد و خود فضای داستان و جهان آخرالزمانی آن به تنهایی میتواند ترس را در بند بند وجودتان وارد کند

🔹️ شاید اگر چندین سال پیش و قبل از شیوع ویروس کرونا این کتاب را میخواندم، خیلی راحت تر از کنار آن رد میشدم یا غیرواقعی تر با آن برخورد میکردم مثل خیلی از کتاب ها یا فیلم های تخیلی دیگر که وقتی آنها را میخوانیم یا میبینیم  چنین واکنشی را نشان می دهیم :" مگه چنین چیزی هم میشه؟ همش الکی و زاده ی تخیله" و فقط صرف سرگرمی میخوانیم و نگاه می‌کنیم و خیلی کم تحت تاثیر قرار می‌گیریم
🦠 اما الان که پس از گذشتن از آن دوران سخت کرونا این کتاب را خواندم، کاملا با گوشت و پوست و خون درک و احساسش کردم و به جای اینکه برایم غیر واقعی و دور از ذهن به نظر بیاید، خیلی واقعی و ملموس تر و با احساسی نزدیک به تمام وقایع و خیلی خیلی آشنا بود.
آشنا از این جهت که ما هم همگی در یک دوره ای مجبور شدیم خودمان را قرنطینه کنیم و ماسک بزنیم که از بیماری و مرگ محفوظ بمانیم، مثل چشم بندها که در کابوک افراد را از دیده شدن چیزی که آنها را به مرز جنون و خودکشی می‌رساند، حفظ میکرد 

📘 جلد اول کابوک مهندسی شده و درست روایت شد و با لحظه لحظه اش هیجان و استرس و ترس و حتی غم را تجربه کردم و در بند بند وجودم رسوخ کرد

اما جلد دوم:
⚠️ ادامه یادداشت حاوی اسپویل خواهد بود⚠️

📘 هر میزان که کابوک احساسات من را برانگیخت و ترغیب به ادامه ی خواندن برای دریافت پاسخ پرسش ها و معماهای حل نشده کرد، مالوری به همون اندازه احساساتم را سرکوب و پرسش ها و معماها را بی پاسخ گذاشت
دیگر آن هیجان جلد اول را نداشت، ترس و اضطراب را به جز دو سه بار درطول داستان احساس نکردم، و داستان به گونه ای پیش رفت که احساس کردم نویسنده فقط به خاطر موفقیت جلد اول، اقدام به نوشتن ادامه داستان کرد، و نه فکری برای پیشبرد بهترِ داستان کرده و نه تلاشی برای آن . خیلی الکی و بدون دادن پاسخ هایی که خیلی منتظرش بودیم، فقط یک پایان سرهم بندی شده تحویل داد تا ما یا شاید خودش را راضی نگه دارد😑

📘 شاید کابوک فقط برای این نوشته شد که به مسائل روانشناختی و بقا در شرایط بحرانی بپردازد که همین هم هست و شاید به همین دلیل است که هیچ پاسخی برای پرسش هایمان ارائه نداد ⁉️ اما پس مالوری برای چی نوشته شد؟ اگر قرار بود پاسخی برایمان نداشته باشد چرا ادامه یافت؟ 

😱 تجربه ترس و بقا در شرایط بحرانی را کابوک خیلی خوب و زیباتر برای من ایجاد کرد و اگر فقط همین جلد را برای تجربه چنین احساسی می خواندم کافی بود، اما مالوری راخواندم تا سرنوشت این جهان و جواب پرسش هایم و معمای آن موجود های به جنون رسان را بیابم (که فکر میکردم مالوری برای همین منظور نوشته شده) اما فقط یک سرنوشت سرهم بندی شده و عجله ای نصیبم شد و هیچ پاسخی نگرفتم 

🎞 پس از اتمام مالوری جستاری در اینترنت برای فیلم های اقتباس شده از این کتاب زدم
تا به حال دو فیلم از این کتاب ساخته شده که فیلم اول در سال ۲۰۱۸ تفاوت هایی با کتاب داشت و قسمت هایی کلاً عوض یا اضافه شده بود که البته من کل فیلم را ندیدم ولی درنهایت پاسخ به سوال اصلی را بی پاسخ می‌گذاشت اما با توجه به این که من کابوک را با روایت صرف بقا و جنگیدن با این جهان آخرالزمانی پذیرفته ام قابل قبول بود و فیلم دوم هم در سال ۲۰۲۳ یک اقتباس متفاوت تر از این کتاب هست

📌 در نهایت هر میزان که کابوک برایم واقعی و لحظه به لحظه اش تجربه ای آشنا و ترسناک بود، مالوری ،هرچند که در همان فضای خلق شده ی کابوک و ادامه ی آن بود، اما غیرواقعی و غریبه بود و حتی نتوانست دوباره من را به درستی به آن فضا برگرداند و به نظرم نوشته شدن آن جز برای اینکه اتفاقات را هیجانی تر و ترسناک تر کند و پاسخ پرسش ها را بدهد (که البته این کار را نکرد)، کاری بیهوده بود.

✅️در انتها پیشنهاد میکنم که اگر خواستید سراغ این مجموعه بروید، فقط جلد اول را بخوانید و اگر برای پایان نهایی آن مشتاق بودید، فقط خلاصه جلد دوم را بخونید و یا سرانجام  را از خوانندگان جویا بشید تا وقت ارزشمندتان را بیهوده هدر ندید.

🗓 ۲۲ مرداد ۱۴۰۴
        

32

📚مجموعه د
          📚مجموعه دو جلدی مجنون تر از فرهاد را بعد از ساعت ها با شور و شوق مطالعه کردن برای اینکه بدانم عاقبت پری داستان چه خواهد شد، بلاخره تمام کردم  و این یادداشت را برای کل مجموعه می نویسم

📕 مجنون تر از فرهاد کتابی بود درام و عاشقانه که با توصیفات زیبای نویسنده، من را با پری داستان لحظه به لحظه همراه میکرد
انگار که واقعاً من هم در این داستان همراه با او و خانواده اش لحظه به لحظه حضور داشتم  
داستان که در اصل سرگذشت چند سال پری بهرامی و خانواده اش همراه پستی و بلندی های زندگی اش را روایت میکرد ، به معنای واقعی کلمه گویی برای من هم چند سال گذشت و در این چندسال با پری تمام احساسات را تجربه کردم، درد کشیدم🤕، عاشق شدم😍، متنفر شدم😠، بیزار شدم😟، خوشحال شدم😃. ناراحت شدم😔، بیقرار شدم😥، ترسیدم😖، عصبانی شدم😡، ... و حتی با گریستنش هم کلی گریستم😭 و البته کلی هم حرص خوردم😤

🖊 من کلا قلم و نوع داستان پردازی خانم بهارلویی را دوست دارم و این دومین کتاب ایشان بعد از رمان می درخشد هست که خواندم و البته که رمان می درخشد هم خیلی دوست داشتم

📌اما از نظرم ایرادی که از این کتاب نسبت به رمان می درخشد  می‌شد گرفت این بود که، اوایل جلد اول این کتاب تا بخواهد من را وارد فضای داستان و غرق خود کند، زیادی به طول انجامید و شاید تا حدوداً ۲۰۰ صفحه ی اول خیلی اشتیاقی برای خواندن پی در پی نداشتم و یک وقفه زیادی هم بین خواندنم برای این کتاب می افتاد اما رفته رفته داستان پر و بال گرفت و توانست من را غرق خود کند طوری که دیگر زمین گذاشتن آن برایم سخت شد و دلم میخواست هر لحظه داستان را تا انتها دنبال کنم

📌 و ایراد بعدی هم توصیفات بیش از اندازه در بعضی قسمت ها بود که واقعاً حرص را درمی‌آورد و حس کردم بعضی قسمت های داستان بیش از اندازه طولانی میشد و حوصله و طاقتم را تمام میکرد و دوست داشتم زودتر از آن قسمت ها و توصیفات طولانی گذر کنم 

🌸 با طرف نظر از این موارد، در کل خیلی این کتاب را بسیار دوست داشتم و این چند مدت همراه با خانواده بهرامی قصه، زندگی کردم و در تک‌تک لحظات با پری همراه شدم 💖

پ.ن:در آخر هم یک جمله به پری خانم قصه مجنون تر از فرهاد :
پری خانم، امیدوارم خوشبخت بشید🥰🩷🤧
        

28

        📘 جنایی، معمایی، هیجان انگیز، دلهره آور و میخکوب کننده

⚠️حاوی اسپویل⚠️
روند داستان تا زمانی که خانواده دور هم جمع شوند، کمی کند پیش رفت و به طول انجامید تا غرق داستان شوم اما بعد از آن توفانی  ادامه پیدا کرد

با پایان داستان هم نهایتاً  ژانر ماورایی به آن اضافه میشود😈👻
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

12