یادداشتهای محمدپارسا اشرفی (8) محمدپارسا اشرفی 1404/1/11 مردن آرتور شنیتسلر 3.7 17 دوست دارم اول از ترجمه روان و گیرای آقای حداد بنویسم. بعد از قلم نویسنده این بازگردانیِ همراه با حس و رنگ خوب مترجم است که خواننده را همراه میکند. ترجمه تمیز باعث میشود حتی با اینکه میدانی داستان تا حد زیادی قرار است چه مسیری را طی کند باز خسته نشده و تا آخرین صفحه ادامه دهی. خیلیها این اثر را با مرگ ایوان ایلیچ تولستوی مقایسه میکنند. شاید تفاوت آشکار در ایده مرکزی دو نویسنده باشد. تولستوی از رستگاری مینویسد. پایان بندی روایت او این است که: اگر زندگی را صرف چیزهای بی ارزش کنی و تهی از معنا و هدف باشی، مرگت هم بیمعنا خواهد بود. اما شنیتسلر گویی مرگ را به سخره میگیرد. مرگ طبیعی است. کسی به آن توجه ندارد. قابلیت استخراج پند و اندرز و فلسفه بافی هم برای آن موجود نیست. مرگ فرایند عادی و معمولی دارد. میتوان گفت ایوان ایلیچ با آرامش درونی مرگ را پذیرفت و آخرین نفس را کشید. اما فلیکس مرگی سخت را پذیرفت. بدون اینکه با خود و دنیایش به صلح برسد. او ماری که عشق زندگیاش بود بر سر دوراهی قرار داد. ماری که شور و شوق جوانی هنوز با او سفر میکرد و حقش زیستن بود. حق طبیعیاش. در مردن، رگههایی از گریز از مرگ موجود است. فرار به نقطهای که یاد مرگ بی رنگ باشد. بدون شک هم عصر بودن شنیتسلر با فروید باعث شده تا این اثر، روایتی روانکاوانه داشته باشد و حس و حال اندوهگین و روح رنجور فلیکس ما را به یاد یک مراجع روان درمانی بیندازد. در آخر پیشنهاد میکنم هم مردن و هم مرگ ایوان ایلیچ را به عنوان دو اثری که مستقیم به مرگ و افرادی که در آستانه آن هستند میپردازند بخوانید... 5 18 محمدپارسا اشرفی 1403/3/23 یادداشت های آدم زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 12 یک نفس خواندم این اثر دلپذیر را...! سراسر شور از ادبیاتی که میپسندم و واقعیتی دلچسب دارد برای آنکه به دنبال زندگی کردن است. زندگی کردن میان واژگان اصیل... چقدر تصویر مرد زخمی و متفکر روی جلد کتاب، زیبا کشیده شده است... عجب قلم و روایتی دارد این شاعر روس! و باز هم مهر تاییدی بر آثاری که مترجمی کاربلد از روسی به فارسی برگردانده. گویی این مثالها، تشبیهات و تمثیلات را خود تورگنیف برای مخاطب فارسی زبانش نوشته است. عجب از آرایههای بیشمار و لطیف مورد استفاده...! در فاصلهی دو هفته مانده تا مرگ و سفر به دیاری دیگر، آدم زیادی جامعهی روس دست به قلم میبرد تا برای آرامش یافتن روح مشوش و ناخرسندش کاری کرده باشد. میخواهد از زندگیاش بنویسد. "زیادی" را در ادبیات روس برای شخصی بکار میبرند که بواسطهی قدرت اندیشه، بحرانهای روحی و بدبینی نسبت به دنیای پیرامون، از دیگران متمایز و طرد شده است. آدم زیادی داستان تورگنیف، برای شما از عشق نافرجامش روایت میکند. عشقی که جز داغ و درد چیزی برایش به همراه نداشت. او آدم زیادی رابطهای عاطفی بود. پنجرهی علاقه اش بسته شد و حالا در واپسین نفسهای خود یاد برگهای تاریک زندگیاش افتاده است و به شما مراجعه کرده تا التیامی بر زخم دلش باشید. او انگار با مخاطب درددل میکند و میخواهد با روانی آرام و مطمئن این جهان را ترک کند. می توان صدای شکستن قلبش را بارها از پشت برگههای کاهی کناب شنید... 0 34 محمدپارسا اشرفی 1403/1/4 خانه ماتریونا الکساندر سولژنیتسن 2.9 1 رنج های پیرزن خوش قلب روستا، در اصل بازگوکنندهی زندگی سخت نویسنده است. سالژنیتسین سال های زیادی را به تبعید و کار در اردوگاه های کار اجباری گذراند. حتی مقامات شوروی او را از کشور اخراج کردند و سختیهایش دوچندان شد. همهی این دردها باعث شد او به معنا و ارزشهای حقیقی زندگی پی ببرد و به خوبی آن را در شخصیت ماتریونا پیاده کند. پیرزن داستان علیرغم تمام بدیهایی که اهالی روستا و زندگانی بر او روا داشتند، بخشندگی و پاک نهادی خود را فراموش نمیکند. این داستان دعوت به تماشای زندگی یک الگوی واقعی اخلاق و خردمندی است. و به عنوان آخرین کلام: روسها بی نظیر هستند...!✨️ 0 25 محمدپارسا اشرفی 1402/11/5 مدیر مدرسه جلال آل احمد 3.8 149 جلال آل احمد تجربیات چندین ساله ی معلمی خودش را در قالب مدیر مدرسه درآورد. روایت معلمی باتجربه که با رشوه و نامهنگاری خودش را به منصب مدیریت یک مدرسه در منطقه ای محروم می رساند. مدیر مدرسه ی ما تمام زورش را برای بهبود و رفاه اوضاع معلمان، فضا و دانش آموزان می زند اما گویا زور تاریکی بر روشن فکریه او می چربد! مشکلات مدرسه یکی دوتا نیست و تمام این اتفاقات از زبان راوی که همان مدیر باشد برای خواننده مطرح میشود. این کتاب دیدگاه انتقادی به آموزش و پرورش داشته و با توجه به زمانه ی چاپش یک اتفاق تازه و مهم به حساب می آید. نثر بریده بریده ی این کتاب عجیب دلنشین است و ویژگی بارز و برجسته ای نسبت به سایر متن هایی که قبلا خواندید به حساب میآید. 0 54 محمدپارسا اشرفی 1402/6/25 سمفونی پاستورال آندره ژید 3.5 25 کشیش وارد دهکده ای می شود تا مراسم دفن و خاکسپاری پیرزنی را انجام دهد. زن همسایه او را خبر کرده است. پیرزن جز دخترک نابینا و ضعیفی که خواهرزاده ی اوست کسی را ندارد. دخترک هیچ کس را ندارد تا از او محافظت کند، پس کشیش دختر را به خانه اش می برد و نهال وجودش را پرثمر می کند. تفکر و تکلم به او می آموزد. دختر که بزرگ و زیبا می شود، کشیش به او دل می بندد و زندگی خودش ، پسر و همسرش آبستن اتفاقات تازه ای می شود ... نثر شاعرانه ی آندره ژید در این داستان، لطافت و نسیمی در روح و قلب شما ایجاد خواهد کرد. یک عاشقانه ی آرام ، کوتاه و دل انگیز... پاورقی: پاستورال، سمفونی شماره ی ۶ بتهوون است که ارتباطی است میان انسان و طبیعت. 0 37 محمدپارسا اشرفی 1402/6/17 چیزهای کوچکی مثل اینها کلر کیگان 3.6 31 آیا برای شما هم پیش آمده تا از گذشته درس و جلوی یک فاجعه را در آینده بگیرید ؟ بیل فرلانگ، تاجر و سرپرست یک کارگاه ذغال سنگ و چوب است که پنج دختر دارد . او کودکی بسیار سختی داشته و مادرش خدمتکاری بوده است در خانه ی زنی ثروتمند . فرلانگ با تجربه ی زندگی سخت خودش و مادرش و هم چنین اتفاقات شوم گذشته، می خواهد هر طور شده است زندگی دخترانش را به بهترین شکل تامین کند و مانع از بیراهه رفتن آنها از مسیر سعادت و حال خوبشان شود . در این بین جنگ او با کلیسا بر سر زندگی دختر بیچاره ای که مظلومانه برای آنها و در رخت شوی خانه ی شهر کار می کند شروع می شود . آیا باید دختر را رها کند تا به سرنوشت مادر بیچاره ی خودش دچار شود یا او را مثل دخترانش دوست بدارد و از او حمایت کند ؟ کلر کیگن را با آنتون چخوف مقایسه می کنند و این کتاب او برنده ی جایزه ی اورول ۲۰۲۲ برای رمان سیاسی شده است . هم چنین این کتاب از نامزدهای جایزه ی بوکر ۲۰۲۲ نیز بوده است . 0 26 محمدپارسا اشرفی 1402/6/17 محاکمه خوک اوسکار کوپ-فان 3.3 10 یک ایده ی بدیع و یک داستان جالب! در اروپا و خصوصا در فرانسه ی قرن سیزده تا هجده میلادی، حیوانات نیز همچون انسان متهم شمرده شده و همراه با وکیل در دادگاه حاضر می شدند! نویسنده با الهام از این رویداد واقعی، سراغ داستانی می رود که روایتگر یک خوک قاتل است. این خوک پسربچه ای را می کشد و بعد دستگیر می شود. جریان دفاع وکیل مدافع این خوک در دادگاه در پیش تمامی مردمانی که یک صدا خواهان اعدام این خوک هستند، بسیار جالب توجه است. این اثر نگاهی انتقادی و نمادین دارد به سیستم های قضایی که مجری برقراری عدالت هستند. 0 27 محمدپارسا اشرفی 1402/6/17 حمله به آسیاب امیل زولا 3.8 7 امیل زولا، نویسنده ی فرانسوی، موفقیت نخستین نوشته هایش را مرهون الهام گرفتن از مکتب رمانتیسم بود. او را بنیان گذار مکتب ناتورالیسم( طبیعت گرایی) می دانند. جریانی در ادبیات و هنر که به بازنمایی و توصیف دقیق طبیعت می پردازد و برای پدیده ها، اهمیتی فوق طبیعی قائل نیست. زولا در کتاب حمله به آسیاب که آن را مشهورترین رمان کوتاه او بشمار می آورند، راوی عشق دختر و پسری در یک دهکده ی زیبا و سرسبز می شود. همه چیز خوب و روزگار مردمان و صاحب پیر آسیاب که پدر دختر است، به امنیت و خوشی میگذرد تا اینکه گردباد جنگ و طعم تلخ آن به این دهکده می رسد. جنگی میان فرانسوی ها و پروسی ها. نویسنده در این کتاب به خوبی در نکوهش جنگ و تبعات جبران ناپذیر آن از جمله خرابی ها و از دست دادن عزیزان اشاره می کند. ترجمه ی سیروس ذکا را خیلی پسندیدم و پیشنهاد می کنم سراغ این کتاب مختصر بروید.🌿 0 26