یادداشتهای بارانِشبانه (9) بارانِشبانه 1404/6/15 آبشار یخ متیو جی. کربی 4.2 22 نام کتاب و طراحی جلد ممکنه باعث بشه فکر کنید که با یه کتاب فانتزی رو به رو هستید. ولی باید بگم که به نظر من ژانر این کتاب فانتزی نیست. اگرچه شما به واسطهی قصههای سولویگ تا حدودی با اساطیر اسکاندیناوی سر و کار دارید و با رئالیسمی مواجه هستید که در قالب تمثیل جا میگیره. بیاید از سولویگ حرف بزنیم! سولویگ یه برادر کوچیکتر و یه خواهر بزرگتر از خودش داره. خواهری که زیباییِ خیره کنندهای داره و برادری که وارث تاج و تخت و پادشاهی پدرشه. اما سولویگ؟ خب اون دخترِ وسطیِ پادشاهه ، فردی که نه به اندازهی خواهرش زیباست و نه مثل برادرش وجودش حیاتیه! همهی اینا باعث شده که توجهها کمتر روی شاهزاده خانومِ معمولیِ ما باشه. همچنین باعث شده اون فکر کنه که سودی برای خاندان سلطنتی نداره و بود و نبودش تأثیر چندانی نداره. پدر سولویگ درگیر جنگ با پادشاهی به نام" گانلانگ" شده؛ و برای در امون موندن جون فرزندانش اونها رو به همراه چند تن از جنگجوها و خدمتگزارای مورد اعتمادش به قلعهای در حاشیهی یه آبدره میفرسته. روزای اول زندگی در قلعه برای همه سخت و طاقت فرساست. فصل زمستونه ، هوا سرده و آذوقهای که افراد با خودشون به قلعه آوردن تا آخر زمستون دووم نمیاره. توی این قلعه اتفاقات زیادی میفته؛ مهربونی ، خشم ، ناراحتی ، خوشحالی ، خیانت به وسیلهی نزدیکترین افراد پادشاه و .. در هم آمیخته میشه. اما اون کسی که در مقابل سختیها دووم میاره و حواسش به همه چیز و همه کس هست ، سولویگه. سولویگ دختر وسط پادشاه ، که نه زیباییِ خواهرش رو داره و نه قدرتِ برادرش ، اما ویژگیای که داره اون رو از همه متمایز میکنه ، و اون ویژگی شجاعته! سولویگ اتفاقاتی رو که میفته در دل قصههایی که برای بقیه تعریف میکنه انعکاس میده و به شکل تمثیل در میاره. قصههایی که گرچه واقعیت ندارن ، اما در اونها مفاهیمی وجود داره که با اتفاقات زندگی پیوند میخوره و با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. و همونطور که در یکی از صفحات ابتدایی کتاب نوشته شده سولویگ این بار شما رو دعوت میکنه تا به قصهی خودش که در اون قصههای نهفتهی دیگهای وجود داره ، گوش بدید: "به من گوش فرا دهید که قصههای بیشماری برای گفتن دارم..." 0 11 بارانِشبانه 1404/6/12 Bungo Stray Dogs جلد 1 Kafka Asagiri 4.5 4 بانگو ، یکی از انیمههای مورد علاقمه و با خوندن مانگاش خاطراتم داره دوباره زنده میشه :) خوشحالم که فرصتی پیش اومد تا بتونم مانگا رو هم بخونم. 0 11 بارانِشبانه 1404/6/10 جادو هرگز نمی خوابد آنا شیهان 4.4 19 حقیقتا اولی که شروعش کردم فکر نمیکردم اینقدر قشنگ باشه! روی جلد نوشته شده بود: «عاشقانهای در دنیای فانتزی» و منی که زیاد با ژانر عاشقانه زیاد کنار نمیام با خودم گفتم: «اوه ، خب فقط امیدوارم از اون عاشقانههایی که من خوشم نمیاد نباشه!» فکر میکردم یه کتاب متوسطِ رو به پایینه ، اما هر چی جلوتر رفت بیشتر جذبم کرد. اینکه شاهزاده خانوم ویلِ قصهی ما نود درصد مواقع با دیگر اعضای خونوادهی سلطنتی ساز مخالف میزد من رو یاد خودم مینداخت😂 ولی خیلی جاها بهم ثابت شده آدمایی که متفاوتن ، نسبت به بقیه شجاعت بیشتری دارن و قویترن؛ این دقیقا خودِ ویله! در اوایل داستان از عشق ویل به فردیناند ، نامزد خواهرش میخونیم که یکم عجیب به نظر میاد! فارغ از این که عاشقِ همسر آیندهیِ خواهر شدن یکم نامتعارفه ، نمیدونم چرا حس میکردم یه چیزی این وسط درست نیست. توصیفات از عشقِ سوزان ویل به فردیناند میگفتن اما من همش این احساس رو داشتم که تو این کتاب قرار نیست داستان چنین عشقی رو بخونم و حدسم درست بود! داستان از زبون دو نفر بیان میشه؛ یکی ویله و دیگری رینارد. رینارد یه پریِ گمنامه. (وقتی کتاب رو بخونید متوجه میشید گمنام یعنی چی ، نمیخوام بیشتر از این توضیح بدم) یکی دیگه از جذابیتای این کتاب برای من ، نحوهی آشنایی ویل و رینارد و چالشهایی بود که با هم پشت سر میذاشتن. دو تا شخصیتی که اگه بخوام تو چند تا واژه توصیفشون کنم میتونم به اینا اشاره کنم: "کلهشق ، بیاعصاب ، عاشقِ جادو ، شجاع ، قهرمان و استاد سکته دادن بقیه!" دو-سه فصل آخر کتاب جوری بود که نمیشد رهاش کرد. و همین دلیلی بود که من با وجود سردرد شدید اینجوری بودم که: «بذار اول اینو تموم کنم!» و تمومش کردم و فهمیدم از اون چیزی که ابتدا فکر میکردم خیلی قویتر بود. 0 7 بارانِشبانه 1403/4/4 رویای گردآفرید مینو کریم زاده 4.1 4 این کتاب یکی از صدها داستان جذاب منظوم شاهنامه ، یعنی داستان بانو "گردآفریدِ" دلاور ، و ماجرای نبرد اون با "سهراب" رو با نثری روان و در عین حال ادبی شرح میده. 0 11 بارانِشبانه 1402/9/15 پنج گانه پادشاهی جهان: خیزش خاک جلد 1 نیما کهندانی 3.3 10 داستان کلی این مجموعه در مورد گروهیه که با نیروی اهریمنی قصد تصرف و به تاریکی کشوندن تموم دنیا رو دارن؛ در مقابل این گروه ، انجمنی به اسم انجمن «پاترا» وجود داره که متشکل از انسانهای کشورهای مختلفه و از مدتها قبل پیشبینی کرده چهار تا بچه که هر کدومشون اهل یه کشور مختلف هستن به دنیا میان و توی وجود هر کدوم از این چهار تا بچه یه عنصر طبیعی از عناصر چهارگانه وجود داره که بهشون قدرتهای خاصی میبخشه. انجمن پاترا همچنین پیشبینی کرده که وقتی این چهار نفر به سن نوجوونی رسیدن ، باید عناصر وجودیشون ترکیب بشه و با این اتفاق میتونن اون گروه اهریمنی رو شکست بدن. به همین خاطر به این چهار فرد لقب «چهار مبارز» رو دادن و اونا رو از بچگی زیر نظر گرفتن تا وقتی که زمانش برسه. جلد اول این مجموعه در مورد نخستین مبارز یعنی پسری ایرانی به اسم «مانی» ـه که عنصر وجودیش خاکه. به طور کلی جلد اول با ناپدید شدن عجایب هفتگانهی جهان شروع میشه و نحوهی آشنایی مانی با انجمن پاترا و پی بردن به قدرتهاش و ارتقاء دادن اونا به وسیلهی ایزدان ایرانی رو شرح میده ... . 1 19 بارانِشبانه 1402/8/17 جنگل دروازه های سوخته کاتارینا ورزی 3.6 4 وقتی شروع به خوندن این مجموعه کردم فک میکردم قراره با یه داستان جذاب رو به رو بشم؛ اوایل روندی خوبی داشت اما هر چی که رفتم جلوتر دیگه برام جالب نبود! در حقیقت به نظر من ایدهی داستان ایدهی خوبی بود اما انگار اونجوری که باید ، خوب از آب در نیومده بود. میتونست توصیفات بیشتری و شخصیت پردازی بهتری داشته باشه. 0 5 بارانِشبانه 1402/8/17 دره قصر مرمر کاتارینا ورزی 3.8 7 جلد اول این مجموعه نسبت به جلدهای دیگهش بهتر بود. 3 4 بارانِشبانه 1402/8/17 گل دیوید آلموند 3.7 10 این کتاب حس و حالی عجیب به مخاطب منتقل میکنه و از نظرم میتونه یه کتاب روانشناختی هم به حساب بیاد. در نوع خودش خوب بود اما جا داشت که جزئیات و شاخ و برگ بیشتری داشته باشه. با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود. 0 17 بارانِشبانه 1402/7/19 اشتیاق یخی تری لین جانسون 3.9 5 این کتاب رو تو هر فصلی که بخونید وایب برف و فصل زمستون رو میده ؛ با اینکه من از سرما بدم میاد اما همونطور که از اسم کتاب پیداس ، خوندن این کتاب یه شوق خاصی نسبت به یخ و سرما رو در من به وجود آورد که برای خودمم عجیب بود. داستان در مورد دختری با اراده به نام "ویکتوریا " هست که به خاطر هدفش خطرهایی رو به جون میخره و شاید از روی کلهشق بودنش ، (که من به خاطر این ویژگی تحسینش میکنم) راهی یه سفر میشه. تقریبا در اوایل این سفر با پسری شهری به نام "کریس" که زخمی شده مواجه میشه و از اونجایی که این پسر گمشده ، ویکتوریا ناچار میشه بقیهی سفر رو با اون ادامه بده. در طی این سفر اتفاقات متعددی میوفته و بارها امید و ناامیدی با هم در آمیخته میشه ؛ اما در نهایت صمیمیت ، دوستیِ دلنشین بین دو کاراکتر اصلی و امیده که باقی میمونه :)) این کتاب یکی از کتابهای مورد علاقمه و به بقیه هم پیشنهاد میکنم که بخوننش ؛ مطمئنا از خوندنش پشیمون نمیشن! 2 10