معرفی کتاب جنگل دروازه های سوخته اثر کاتارینا ورزی

جنگل دروازه های سوخته

جنگل دروازه های سوخته

کاتارینا ورزی و 1 نفر دیگر
3.6
12 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

20

خواهم خواند

3

شابک
9786004132824
تعداد صفحات
132
تاریخ انتشار
1397/9/18

توضیحات

        مهی و کای موفق می شوند که ضربه ای کاری به دشمن وارد کنند. اما گویرهای جان سخت دست بردار نیستند. در این میان، افسون پیام بسیار مهمی برای کیسه مون ها آورده. قبل از این که تمام جهان را از بین برود، باید کاری کرد...درباره نویسندهکاتارینا ورزی، متولد 1351، مترجم و نویسنده ی ادبیات کودک، جوایزی برای ترجمه ها و مقاله های خود در این زمینه دریافت کرده و مدیریت گروه فانتزی شورای کتاب کودک را نیز به عهده دارد.
      

لیست‌های مرتبط به جنگل دروازه های سوخته

یادداشت‌ها

          #سه_گانه_گیئسه
#دره‌ی‌قصرمرمر 
#دریای‌صدف‌های‌پرنده 
#جنگل‌دروازه‌های‌سوخته
کاتارینا ورزی
#محراب_قلم

اولین تجربه‌ام از خواندن رمان یا بهتر بگویم، داستان بلند فانتزی بود، آن هم فانتزی ایرانی! از همان شروع داستان احساس کردم نویسنده تمام ایده‌اش را از داستان‌های معروف گرفته؛ غول چراغ جادو، نارنیا و ... . 
ماجرای درباره‌ی دو دختر نوجوان است. مهیار (!!!) که او را مهی صدا می‌کنند و کمی بعد از گرفتن شناسنامه‌اش، پدر و مادرش فهمیده‌اند که این نام پسرانه است! آن‌ها زندگی معمولی‌ای دارند، از بچگی مهی با عمومسعود رفتار و آمد زیادی داشته‌اند و افسون، دختر عمومسعود بهترین دوست مهی بوده تا همین چند سال پیش که عمومسعود سود زیادی در معاملاتش می‌کند و زندگی‌شان از هم جدا می‌شود... حالا افسون در اتاقش یک کمد قدیمی دارد که مهی متوجه میشود از این کمد می‌توان وارد دنیایی دیگر شد؛ سرزمینی به نام گیئسه ... 

شروع داستان هیجان‌انگیز بود اما در ادامه، خصوصا وقتی به جلدهای بعدی می‌رسید دیگر جذابیت چندانی نداشت، به علاوه این که بعضی چیز‌ها خیلی توی ذوقم میزد. 
اولین چیزی که در داستان به چشمم آمد این بود که نویسنده چقدر خوب می‌توانست داستانش را تبدیل به داستانی کند که برای نوجوان درگیر با بحران هویت، مفید باشد، اما چنین چیزی در داستان دیده نمی‌شد! و از آن بدتر این‌که رگه‌هایی از اندیشه‌ی فمینیستی در داستان دیده می‌شد! دخترانی که به تنهایی همه کار می‌کنند، به خانواده نیازی ندارند و می‌توانند به تنهایی قهرمان باشند. در دنیایی که موجوداتی به شدت مردسالار وجود دارند، زن‌ها بی سر و صدا در حال پایه‌ریزی قیامی بزرگ علیه جنس نر هستند و حالا دختری از سرزمینی دیگر آمده و به آن‌ها کمک می‌کند و آن‌ها سرانجام موفق می‌شوند!
البته که جذابیت داستان کم بود و گره و قلاب محکمی که بتواند مخاطب را سه جلد با خود همراه کند هم نداشت... 

کتاب، کتاب نوجوان است اما به دلیل همین نگاه فمینیستی پنهان در دل داستان، آن را به هرنوجوانی توصیه نخواهم کرد. 
        

0

Zahra Gasemi

Zahra Gasemi

1404/6/24 - 14:52

          آه خب، این سری کلا خیلی متفاوت بود برام، از هر 
کتابی که خوندم و فانتزی در فانتزی ای بود برای خودش. فکر می کنم شعبده باز بودن بیشتر شایسته 
ی خانوم ورزیه. جوری که داستان رو پیش می برن، اصلا نمیشه تشخیص داد که تو صفحه ی بعدی چی قراره رو کنن. هر دفعه ای که سعی می کردم یکی از اتفاقات آینده رو حدس بزنم شکست میخوردم و تکرار شدن این اتفاق نه تنها باعث ناراحتی م نبود بلکه باعث می شد بیشتر جذب داستان بشم، و اینطوری بود که تمومش کردم.
اکثرا داستان های فانتزی، یه بازتابی از واقعیتن که به نویسنده کمک می کنن فضای فکری خودشو به خواننده نشون بده و درک خودشو از جهان اطرافش به اشتراک بگذاره. هرچند که اون گونه ای که اسمش یادم رفته_ و اسم درازی هم داشت_ به نظرم نماینده ی انسان در آینده های دوره، ولی من نتونستم چیزی از اون موجودات آزار دهنده _ که فکر می کنم پشمالو هم بودن_ سر دربیارم. انسان های گذشته یا انسان های 
 متعصب و خشن؟ این تنها حدسیه که در موردش دارم.
در پایان اینو هم اضافه می کنم که، بعضی جاهای داستان، توصیفی که از مکان شده بود برام مبهم بود و فکر می‌کنم می‌شد که بهتر باشه، ولی خب هیچ اثری بی‌نقص نیست و چون منم یه انسان بی نقص نیستم، می تونم عاشق چیزهای ناقص باشم.

        

3