یادداشت Zahra Gasemi
17 ساعت پیش
آه خب، این سری کلا خیلی متفاوت بود برام، از هر کتابی که خوندم و فانتزی در فانتزی ای بود برای خودش. فکر می کنم شعبده باز بودن بیشتر شایسته ی خانوم ورزیه. جوری که داستان رو پیش می برن، اصلا نمیشه تشخیص داد که تو صفحه ی بعدی چی قراره رو کنن. هر دفعه ای که سعی می کردم یکی از اتفاقات آینده رو حدس بزنم شکست میخوردم و تکرار شدن این اتفاق نه تنها باعث ناراحتی م نبود بلکه باعث می شد بیشتر جذب داستان بشم، و اینطوری بود که تمومش کردم. اکثرا داستان های فانتزی، یه بازتابی از واقعیتن که به نویسنده کمک می کنن فضای فکری خودشو به خواننده نشون بده و درک خودشو از جهان اطرافش به اشتراک بگذاره. هرچند که اون گونه ای که اسمش یادم رفته_ و اسم درازی هم داشت_ به نظرم نماینده ی انسان در آینده های دوره، ولی من نتونستم چیزی از اون موجودات آزار دهنده _ که فکر می کنم پشمالو هم بودن_ سر دربیارم. انسان های گذشته یا انسان های متعصب و خشن؟ این تنها حدسیه که در موردش دارم. در پایان اینو هم اضافه می کنم که، بعضی جاهای داستان، توصیفی که از مکان شده بود برام مبهم بود و فکر میکنم میشد که بهتر باشه، ولی خب هیچ اثری بینقص نیست و چون منم یه انسان بی نقص نیستم، می تونم عاشق چیزهای ناقص باشم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.