البر کامو میدونه برای انتقال حسی که میخواد چطور بنویسه خط به خط کتاب من داشتم انزوا و پوچی شخصیت داستان رو حس می کردم پوچ گرایی این شخصیت به خوبی اتفاق افتاد بود و چند صفحه اخر کتاب به اوج خودش رسید و درست برعکسش شخصیت های فرعی این عمق رو نداشتن و شخصیت پردازیشون کامل نبود و تقریبا سطحی بود وقتی کتابو تموم کردم اون حس پوچی مطلق باعث شد چند دقیقه تو اون حالت خلسه بمونم حس عجیبی بعد تموم کردنش داشتم وقتی تو ذهنتون زندگی شخصیت داستان و عقایدشو با خودتون مقایسه میکنین متوجه میشین چه کتاب تاثیرگذاری بود