یادداشت‌های کائوروکو واگوری (60)

          🧐آیا این کتاب ارزش یکبار مطالعه رو داره؟ نعع
✨داستان از این قراره که یه بچه فقیری با عزمی راسخ راه علم و دانش رو پیش می گیره با تمام مشقت درس و تحصیل می کند و در جوانی خیلی از جاهای اروپا سفر می کند و هدفش این است به شهرت برسد از قضا روزی  این مرد جوان مسموم می شود و سخت مریض می شود اما بعد از معالجه تن ، روان او بهم می ریزد و  خودش رو  از جنس شیشه می پندارد و می گوید من از جنس گوشت و خون نیستم و  جنس بدن من شیشه ای است و بعد ادا در می آره. می گه اگر به دست بزنید من می شکنم و فلان و این باعث میشه رفته رفته توجه افراد مختلف جلب بشه همه به دیدنش و در این میان مردم سوالاتی  از او می پرسند و او با هوش و ذکاوت خودش جواب های خردمندانه می دهد که همین باعث می شه رفته رفته اسم اون به عنوان یک حکیم دیوانه سر زبان ها بیافته (استاد شیشه‌ای)
یه چیزی شبیه بهلول می توانیم بگوئیم بهلول اروپایی 😅
به هرحال این داستان پرداخت بسیار بسیار ضعیفی دارد 
ده صفحه اولش فوق العاده کسالت آوره و نگارشش به هرچی شبیه الا داستان ، بعضی از جواب های این حکیم شیشه‌ای در  حد دیس شیشه‌ای میوه خوری ننجونمه (چی گفتم 😃) ولی بعضی هاش جالبه 
من به اعتبار اینکه نشر چشمه منتشر کرده خوندم ولی خوب...
        

31

          💖دیروز از این نویسنده کتاب مجموعه نامرئی رو خوندم و شدیداً از قلم روان ، ظریف  و ملایم ایشون متاثر شدم.

💖جست و جو کردم و فهمیدم اشتفان سوایگ یکی از نویسندگان به نام دوره معاصره و کتاب های زیادی رو نوشته 
این کتاب، دومین کتابیه که از این نویسنده می خوانم ❤️

💖خلاصه داستان روزی نویسنده ای نام دار یک نامه ای دریافت می کنه نامه ای بی نام و نشان که توسط زنی نوشته شده که عاشق این مرد نویسنده بوده و این کتاب نامه‌ای عاشقانه است از عاشقی که معشوق اون به هیچ وجه اصلأ او را نمی شناسدو...💔

💖این کتاب در بر دارنده مضامینی که در ادبیات ما  در اشعار به خصوص سعدی و حافظ به وضوح دیده میشه عاشقی که از معشوق خودش توقعی ندارد ❤️❤️

💖حقیقتا مثل این جور داستان ها زیاد دیدم و موضوع جدیدی نبود و  اما سبک نویسنده و قلم نرم و پراحساس واقعاً چیزیه که آدم رو جذب می کند و فوق العاده دلنشین است ❤️❤️❤️❤️

✍️مطالعه این کتاب فکر کنم یک ساعت و بیست دقیقه زمان برد و فوق العاده خوش آیند بود و خوندنش رو  به همه توصیه میکنم و خودم هم در آینده دوست دارم کتاب های دیگر  این نویسنده را مخصوصا داستان شطرنج رو مطالعه کنم.
        

21

💥اتهام به
          💥اتهام به خود
💔نمایشنامه ای که نمایشنامه نیست صحنه تاریک هیچ شخصیتی وجود ندارد و داستان گونه هم نیست و شما فقط جمله ها رو می شنوید جمله هایی که همه با من شروع می شوند.
🖤بسیار ساختارشکنه 
❤️و این موضوع رو خیلی‌ دوست دارم اما واقعا خیلی بهتر از این می توانست باشه با جای یک صحنه تاریک می شد صحنه زیر را طراحی کرد
✍️(یک دیوار قدیمی که بالای او نوشته شده باشه چسباندن آگهی ممنوع و زیر آن چندین آگهی پاره چسبیده باشه کنار او یه تابلوی رانندگی ورود ممنوع و یه تابلوی خطر سروته یه کت قدیمی قهوه‌ای رنگ پاره بهش آویزون باشه. یک شیشه شکسته .یه سطل آشغال خالی که دور برش اشغال ریخته 
یه میز که روش کارت های پاسور پخشه یک زیر سیگاری که توش سیگار استفاده نشده هست یه لباس شب خونی و یه شقاب و کار و چنگال قرمز و یه دستگیره اتوبوس و در مرکز این تصویر یه صندلی چوبی که یه پایش شکسته و به جای اون پایه چندین بسته اسکناس گذاشته شده باشه و کتاب های پاره شده هم در اطراف روی زمین)
✨متن ریتم ندارد و این به نظرم عیب بزرگیه چون می توانست داشته باشه بااینکه ۲۶ صفحه است ولی خسته کنندست چون یکنواخته درحالی می توانست بعضی جاها سکوت رو اضافه کنه و این سکوت خودش می تونست بار مفهومی رو اضافه کنه که این کار رو هم نکرد.
💫جمله های زیادی هستند که یک مفهوم دارند و مدام تکرار می شوند که این تکرار می توانست نباشه 
✍️اما بعضی جملاتش جالب بود.
من به هوس گفتم داغ
من به خنده گفتم رهایی بخش 
من به آزادی گفتم الزامی 
من به گناه کار گفتم بی چاره
من به اعتماد گفتم کور 
من به تصویر جهان گفتم کج و معوج 
من به پول گفتم فرعی
من با آدم ها مثل شئ برخورد کردم من با حیوان ها مثل آدم ها برخورد کردم.
من آزادی را با بی بند و باری اشتباه گرفتم
من صداقت را با افشای نفس اشتباه گرفتم
من عشق را با غریزه اشتباه گرفتم.



        

11

Vagabond
Vagabond جلد 14

5.0

1

          🌟۳۷جلد از این داستان منتشر شده 
🌟که چند جلد(از جلد۱۴شروع میشه)از این مجموعه به ساساکی کوجیرو رقیب موساشی تعلق دارد کوجیرو که یک شمشیرزن نوخبه و ناشنواست با اینکه چند جلد به این شخصیت اختصاص داره و ما سیر رشد او رو از کودکی تا جوانی می بینیم.اما نمی شه چیز زیادی نمی شه در موردش گفت چرا چون ما هیچ مونولوگی از این شخصیت نداریم هیچ چیزی از احساسات درونی نمی دونیم فقط رفتارهاشو می بینیم در حالی که ما در طول داستان تویه مونولوگ های زیادی احساسات شخصیت های دیگر را می خوانیم و این به نظرم یک نقص بزرگه چرا که صدای درون فکر ما از حنجره ما شکل نمی گیرد و از گوش شنیده نمی شود بلکه درون ذهن ماست حالا اگر کسی کرد و لال باشد دلیل نمی شود که ما نتوانیم از صدای درون ذهنش به صورت مونولوگ آگاه بشیم. که واقعا این خیلی بده بعد در جلد ۱۷ ما یک شاهد یک نبرد هستیم نبرد بین کوجیرو با یک دسته سرباز فراری که این بخش نمی سه گفت یکی از جذابترین ها اما به نظرم یک بار احساسی و مفهومی خوبی به داستان می دهد 
✍️در کل در این داستان تا اینجا کوجیرو مثل یک انسان اولیه نمایش داده شد که وحشیانه می جنگه و بعد به شهوت مشغول است یه چیزی مثل یک حیوان وحشی 
        

27

💥تویه این
          💥تویه این یادداشت می خواهم درباره بعضی از شخصیت ها توضیحاتی بنویسم چون این کاراکترها جوهره انسانی قوی دارد به آدم های واقعی خیلی نزدیک هستند.
😮‍💨هیودن ماتاهاچی 
دوست و رفیق موساشی است حضور اون تویه این داستان به جورایی شکل نمادین داره اون نماد آدم های سست و بی اراده است.آدم هایی که به راحتی دورغ می گن و به این و اون آویزونن. حضور اون و اراده ضعیفش باعث برجسته تر نمایش دادن اراده موساشی می شود که این به نظرم عالی بود که یه شخصیت مکمل است که کمک می کنه تا ما رشد فکری موساشی رو با مقایسه کردن بین این دو  بهتر درک کنیم 
😍راهب تاکوآن سوهو (تاکوان)
شخصیت بعدی که شخصیت مورد علاقه من بود راهب تاکوان بود حرف های اون و لحن گرم کلامش منو یاد تیک نات هان می اندازد (راهب و نویسنده آرامش در هر قدم)
این شخصیت تاکوان مثل همه راهب های دیگر حرف هایی درباره ذن و آرامش حرف می زند اما یه تفاوت اینکه اون تا حدودی ساختارشکن هست به همه چیز به شکل مطلق و صرف نگاه نمی کنه و بار ها وسط پند دادن حرف هایی می زنده که مخاطب را به فکر فرو می برد جزئیات چهره اش خیلی زیاده که به نظرم این کمک کرد  که شخصیت اون بیش از حد واقعی به نظر برسد (البته  در دنیای واقعی راهبی به این نام وجود داشته اما خوب این تصویری که در اینجا ساخته شده جالبه)
😤ننه هیودن(مادر ماتاهاچی)
در خیلی از بخش های داستان حضور دارد اما هیچ اثرگذاری ندارد و عملا هیچ اتفاقی و حادثه ای که تویه روند داستان موثر باشد نقشی ندارد اما چرا هست آیا فقط یک شخصیت فرعی است که برای کش دادن داستان و تمرکز زدایی از سایر شخصیت ها حضور دارد؟خوب خیر؛این شخصیت هم بیشتر حالت نمادین دارد نمادی از انسان هایی است که با برداشت های ذهنی نادرست نسبت به دیگران کینه می گیرند بدون اینکه از حقیقت آگاه باشند به بد گویی از دیگران می پردازند نمونه این جور آدم ها در دنیای واقعی امروز کم نیستند 
😍اوتسو 
یک دختر دوست داشتنی که عاشق موساشی است یک شخصیت مهربان و چندان چیزی برای تحلیل یا نمادین دونستن این شخصیت وجود ندارد.میاموتو موساشی دنیای واقعی از زن ها به طور کامل خودداری می کرده و تویه عمرش نه زناشویی داشته و نه ازدواج کرده ولی موساشی (تاکه) داستان ما عاشق اوتسوئه و تویه رویاهاش اون رو در آغوش می کشه اما اینکه در این داستان آن ها به هم می رسند یا نه مشخص نیست چون داستان نصفه رها شده (اما تصور من اینه که نمی رسند.)
✍️دریک شخصیت دیگر هم هست که تویه یه یاداشت دیگر در موردش می نویسم.
        

29

💥مانگای ب
          💥مانگای بی خانمان  (داستان مصور ژاپنی)
👈این داستان در واقع شرح آمیخته با خیال از زندگی شمشیر زن افسانه‌ای ژاپن (موساشی) است.مردی که شهر به شهر می رود و به قصد مشهور شدن شمشیرزن های دیگر را به دوئل مرگ یا زندگی فرا می خواند.
(این شخصیت واقعی است او صاحب سبک دو شمشیر و نویسنده کتاب فلسفی پنچ حلقه است و بخش زیادی از عمر خودش رو به سفر کردن پرداخته و طریقه شمشیر را هدف قرار داده)
✨شما انتظار دارید که یه داستان حماسی و پر از مبارزه سر شار از هیجان باشد👌 اما برخلاف این‌همه خون و خون‌ریزی این داستان به قصه آرامش بخشه😅!!و این خیلی عجیبه🧐 خشونت درونش هست اما زننده و انزجار آمیز نیست و اذیت کننده نیست و خط داستانی آرام یکنواختی داره و خبری از غافلگیری ها و پیچش های ناگهانی نیست 🙃

🌟نقاشی های این داستان فوق‌العاده با زیبا و پر جزئیات هستندو تمام آنها با یک نوع قلمرو و ابزار سنتی نقاشی شده اند که این باعث این کتاب مصور یک شاهکار هنری متمایز باشد.🤯
✨💫شخصیت پردازی خوبی به صورت گرفته به شکلی که ما رشد و پرورش برخی از شخصیت ها رو از کودکی تا زمان حال را می بینیم که این به درک ما کمک می کند. خط داستانی به شکل کامل روی شخصیت اصلی متمرکز نیست و در طول داستان ما سرگذشت دیگر شخصیت ها را هم می بینیم و چیزهای زیادی درباره شخصیت هایی مثل کوجیرو،ماتاهاچی،اوتسو، راهب تاگوان و ... 
🌟و همچنین کودکی و نوجوانی موساشی بر همراه جوانی او به تصویر کشیده میشه و موساشی قهرمان داستان ماست که یک شخصیت خاکستریه!! یک آدم کش که بدون هیچ شرمی با خوی حیوانی هرکس که با اون مبارزه کنه رو می کشه 
✨✨اون عاشق مبارزه است مبارزه ای که تهش بکش یا کشته شود باشه 
💫اون یک خلأ درون خودش داره که می خواهد با بهترین شدن اون را در کنه 
✨در ابتدا شخصیت دوست داشتنی نیست اما هر چه با تغییرات درونی،اراده و عزم او  همراه می شوید به نقطه ای می رسید که نظرتان عوض می شه 
👈البته موساشی داستان ما با موساشی واقعی قرن ۱۶ام  از نظر ظاهری و این جور چیزها چندان شباهتی ندارد موساشی واقعی اگزمای پوستی داشته و به نظر زیاد  ظاهر جالبی نداشته💔 اما این یکی قد بلند و خوش قیافه است ❤️
🌟🌟اما این داستان نقات ضعفی هم دارد 
1️⃣مانگاکا داستان به اتمام نرسونده و بیش از ده ساله که رها کرده 
2️⃣چهره بعضی شخصیت ها بدجوری شبیه هم هستند که شکلی که باید نگاه کنی ببینی اسمشون چیه
3️⃣طریقه شمشیر چیزی که خیلی در این داستان باهاش مواجه می شویم اما یک تعریف واحد برایش ارائه نشده که دقیقاً چیه 
💥💥✍️خوب شباهت های این داستان با دیگر داستان ها 
🌟فضای داستان منو  یاد  مجموعه فیلم های شمشیرزن دوره‌گرد  می اندازه و همچنین شخصیت اون داستان هیتوکیری باتوسای شباهت جالبی با موساشی داره هر دو تا از  نوجوانی خوی وحشی گری داشتن هر مدت زیادی سرگردان بودن و هر آدم های زیادی کشتن و هردو یک زخم (یکی روی صورت یکی روی پا)برداشتن که مسیرشون را عوض کرد 
✨✨همچنین بی خانمان و شخصیت موساشی با شخصیت تورفین تویه حماسه وینلند هم  از نظر سیر تحول شخصیتی خیلی خیلی شبیه هستند هر دو تویه روستا به کشاورزی می پردازند و زمین معمولی را تبدیل به زمین کشاورزی می کنند.

        

25

💥داستان م
          💥داستان مصور بی خانمان 
🌟خلاصه: در میان انبوه جسد ها و دریای خون جنگجویان بر زمین گلی و دود خاکستری که در هوا پخش می شد تاکو و ماتاهاچی دو جوان هفده ساله از خونین ترین جنگ قرن۱۶ام جان سالم به تر بردند و هر یک راهی را برگزیدند.
✨تاکوی داستان ما تصمیم گرفت زیر آسمان آبی قوی ترین شمشیرزن بشه اونکه از کودکی بچه اهریمن خطاب می شد سفر را آغاز کرد و شهر به شهر شمشیرزنانه به نام را به مبارزه طلبید مبارزه مرگ و زندگی بکش یا کشته بشو...
👈شاید به نظر برسه این یه داستان پر از مبارزه و کشت و کشتاره؛بله هست اما این فقط ظاهر داستانه 
✨✨در باطن سفر تاکو (موساشی) یک سفر درونیه!! اون طرد ترد شده و یه حفره ای درون خودش داره اون می خواد با طریقه شمشیر این خلع درونی پرکنه اما وقتی به کلمه بهترین نزدیک می شه یه حالتی از پوچی بهش غلبه پیدا می کنه .اما اون تسلیم نمی شه.
💫 اون برای پیداکردن معنای زندگی می جنگه اون از خودش می پرسه چرا من اینجا هستم؟چرا؟چرا؟ و در حالی که دیگران سعی می کنند اونو به داشتن یه زندگی عادی مجاب کنن اون با اراده خودش همه چیز رو کنار می زنه و راه خودشو ادامه می دهد اون بی خانمانه نه چون جایی برای موندن ندارد نه  بی قراری و عطش اون بهش اجازه یکجا بند شدن و پابند شدن را نمی‌دهد.
✍️این یک سفر تأمل برانگیزه و من شدیداً خواندن و تماشای اون را پیشنهاد می کنم و ادامه توضیح بمونه برای یادداشت جلد دوم.
        

27

          💥مرگ یزدگرد سوم
🌟خلاصه:روزی در خانه آسیابان فقری  سربازان جسد پادشاه یزدگرد سوم پیدا می کنند و سردار و موبد، خانواده آسیابان را قاتل می دانند و تصمیم به اعدام  آن ها می گیرند.حال آسیابان؛زنش و دخترش برای نجات جان خود وقایع قبل از مرگ شاه و دلیل و غیر را تعریف می کنند و...
✨داستان ابتدا حالت معمایی دارد اما رفته رفته تبدیل به شرح یک روایت می شود.اول داستان در ذهن آدم سوال ایجاد می کنه که چرا و چگونه پادشاه در خانه یک آسیابان کشته شده و شما مشتاق به یافتن پاسخ و دانستن اتفاقات کش مکش های قبل از مرگ پادشاه می شوید.اما از یک جایی به بعد یکم حوصله سر بر می شود
✨✨ ولی ولی نزدیک آخرای داستان با یک پیچش داستانی عالی همه چیز دوباره جالب و جذاب می شود از صفحات پایانی می شود خیلی تفسیر ها بیرون کشید و می شود خیلی چیز ها در موردش گفت به هر حال سبک نگارش را دوست داشتم مخصوصا آن جملات کوتاه ،آهنگی و تکرار شونده ریتم و لحن  خوبی به گفت و گو ها داده بود.
✍️در نهایت اگر می خواهید یک داستان نسبتا کوتاه پر عمق ،متفاوت و ماندگار بخوانید این داستان را پیشنهاد می کنم.
        

16

💥سفر به ا
          💥سفر به اعماق زمین 
🌟گوش کردن به این کتاب یک لبخند بزرگ روی صورتم انداخت و حس خوبی را به من منتقل کرد حسی همانند سرزندگی 😄 حقیقتا! مدتی هست که از مطالعه یکسری کتاب ها خسته شده بودم .  چه کتابهایی ؟؟کتاب های جنایی و همچنین 
کتاب هایی که با شعار هر چه دارک تر؛
پر طرفدار تر نوشته شده بودند.  
✨خلاصه و داستان از اینجا شروع می شود که پروفسور قصه ما در یک کتاب متعلق به قرن ۱۶ام یک نقشه پیدا می کند البته نه یک نقشه گنج بلکه نقشه و مسیر یک راه سفر پرماجرا در عماق زمین پس به همراه برادر زاده خود هندری(اکسل) بار سفر می بندند.از دهانه آتشفشان خاموش پایین می روند و با دنیایی ناشناخته ،مرموز و پر از شگفتی روبه رو می شوند و...
💫و در این کتاب بیان جزئیات و تصویر سازی به خوبی رعایت شده بود و تو را همراه خودش به درون دنیای زیر زمین می کشاند جایی که در ابتدا گمان می کنی قرار است با داستانی واقع گرایانه مواجه بشوی ولی ماجراجویی تو را نه به عمق زمین بلکه به عمق خیال می کشاند مکانی پر از چالش های مختلف از هزار تو گرفته تا مواجه با انزوا و طبیعتی ناشناخته 
✍️من اول نسخه صوتی آن را گوش کردم و بعد نسخه کمیک آن را خواندم و لذت بردم و به شما هم پیشنهاد می کنم که هر دو نسخه را بخوانید و گوش دهید
        

9