یادداشت‌های 𝓐 𝓯𝓪𝓮𝓻𝓲𝓮☆ (5)

از پشت در
          از پشت در های بسته ، او همه چیز را می‌بیند.

~☆●

بالاخره شانس بهش رو کرده بود! میتونست به عنوان خدمتکار،
برای نینا ، زنی با همسر و خونه بی‌نظیرش کار کند!
<بی‌نظیر> یکم توی کتاب های فریدا مشکوک نیست؟
میلی باید وقتی انقدر ساده نینا او را استخدام کرد شک می‌کرد، 
وقتی کسی مثل نینا متوجه مدرک جعلی‌ش نشده بود،
یا شاید هم وقتی نینا اتاقش را نشانش داد
اتاقی تاریک با پنجره‌ای قفل شده و...

"((نینا؟))
((بله.))
((چرا...)) گلویم را صاف می‌کنم.((چرا قفل در این اتاق به جای اینکه از تو باشه از بیرونه؟))"

میلی خود را در خانه ای یافته که هنوز مطمئن نیست کی در این خانه دیوانه است؟!
هر کی در این خانه زندگی می‌کند یا کار می‌کند مشکوک است،
و در بین این مظنون ها، حتی دیگر به سلامت خودش هم مطمئن نیست.

دختری مثل میلیِ زیبا  که آه در بساط ندارد ، ترجیح می‌دهد بی سر و صدا کارش را انجام دهد،
میلی فرار خواهد کرد؟ زنده می‌ماند؟
 موفق می‌شود پایان خوشی برای خود رقم بزند؟
        

10