یادداشت 𝓐 𝓯𝓪𝓮𝓻𝓲𝓮☆
5 روز پیش

<<همه ما هیولا یک نفر دیگهایم.>> _ماتیاس ☆▪︎☆▪︎☆ در کِتِردام با صداقت و مهربانی به جایی نمیرسید، اهالی این سرزمین بویی از بخشندگی نبردهاند. خلافکاری پیشه آنهاست. در این میان ، ۶ نفر که 'اغلب' دوستن، دست به یک سرقت غیرممکن میزنن. هیچکدوم از این افراد از اول در خانواده خلافکار و کجدست متولد نشدن. دختر خوشقلبی که دیگران را درمان میکرد حالا نبض هارا از کار میاندازد. باوفاترین سرباز ارتش حالا با بزرگترین دشمنان کشورش همکاری میکند. پسرِ دوردانه تاجر بزرگ شهر حالا با باندَش گوشهکناری را منفجر میکند. پسرِ آن کشاورزی که گوشهای مزرعهای داشت حالا تنها علاقهش هفتتیرش است. دخترکی که پیش پدرش بندبازی میکرد حالا آدم میکشد. پسرکی که دغدغهاش فهمیدن حقه پشت تردستی ها بود حالا یک دزد و قاتل و حتی بدتر از آن است.
(0/1000)
𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
5 روز پیش
1