یادداشتهای هدی اسکندری (2) هدی اسکندری 1403/10/11 ابداع مورل آدولفو بیویی کاسارس 3.6 16 ابداع مورل، تجربه ی سفری معمایی، عاشقانه و تماشایی به جزیره ای مرموز. جدالی بین مرگ و زندگی و فراتر از آن، جاودانگی. عشق در این داستان چنان بر دل قهرمان مینشیند که مخاطب را هم دچار شرایط عجیب و پیچیده اش می کند و با بی تابیِ او بی تاب می شود. مخاطب برای راز گشودن از معمای داستان چاره ای ندارد، جز اینکه سفری را آغاز کند.از جزیره ای در درون ؛ و با مفاهیمی رو به رو شود که شاید مدت هاست در آن جزیره پنهانشان کرده است. جزیره ای که آرزوی همیشگی بشر و وقایع گریز ناپذیر زندگی در آن عریان است. این بار با روایتی جدید. آنچه در این کتاب میخوانیم، یادداشت های به جا مانده از مردی است که از قانون گریخته و به سفری بی بازگشت پناه برده است. اما وقایعی عجیب، نظم زندگی اش را بر هم می زند. و او درست از صدمین روز اقامتش در جایی می نویسد که می گفتند هیچ بشری نمی تواند آن جا دوام بیاورد. مرد، برای خود قانون گذاشته است که "هیچ امیدی نداشته باشد و خود را مرده پندارد تا بتواند دوام بیاورد". اما عشق می آید و ... در انتهای این سفر آنچه مرد تصمیم به انجامش میگیرد غافلگیرکننده است. اما شاید غافلگیری بزرگتری هم برایتان اتفاق بیافتد. در انتهای سفر به این جزیره کاری خواهید کرد. نه از جنس کاری که مورل انجام داد. از جنس خودتان.کاری برای ابدیت. پاورقی های کتاب را همان هایی نوشته اند که یادداشت ها را پیدا کرده اند. پس جزئی از رمان هستند. ( به جز آن هایی که مترجم اضافه کرده است.) لوئیس بورخس (نویسنده ی مشهور آرژانتینی)، رمان ابداع مورل را شاهکاری در طرح ریزی داستان و قابل مقایسه با کتاب هایی چون پیچش پیچ (اثر هنری جیمز) و سفر به مرکز زمین (اثر ژول ورن) دانسته است. ابداع مورل به شدت توسط خولیو کورتاسار، گابریل گارسیا مارکز و اکتاویو پاز تحسین و تمجید شده است. آدولفو بیوئی کاسارس با نوشتن این رمان به رونق گرفتن ادبیات داستانی آمریکای لاتین در زمان پس از جنگ کمک بزرگی کرده است . او با این رمانش در سال ۱۹۴۱ جایزه ی ادبیات شهر بوینس آیرس را از آن خود کرد. رمان ابداع مورل همچنین تأثیر شگرفی بر سینما و ادبیات نمایشی داشته است. 0 3 هدی اسکندری 1403/10/11 صید درخت لیلا شمس 3.8 2 طلسمی درکار است. طلسمی که با آن میتوان دل ها را نرم کرد. حتی دل شکارچی سرسخت و تنهای جنگل را. طلسمی که عطر سیب دارد و رنگ ارغوان. چاقویی است با دو لبه... یکی مثل صدری با آن میبُرد و می کند و می درد. و یکی مثل حوا با آن می بافد و میدوزد و مرهم می سازد. این کتاب را نخوان، تا آن زمان که بدانی میخواهی با این جادو چه کار کنی؟ صید درخت، داستان را به شکلی متفاوت روایت میکند. از چند زاویه. با چند راوی. مثل قطعه های پازل که قرار است در انتها کنار هم چیده شوند. اگر این شیوه ی روایت برایتان جذاب بود که هیچ، اما اگر خسته شدید، کتاب را کنار نگذارید چون به یک بار خواندنش می ارزد. شاید آخرش را که بخوانی، چشمانت را ببندی و به این فکر کنی که چه کارها میتوانی انجام بدهی. با طلسمی که مرده را زنده میکند. هدی اسکندری/ دی ۱۴۰۳ 0 1