یادداشت‌های کیانا آرشید (31)

          داستانی روانشانسانه و در حوزه نوجوان است. آن قدر داستان ساده شروع می‌شود که فکرش را نمیکنی چطور تو را درگیر میکند.
        

          زنان کوچک برای من همیشه الهام بخش بود. دخترانی که تلاش میکنند در نبد پدرشان، خدشان همه چیز را درست کنند.
        

          داستان در این جلد به گذشته برگشته. با اینکه میخواستم تند پیش نرم، اما جذابیت داستان به من اجازه توقف نمیده.
        

          طنز جالب داستان آدم را با خود میکشد. نکته جالب رمان در این است که شخصیت اول اسمی ندارد اما در طول رمان این اتفاق آزار دهنده نیست.
        

          ایده کار ر شدیدا دست داشتم منتظر اتفاقهای بهتری بودم. اما آرام آرام داستان ها معمولی شد. هر چند پرداختن به زندگی زنان معمولی تم جذابی داره، اما برای این رمان به درستی ازش استفاده نشده.
        

          کتابی زنانه که روزمرگیهای یک زن را نشان می دهد. زویا پیرزاد نویسنده ارمنی تباری است که در زمان خودش توجه بسیاری را به زنانه نویسی جلب کرد. او توانست نظرمنتقدان و خوانندگان را تا حدودی همزمان جلب کند که مزیتی برایاو بود.
        

          کتاب در  حوزه فانتزی وحشت است. کتابی از دل تاریخ که به بچه های قالی باف می پردازد. این داستان در زمان قاجار می گذرد.
        

          فادیا داستانی علم تخیلی است که در آبادان آینده میگذرد. با اینکه نخستین کتاب نویسنده است، اما نثر داستان من را با خودش کشاند و دوست داشتم بدانم آخر ماجرای پسرک نوجوانی که مجبور است با مردی که فکر می‌کند پدر ناتنی‌اش است، زندگی کند. او هیچ چیز از گذشته‌اش نمیداند اما روزی که آدم ربایانی برای دزدینش می‌آیند، تازه ماجرایش آغاز می‌شود.
        

          کتاب را دوست داشتم چون جزو نخستین کتابهای زنانه ای بود که ساختار شکنی کرد و در ایران موج جدیدی راه انداخت. این کتاب توجه هر دو قشر منتقد و خوانندگان عامه را به خود جلب کرد و به ما نشان داد زندگی یک در عین سادگی چقدر دشوار است.
        

          این کتاب درباره عشق دختری عرب و پسری از طایفه صائبین است که خانواده اش از او انتظار دارند روحانی شود اما این عشق زندگی هردو نفر را دگرگون میکند.
        

          ادبیات مهاجرت همیشه ما را با خود به دنیای دیگری میبرد. دنیایی که غریب است و خودمان را تنها می بینیم. این مجموعه داستان دیدگاه من را نسبت به مهاجرت عوض کرد.
        

          داستانی زنانه با از دیدگاه یه مرد. چه راحت از اشتباهات مردها میگذرن اما اگر یک زن گناه کنه، تازه اون گناه دیده میشه.
        

          یک رمان عاشقانه که روایت چند نسل از یک خانواده را روایت میکند و ارتیاط و چرخش اتفاقات را در زندگی آدمها نشان میدهد.
        

          کتاب اول دستویسهایی است از روایت یک هیولا شناس. کتاب رو با بی میلی شروع به خوندم کردم اما هر چه جلوتر رفتم بیشتر دوستش داشتم چون دیدم چقدر نماد پردازی کرده و نویسنده با دیدگاه فلسفی کتاب رو نوشته.