یادداشت‌های 𝘊𝘰𝘊𝘰; (10)

افسون خارها
          افسون خارها یکی از قشنگ ترین کتاب‌هایی بود که تو این مدت خوندم.
فضای داستان خیلی قشنگ و جادویی بود طوری که می‌شد توش غرق شد، وقتی  که صفحه هارو بو میکردی،میتونستی بوی جادو رو  حس کنی🫴🏻.
با  کتاب تمامی حس هارو تجربه کردم،وقتی شخصیت ها ناراحت بودن باهاشون ناراحت شدم،وقتی خوشال بودن خوشحال شدم و وقتی احساس میکردن به بن‌بست خوردن خودمم یه همچین حسی بهم دست می‌داد و یه جورایی حس میکردم سردرگمم.
خیلی غیر قابل پیش بینی بود اتفاق ها طوری که تو نمیتونی تشخیص بدی که یه صفحه بعد قرار چه اتفاقی بیوفته 
متن داستان خیلی روون و خوب بود،وقتی میشستم پاش متوجه نمی‌شدم چقدر گذشته و چند صفحه ازش  رو خوندم،اصلا نمیشد ازش دل کند.رودندش تند بود  و این باعث میشد کسل کننده نباشه.
ولی خب مثل هر کتاب دیگه ای برای خودش نقاط ضعفی داشت که باعث شد یک ستاره بهش کم بدم،برای مثال، داستان میتونست قوی تر و پر کشش تر باشه تا یه فانتزی قوی تر از آب دربیاد.
ولی خب بازم با تموم کمبود هاش، خوبی ها و بدی هاش این کتاب همیشه تو قلبم میمونه و وقتی به شخصیتاش و حال و هوای کتاب فکر میکنم اکلیلی میشم و دلم براشون تنگ میشه.

_و در آخر،واقعا ارزش خوندن داشت و خوشحالم که خوندمش،به شدت پیشنهاد میشه،برای شروع فانتزی خوندن هم میتونه گزینه ی خوبی باشه))
        

1