یادداشتهای ساجده سلطانی (22) ساجده سلطانی 1403/9/9 وداع با اسلحه ارنست همینگوی 1.7 2 من اثر را از نشر کولهپشتی و ترجمهی هانیه چوپانی خواندم که نمیدانم چقدر در دوست نداشتنی شدن آنموثر بوده، چون خواندهام که بهترین ترجمه را نازی عظیما دارد. در هر صورت هیچ دوستش نداشتم... درواقع شرمسارانه باید عرض کنم که تلاشهام برای دوست داشتن جناب همینگوی همینطور دارد با شکست مواجه میشود. همین! 0 0 ساجده سلطانی 1403/8/1 ادیان در خدمت انسان موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر 4.7 2 برای من این کتاب فرصت تامل، گفتوگو و بازنگری در خیلی از باورها و گزاره های دینی و اجتماعی را فراهم کرد. و البته شانس این را داشتم که در یک جمع خوانیِ کتاب ، شروع و تمامش کنم. 0 3 ساجده سلطانی 1403/8/1 نامه های خط خطی عرفان نظرآهاری 4.0 7 روزهای نوجوانی من با کتابهای نظرآهاری، مهر و تابآوری و انسانیت ومعنویت بیشتری پیدا میکرد. پیشنهاد میکنم به نوجوانهای اطرافتان هدیهاش کنید. 0 2 ساجده سلطانی 1403/8/1 در سینه ات نهنگی می تپد عرفان نظرآهاری 4.3 9 روزهای نوجوانی من با کتابهای نظرآهاری، مهر و تابآوری و انسانیت ومعنویت بیشتری پیدا میکرد. پیشنهاد میکنم به نوجوانهای اطرافتان هدیهاش کنید. 0 3 ساجده سلطانی 1403/8/1 ترجمان دردها جومپا لاهیری 3.7 35 از بهترین مجموعه های داستان کوتاهی است که خواندم... جومپا لاهیریِ شگفتانگیز! 0 1 ساجده سلطانی 1403/8/1 پدرهایی که از کتابخانه به امانت گرفتم دنیس ولهن 4.1 11 عنوان کتاب من رو بیشتر از داستان و محتوای داخلش جذب کرد :) 0 1 ساجده سلطانی 1403/8/1 زمان کاغذی ملانی کانکلین 4.4 16 چرا کتاب جزو کتابهای کودک قرار گرفته ؟ این کتاب تا جایی که یادم هست کتاب نوجوانه... و برای دوازده سال به بالا مناسب بنظر میرسه. کتاب خوبی هم هست. 0 1 ساجده سلطانی 1403/8/1 ما و جهان اساطیری: گفت و گوی هوشنگ گلشیری با مهرداد بهار هوشنگ گلشیری 3.2 4 من مطالعات اسطورهشناسی نداشتهام، شاید اگر در خواندن کتابهای سخت، سابقهی دوام آورندگی نداشتم، ادامه دادنش ممکن نبود اما ...دوام آوردم و این کتاب محشر بود. باور کنید. 0 1 ساجده سلطانی 1403/8/1 قلب، تخم مرغ و همه ی چیزهای شکستنی تای کلر 4.6 7 من که نوجوان بودم نشر پرتقال نبود! بعدتر که بزرگ شدم هربار کتابهای این انتشارات را خواندم توی دلم گفتم « دوستان من کجا هستند؟ لحظههاشان پرتقالی باد!» که لبته از آقای سهراب بابت این خوشمزه بازی با شعرشان معذرتخواهی میکنم. ولی باور کنید نشر پرتقال از خوشمزهترین نشرهای کتاب نوجوان ( و بزرگسالهاییمثل من ) است. اگر نوجوانی را میشناسید که والدینش با افسردگی دست و پنجه نرم میکنند یک روز صدایش بزنید و این کتاب را بگذارید کف دستش... 0 2 ساجده سلطانی 1403/8/1 سالی که از آسمان افتادیم ایمی ساریگ کینگ 4.1 3 داستان دربارهی یکی از انواع سوگ یعنی طلاق است. روایت، یک جاهایی زیادی خوب و یک جاهایی کاملن متوسط است. اما فکر میکنم به هر جهت این کتاب کمک زیادی میکند تا مسئلهی طلاق را از زاویهی دید افراد مختلف خانواده درک کنیم.. خصوصا اگر نوجوانی دور و برتان دارید که با این مسئله درگیر است، ببرید این کتاب را بدهید دستش. 0 1 ساجده سلطانی 1403/8/1 نهنگی که یونس را خورد هنوز زنده است سعید محسنی 3.1 2 برای من اصیل، گرهخورده به سنت و ... در کل دوست داشتنی بود. در ضمن این اولین کتابی بود که از سعید محسنی میخواندم. و احتمال دارد بعدها بشود یکی از نویسندههای موردعلاقهام... :) 0 1 ساجده سلطانی 1403/8/1 پرنده به پرنده: درس هایی درباره نویسندگی آن لموت 3.8 18 هنوز نفهمیدم چرا اما من با توجه به حجم تعریف و تمجیدهای قبل از خریدن کتاب ، دوستش نداشتم. فکر میکنم انتشارات کتابی که من داشتم متفاوت از این عکس باشد، که در حال حاضر کتاب را پیدا نکردم. اما ترجمهی خوبی داشت. بعدتر_نوشت:کتاب را پیدا کردم و عکس آن اضافه شد. 0 1 ساجده سلطانی 1403/8/1 موانع دلبستگی و صمیمیت: درک و درمان دلبستگی اجتنابی، نفرت از خود و شرم لیندا کاندی 3.7 1 اگر یک الگوی تکرار شونده توی ارتباطهایتان تجربه میکنید، چیزی شبیه نزدیکی به آدمها در اوجِ تنهایی... شاید این کتاب بخشی از جواب سوال شما باشد. هرچند گفته شده کتاب برای غیرمتخصصین هم مناسب است اما پیشنهاد میکنم برای مراقبت از برچسبزنی روی خودتان یا دیگران، این قبیل کتابها را با همراهی یک تسهیل گر متخصص بخوانید. 0 1 ساجده سلطانی 1403/6/3 همه دوستان من: خاطرات فرج محمدقلیزاده غلامرضا قلی زاده 4.0 1 از معدود کتابهای دفاع مقدس که همه چیزش به غایت بود، دور از شعارزدگی و حرفهای قلمبه سلمبه... کاش بیشتر دیده شود. کاش... 0 1 ساجده سلطانی 1403/6/3 دنیا بهار امسال تمام می شود استیسی مک آنلتی 3.8 3 وسط این همه سوژهی جذاب داستان های نوجوان، این یکی هیچ جذابیتی نداشت. انتخاب یک سوژه ی کلیشهای و در عین حال تخیل غیرقابل باور نویسنده ، دوست نداشتنی اش میکرد. تنها نکتهی جذاب آن، بعضی دیالوگ ها و شخصبت پردازیها بود. 0 1 ساجده سلطانی 1403/6/3 ریگ روان استیو تولتز 3.9 16 اگر اولین کتابی که از استیو تولتز خواندهاید، جزء از کل بوده است فکرمیکنم سخت بشود این یکی را توی دلتان جا کنید. داستان، کشش جزء از کل را ندارد، خلاقیت و ساختار شکنیهای جذب کنندهی مخاطب هم در آن زیاد نیست. در کل، یک متوسط به تمام معناست... 0 1 ساجده سلطانی 1403/5/19 کاربرد روان کاوی در نقد ادبی: هفت اثر از فروید درباره ی ادبیات زیگموند فروید 4.5 1 ترجمه واقعا قابل قبول بود...این یکی از مهمترین نکات دربارهی آثار فروید است. محتوا هم که مشخص است دیگر. همین 0 1 ساجده سلطانی 1403/5/19 شرم کاوی: رها ساختن خود، یافتن شعف و ساخت احساس ارزشمندی اصیل جوزف برگو 4.5 1 دقیق، با مثالهای کاربردی و به گمانم به گفتهی خود جوزف برگو، قابل خواندن برای مخاطب غیرروانشناس و عام دغدغهمند. اگر روانشناسی هستید که به واسطهی رویکردتان، با مطالعات هیجان درگیراید، شاید فصل اول برایتان تکراری و خستهکننده بنظر برسد اما ادامهاش بدهید تا یک تصویر جمع و جور و قابل دسترس از سرزمین شرم بهتان بدهد...همین! 0 1 ساجده سلطانی 1403/1/8 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 156 #رمان #بزرگسال اول: فروردین ۱۴۰۰، یعنی آخرین سالی که مامان بزرگ هنوز زنده بود، توی وبلاگم نوشته ام: «در ابراز تنفرم عجولم. دلم میخواهد از پرهیجان ترین نقطه ی داستان شروع کنم. کوبنده و پرشور... یعنی اول بگویم که حالم را بهم می زند ! و بعد ترش بگویم که در عین حال خوبی های فراوانی دارد که میتواند دوست داشتنی اش کند. یا مثلا سر صحبتم بگویم که در نظرم یک آدم حرّافِ چاپلوس بیشتر نیست، اما لابلای چرندهاش گه گاهی جملاتی دارد که در همه ی دنیا بر زبان هیچ کسی جاری نشده و هرچه هست عمیق است و دل نشین. دلم میخواهد این هارا بگویم ، اما میدانم با شروع ترجیحی ام، کارمان هیچوقت به جملات دوم و سوم نمیکشد، بنابراین بیشتر سکوت میکنم. » از آن وقت تا حالا خیلی چیزها عوض شده، من هم همینطور... حالا اولین چیزی که با خواندن ناطوردشت و شخصیت پردازی هولدن به ذهنم میرسد، این یادداشت نسبتا قدیمی است. دوم: من نوجوانی را با همهی روزهایی که آدم روی قلهی هیجانات است و هی میخواهد پرت شود پایین، دوست دارم. فکر میکنم اگر فقط حواسمان باشد که سقوط نکنیم، لذت هیجانش میارزد. سوم: این رمان از این نظر قدرتمند است که دربارهی اختلالی حرف زده که کمتر کسی سراغش میرود، بعد آنقدر با شیب ملایم سمت همین هدف رفته که تو خیلی خوب میتوانی درک کنی چطور دارد اتفاق میافتد... بگذارید اینطوری بگویم: هولدن شدن ، اصلا و ابدا یک دفعه ای نیست، هرچند هولدن، پر باشد از کنشهای یکدفعهای عجیب و غریب!! همین... پ ن: عکس را کنار سی و سه پل عزیز گرفتم... این روزها که زایندهرود، سیراب میشود... 0 38 ساجده سلطانی 1403/1/4 خداحافظ گاری کوپر رومن گاری 3.7 40 #رمان #بزرگسال یک: بعد از سه روز خواندن با کلافگی و شوقِ همزمان ، بالاخره تمام شد . حالا دلم میخواهد با یک نفر دربارهی رومن گاری حرف بزنم !! توی گوگل نوشته « رومن گاری در ۲ دسامبر ۱۹۸۰ بعد از مرگ همسرش در سال ۱۹۷۹ با شلیک گلولهای به زندگی خود خاتمه داد. وی در یادداشتی که از خود به جای گذاشته این طور نوشتهاست : واقعا به من خوش گذشت. متشکرم و خداحافظ ! » دو: اگر مرورهایی که بر این کتاب نوشته شده را بخوانید همه یا از شخصیت پردازی لنی صحبت میکنند و یا به تمجید / توبیخ رومن گاری در طنز سیاه میپردازند، من اما فکر میکنم کتاب یک وجه پررنگ دارد و آن مبارزه ی گاه و بیگاه روانشناسی ست با علوم انسانی جمعی ... برای همین اسم طنز سیاه را میگذارم پالایش خشم. مبارزه ی روانشناسی با علوم انسانی جمعی؛ مبارزه ای که در آن لنی،گوشهی رینگ ایستاده و روانشناسی را تحقیر میکند، دست های او را میگیرد و بعضی وقتها یک بطری هم پرت میکند طرفش ، در چنین مبارزه ای چه کسی برنده است ؟ نورز!! [روان پریشی] سه : دوست ندارم اینطور فکر کنم اما انگار در زندگی واقعی رومن گاری هم این نورز است که دستش به نشانهی پیروزی بلند میشود... در هر صورت رومن گاری را از پس این اثر، دوست داشتنی مییابم... او این مبارزه ی آشنا و نسبتا قدیمی را خیلی خوب به کلمه در میآورد. 2 37